به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، مراسم رونمایی از ۵ کتاب لشکر ۴۱ ثارالله با حضور سردار «علی فضلی»، حجتالاسلام «اسماعیل سعادتنژاد» مسئول سابق نمایندگی ولی فقیه در نیرو قدس سپاه پاسداران، سردار «احمد غلامپور»، سردار «حسین علایی»، سردار «فتحیان» و سردار «علیمحمد نائینی» و نویسندگان و پژوهشگران برگزار شد.
حجتالاسلام اسماعیل سعادتنژاد یکی از برجستگیهای تاریخ جنگ هشتساله را اشک و گریه دانست و اظهار داشت: این اشک و گریه در فرهنگ دینی ما به حدی بزرگ، عظیم و نقشآفرین است که امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه به درگاه باریتعالی عرضه میدارد و أَعِنِّی بِالْبُکاءِ عَلَی نَفْسِی خدایا کمکم کن بنشینم به حال خودم گریه کنم و در دعای کمیل هم در آن فرائض آخرش میخوانیم رْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ خدایا به ما رحم کن که تمام سرمایه ما امید به توست و اسلحه ما اشک به درگاه توست. این اشک و گریه اسلحه و قدرت ما است.
وی با تأکید بر اینکه حاج قاسم بزرگی و عظمتش از اشک سرچشمه میگیرد، تصریح کرد: تمام فضایلی که از حاج قاسم و لشکر ثارالله صبحت و سخن گفته میشود. حرف و سخن بالاترین و برترین همین اشک و گریه است. اشکی که در تهجد و زندهداری و در مناجات ریخته میشود.
همرزم حاج قاسم یادآور شد: بارها دیدم حاج قاسم در دعای وترش این فرایض ابوحمزه حفظ بود میخواند و ناله میکرد. فَمالی لا اَبْکی اَبْکی لِخُروُجِ نَفْسی اَبْکی لِسُؤالِ مُنْکَر وَ نَکیر همینطور میخواند و ناله میکرد خدایا کمک کن به حال خودم گریه کنم. گریه میکنم برای زمان جان دادنم و زمانی که جنازه من را میآورند روی سنگ قرار میدهند و برای غسل دادند. موقعی که غسال من را غسل میدهد زمانی که کفنم میکند زمانی که داخل قبرم میکنند. گریه میکنم برای تاریکی شب قبرم. حاج قاسم میخواند و ناله میکرد.
وی با بیان اینکه حاج قاسم مداومت غریبی داشت یکی اشک در برابر خدا و دوم اشک به درگاه اهلبیت و روضه، افزود: روضه نقش و قدرت عجیبی داشت. روزی در گردان عمروعاص لشکر ثارالله که در سد دز مستقر بود خیلی مختصر دو مسئله بین نماز گفتم. خواستم نماز عصر را شروع کنم. خدا رحمت کند شهید قنبری از فرماندهان گردان لشکر بود، گفت حاجآقا نمیشه! باید یک روضه برای ما بخوانید دلمان گرفته است. بنده هم گفتم السلام علیک یا عبدالله جمله مختصری خواندم. خدا میداند آنچنان بچهها ناله و ضجه زدند.
حجتالاسلام سعادتنژاد افزود: در عملیات حلب جنگ سختی بود، دو سههفتهای بود که درگیر خطوط بود و به قرارگاه نتوانست بیاید. در مناطق عملیاتی با بچهها بود. در سنگر بچهها میخوابید. در آنجا شب حاج قاسم آمد یکی از دوستان طلبه ما در آنجا بود. حاج قاسم رو به من کرد و گفت آقا شیخ روضه بلد هستی که بخوانی؟ گفتم بله. گفت دلمان گرفته پاشو بیا یک روضه برایمان بخوان. گفتم چشم. گفتم السلام علیک یک روضهای خواندم. چه بگویم که حاج قاسم چطور گریه و ناله میکرد.
وی با اشاره به درخواست حاج قاسم از ابومهدی برای برپایی روضه در اتاق جلسات گفت: یکی از دوستانمان تعریف میکند در منزل ابومهدی در بغداد بودیم که جلسات در آنجا تشکیل میشد. اتاق بزرگی بود که نمازمان را میخواندیم و سفره میانداختند. دیدم حاج قاسم غرق در نقطهای از یک جایی از اتاق شد که یک منبر کوچکی در آن گوشه گذاشته بودند. ناگهان گفت ابومهدی این منبر برای چیست؟ گفت حاج قاسم برای زمانی که فضا هست یا مناسبتی از اهلبیت میباشد دعوت میکنیم و روی این منبر میاید و برای ما روضه میخواند. حاج قاسم گفت چرا الآن روضهخوان نمیگویید که بیاید یک مطلب یا روضه بخواند؟ ایشان گفت حاج قاسم الآن مناسبت نیست. گفت نه روضهخوان مناسبتی نیست. چند روزی که هستیم یک طلبه دعوت کنید که هرروز بعد از نماز بیاید برای من مطلب بخواند. ابومهدی گفت چشم. یک طلبه خوشصدایی گفت که میآمد هرروز بعد از نماز روی منبر میرفت و به عربی مقتل خوانی میکرد و حاج قاسم هم که عربی بلد بود، مینشست و ناله میکرد.
وی گفت: تمام قدرت حاج قاسم این بود که برای امام حسین (ع) اشک بریزد. آسمانی شدن اشک میخواهد. آن مصداق اعلای برتر اشک بود.
انتهای پیام/ 112