گروه سایر رسانههای دفاعپرس - عباس حاجینجاری؛ فاجعه تلخ شهادت جمع زیادی از هموطنان عزیزمان در کرمان در سالگرد شهادت سردار سلیمانی، اگرچه بسیار سنگین و ناگوار بود، اما نشان داد که دشمنان اسلام و جبهه مقاومت از استمرار و پویایی راه و مکتب شهید سلیمانی که این روزها در عرصه مواجهه یکپارچه این جبهه با استکبار جهانی و صهیونیسم تجلی بیشتری یافته است، به شدت نگراناند. تصور آنها این است که با انتقام شکستهای میدانی خود از زائران مرقد سردار سلیمانی قادرند حرکت پرشتاب این جبهه را که آمران و عاملان این جنایت یعنی امریکا، رژیم صهیونیستی، گروهکهای تکفیری و مرتجعان منطقه مستأصل کرده، مهار کنند.
همین نقش را این روزها در غزه میتوان دید، عرصهای که مقاومت مردم مظلوم غزه در برابر بمبارانهای وحشیانه صهیونیستها و مبارزات فرزندانشان در سنگرهای نظامی، امریکائیها را مستأصل کرده وباردیگر وزیر خارجه خود را به منطقه فرستادهاند تا به فشار بر حکام منطقه، نقشه راهی برای رهانیدن صهیونیستها از باتلاق غزه بیابند و با رقم زدن اتحادی دیگر به بهانه بازسازی غزه این رژیم مفلوک را از فروپاشی نجات دهند.
اما عرصه جنگ غزه و جنایات صهیونیستها و تحرکات گروهکهای تکفیری در هدفگیری زائران احیاگر جبهه مقاومت و تحرکات اخیر امریکاییها در منطقه را باید در مقیاسی دیگر به ارزیابی نشست، چراکه در ورای آن فراتر از فروپاشی رژیم صهیونیستی، افول تمدن لیبرال دموکراسی به عنوان حامی اصلی این جنایات رقم میخورد و آنچه که این روزها در عرصه افکار عمومی مردم در کشورهای اروپایی وامریکا در مخالفت با حمایتهای سرانشان از صهیونیستها بروز یافته نشانههایی از آن است. دلایل این مدعا را در ابعاد زیر میتوان دید:
۱- پیروزی انقلاب اسلامی در میانه رقابت دو ابرقدرت در دوران جنگ سرد موج جدیدی از گرایش به اسلام را در جهان ایجاد کرد؛ موجی که زمینه ساز تضعیف دو ابرقدرت امریکا و شوروی و سران کشورهای مرتجع منطقه شد و به همین دلیل در جریان جنگ تحمیلی همه آنها برای شکست انقلاب به حمایت از صدام برخاستند، ولی به رغم حمایتهای آنها، پیروزی ایران در جنگ تحمیلی موج جدیدی از بیداری اسلامی و گرایش به سمت اسلام را در جهان ایجاد کرد. بنیان گذاری گروهکهای تکفیری القاعده، طالبان، داعش و نسخههای دیگر آنها در منطقه، مبتنی بر یک راهبرد طراحی شده امریکاییها و اروپاییها و مرتجعین منطقه در اواخر قرن بیستم بود، تا از طریق آن هم بتوانند از جذب جوانان انقلابی و مسلمان اهل سنت به سمت انقلاب اسلامی و ایران جلوگیری کنند، و هم در عرصههای مورد نیاز آنها را برای اهداف غرب به کار بگیرند. خانم کلینتون در سال ۲۰۰۹ در مقام وزیر خارجه امریکا در مقابل یکی از کمیتههای کنگره امریکا بر این امر تأکید کرده و میگوید گروهی که اکنون امریکا با آنها در حال جنگ است (طالبان) ۲۰ سال پیش با حمایت امریکا شکل گرفته است، ما با عربستان و دیگران همکاری کردیم و اسلام وهابی را به منطقه وارد کردیم تا با شوروی مبارزه کند. نکتهای که دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق امریکا هم بر آن تأکید کرده و گفت باراک اوباما و هیلاری کلینتون مشترکاً بنیانگذاران داعش هستند. پیشینه تحولات تاریخی نشان میدهد که تمامی تحرکات نسخههای متعدد این گروهک تکفیری، جلوگیری از گسترش اسلام ناب را هدف گرفته و تقابل آنها با امریکا در افغانستان، عراق و سوریه بر سر تقسیم قدرت بوده است.
۲- در میانه جنگ غزه و در شرایطی که امریکا و رژیم صهیونیستی در پیشبرد اهدافشان در نابودی مقاومت فلسطین و آزادی اسرا و کوچاندن اجباری فلسطینیها ناکام شده و به دلیل جنایات بینظیر صهیونیستها در غزه با یک تنفر عمومی در جهان مواجه شده بودند، اسحاق هرتسوک رئیس رژیم صهیونیستی، در ۱۴ آذر ماه ۱۴۰۲در مصاحبهای با ادعای اینکه جنگ ما در غزه برای نجات «تمدن غرب» است، از چرایی حمایت امریکاییها و اروپاییها از این رژیم رمزگشایی میکند.
۳- چند روز بعد از او وزیر خارجه جدید این رژیم در نخستین روز کاری خود میگوید که در میانه جنگ جهانی سوم علیه اسلام رادیکال به رهبری جمهوری اسلامی هستیم. «اسرائیل کاتز» این جنگ را متفاوت از جنگ جهانی اول و دوم دانست و با تلاش برای تحریک اروپاییها و ادعای اینکه نفوذ جمهوری اسلامی ایران به اروپا رسیده است، مدعی میشود که اسرائیل تنها نیست و کشورهای عربی میانهرو نیز علیه جمهوری اسلامی ایران قرار دارند.
۴- آنچه که از آن به عنوان جنگ تمدنها یاد میشود، متأثر از روند تحولات جهان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی شوروی است که دو نظریه در سطح جهان مطرح شد؛ یکی نظریه فوکویاما و دیگری نظریه هانتینگتون. فوکویاما معتقد بود که جهان آینده نظامى تک قطبى و تحت سیطره لیبرال دموکراسى غرب خواهد بود که این نظریه به دلیل روند افول قدرت امریکا به سرعت ابطال شد؛ اما نظریه دوم که به هانتینگتون تعلق داشت، معتقد بود دنیاى جدید به مرحله اى نایل آمده که در آن نه کشورها و سیاست پردازان، بلکه تمدنها و فرهنگ سازان نقش آفرینان اصلى خواهند بود. او با برشمردن هفت تمدن مطرح جهان، جنگ آینده را جنگ بین تمدن لیبرال دموکراسی و اسلام میدانست. مبتنی بر آن تلاش غرب برای درگیرسازی اسلام در درون برای کاهش ظرفیتش در مقابل غرب که راهبرد ایجاد گروهکهای تکفیری مبتنی برآن بود، به مبنای استراتژی غرب در مواجهه با اسلام تبدیل شد. از این رو رژیم صهیونیستی و وزیر خارجه این رژیم جنگ غزه را مرحلهای از آن میدانند.
۵- مقاومت وایستادگی سه ماهه مردم فلسطین در برابر صهیونیستها پس از حماسه طوفان الاقصی و شکوفایی جبهه گسترده مقاومت در بستر آن از لبنان تا سوریه و عراق و یمن مبتنی برمبانی اندیشه انقلابی اسلام و اثبات کارآمدی آن در برابر سلطه گران مدعی تمدن غربی، علاوه بر کشاندن رژیم صهیونیستی به فاز فروپاشی و استیصال قدرتهای مطرح غربی، انزوای افراطیون تکفیری در جهان اسلام را هم در پی دارد؛ لذا اقدام هماهنگ ائتلاف صهیونیسم و تکفیریها در سالگرد شهادت احیاگر جبهه مقاومت و طراحی یک اقدام مشترک برای انتقامگیری از مردم ایران به دلیل میزبانی از جبهه مقاومت، مقاومت را وارد مرحلهای جدید کرده است که ضامن بقای آن در عین امتزاج خون کودکان و جوانان شهید در غزه وکرمان، لزوم پایداری و ایستادگی بیشتر وحضور مردم در صحنههای انقلاب است.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴