به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، پيروزی انقلاب اسلامی کشورمان از يكسو موج شوق و اميدواری را در ميان مسلمانان و مستضعفين جهان برانگيخت و از سوی ديگر معادلات سياسی استكبار را در ادامه سياست سلطه و تقسيم استعماری جهان به هم زد.
در حقیقت با نفی هرگونه سلطهجويی و سلطهپذيری و با دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر، سبب كينه و دشمنی استكبار جهانی و كشورهای غربی با انقلاب اسلامی و آرمانهای والای بنیانگذار کبیر آن، شد.
در ادامه به بخشی از علل کينهورزی و دشمنی كشورهای غربی با انقلاب اسلامی پرداختهایم که باهم میخوانیم.
اسلامی بودن انقلاب و تقابل فرهنگ دينی با فرهنگ غرب
اسلامی بودن انقلاب علت اصلی دشمنیهای پايانناپذير قدرتهای سلطهگر است. اين انقلاب با ساختار فرهنگ دينی، فرهنگ استعماری غرب را زير سؤال برد به همين جهت نظام استكباری غرب به نابودی فرهنگ انقلاب و نظام مبتنی بر آن همت کرد.
«الكساندر هيک» وزير دفاع اسبق آمريكا چنين اظهارنظر کرده كه «به نظر من خطرناکتر و مهمتر از اين مشكلات بينالمللی، عواقب گسترش بنيادگرايی اسلامی است كه در ايران پا گرفته؛ اگر اين از كنترل خارج شود منافع ابرقدرتها را به خطرناکترين وجه به مخاطره خواهد انداخت»؛ لذا امروز به اعتراف صريح نظريه پردازان غربی درگيری اصلی بين فرهنگ دينی انقلاب و نظام اسلامی با فرهنگ غربی است.
«هانتيگتون» نظريهپرداز آمريكايی میگويد: «تقابل اصلی آينده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است»؛ فرهنگ اسلامی كه بر پايه ارزشهای انسانی دينی و كرامت انسانها استوار و سرشار از آموزههای عدم پذيرش ظلم و مبارزه با آن در تضاد ذاتی با فرهنگ مادی غرب است. بر اين اساس استكبار جهان عمدهترين مانع نفوذ خود به منظور تجاوز و غارت منابع مادی ملت ما را اعتقادات دينی، ارزشها و فرهنگ اسلامی حاكم بر جامعه میداند و در صدد تضعيف و مقابله با آن برآمده است.
«ديويد كيو» مامور سازمان سيا چنين میگويد: «مهمترين حركت در جهت براندازی جمهوری اسلامی، تغيير فرهنگ جامعه فعلی ايران است و ما مصمم به آن هستيم».
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره میفرمايند: «امروز دشمنی اردوگاه استكبار با ايران اسلامی به خاطر اسلام است، آنها با اسلام دشمن هستند كه بر جمهوری اسلامی ايران فشار وارد میكنند، و الا آمريكا از هيچ چيز ملت ايران به قدر مسلمان بودن و پايبندی به اسلام ناب محمدی (ص) ناراحت نيست او میخواهد شما از اين پايبندی دست برداريد».
استقلال و عدم وابستگی به قدرتهای بزرگ
انقلاب اسلامی با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» اين واقعيت را آشكار ساخت كه نظام جمهوری اسلامی الگوبرداری از شرق و غرب و در نتيجه پيوستگی به اين دو اردوگاه را به شدت نفی مینمايد و خود دارای ارزش و اصول مستقلی است كه تودههای مردم خواهان آن هستند علت مهم دشمنی دو ابرقدرت با نظام نوپای جمهوری اسلامی هم به همين جهت بود كه الگوی جديدی فرا راه انسانهای با فكر و آزاده به خصوص مسلمانان قرار داد.
«نوام چامسكی» نويسنده مشهور آمريكايی معتقد است كه دشمنیها، توطئهها و مخالفتهای آمريكا و كشورهای غربی عليه ايران به دليل استقلال و تن ندادن اين كشور به سلطه و استعمار غرب است؛ لذا میگويد: «تا زمانی كه ايران مستقل بماند و در برابر سلطه آمريكا سر تعظيم فرود نياورد دشمنیها و مخالفتهای آمريكا ادامه خواهد داشت، جمهوری اسلامی ايران از نظر آمريكا غيرقابل پذيرش است، چون از استقلال خود چشمپوشی نمیكند».
«مارتين ايندايک» معاون خاورميانهای وزارت خارجه آمريكا، گستاخانه تاكيد میكند: «مجازات و تنبيه انقلاب اسلامی، درس عبرتی برای كشورهايی خواهد بود كه در مسير استقلال و رهايی از سلطه آمريكا گام برمیدارند».
رهبر کبیر انقلاب اسلامی طی سخنانی در این باره فرمودهاند: «پسند غرب اين است كه ما همه چيزمان را تقديمشان كنيم، بدون چون و چرا اين پسند غرب است.»
كوتاه شدن دست قدرتهای بزرگ از منابع ايران
كشورمان به لحاظ ژئو پلتيک همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ بوده و اهميت به سزايی برای آنها داشته و بر همين اساس همواره مورد طمع جهانخواران بوده است.
انقلاب اسلامی دست قدرتهای بزرگ را از منابع سرشار كشور كوتاه کرد و همين امر سبب دشمنی آنان با انقلاب اسلامی شد.
«برژنسكی» نظريهپرداز مشهور آمريكايی بر اين اعتقاد است كه: «موقعيت استراتژيک ايران آن چنان برای غرب اهميت دارد كه آمريكا بايستی به هر ترتيب شده و حتی با اقدام نظامی جلو اينكه غرب ايران را از دست بدهد بگيرد.»
امام خامنهای در این باره میفرمايند: «روند دشمنیها و كينهها و توطئهها از نخستين روزهای پيروزی انقلاب آغاز شد و به تدريج با زائل شدن حيرت و گيجی و سردرگمیای كه سياستمداران دولتهای استكباری و غارتگران و صهيونيستها بر اثر پيروزی انقلاب اسلامی، در اين نقطه حساس جهان بدان دچار شده بودند گسترش و عمق و تنوع يافت. پيشرو و پرچمدار اين خصومت آشتیناپذير دولت آمريكا و صهيونيست بودند، كه با رژيم پهلوی مطيعترين متحد و مزدور خود را در منطقه از دست داده و از منافع نامشروع سياسی و اقتصادی خود در ايران محروم شده بودند.»
حمايت از حقوق مسلمانان و مستضعفين جهان
انقلاب اسلامی کشورمان با آگاهیهای عميقی كه در ميان ملتهای مستضعف جهان، به ويژه در كشورهای اسلامی به وجود آورد، زمينه تحولات سياسی چشمگيری را فراهم کرد. اين جريان سياسی يک بار ديگر اسلام را به عنوان يک قدرت تعينكننده در جهان مطرح کرد؛ انقلاب اسلامی بر اساس آموزههای دينی دفاع از حقوق مسلمانان و مستضعفين را از وظايف خويش برشمرده است.
لذا در قانون اساسی جمهوری اسلامی چنين آمده است: «جمهوری اسلامی ايران سعادت انسان در كل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنابراين درعين خودداری كامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای ديگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت میكند».
بر اين اساس سياست خارجی جمهوری اسلامی ايران بر «دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآميز متقابل با دول غير محارب استوار شده است.» اين مواضع با منافع مستكبران سازگاری ندارد؛ لذا با انقلاب اسلامی ايران به مقابله برخاسته و با روشهای مختلف درصدد نابودی آن برآمدهاند.
در اين باره «برژنسكی» میگويد: «تجديد حيات اسلام بنيادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشی از ايران امام خمينی (ره) يک مخاطره مستمر برای منافع ما در منطقهای كه حيات جهان غرب، كاملا به آن وابسته است ايجاد كرده است، بنيادگرايی اسلامی پديدهای كه به طور عمده در گزارشها و بررسیهای اطلاعاتی ما به آن بیتوجهی شده است، امروزه آشكارا نظم و ثبات موجود را تهديد میكند».
روحيه استكبارگرايی كشورهای غربی
در كنار عوامل ياد شده روحيه استكبارگرايی و سلطهگری كشورهای غربی خصوصا آمريكا به عنوان عامل مكمل دشمنی و خصومت قدرتهای بزرگ با انقلاب اسلامی است، اين روحيه استكبارگری ناشی از فرهنگ استعماری غرب است كه استثمار ساير فرهنگها جزو لاينفک آن است.
حضرت امام (ره) در این باره میفرمايند: «آمريكا و اسرائيل با اساس اسلام دشمناند؛ چرا كه اسلام و كتاب و سنّت را خار راه خود و مانع چپاولگريشان میدانند. چرا كه ايران با پيروی از همين كتاب و سنّت بود كه در مقابل آنان بپاخاست و انقلاب کرد و پيروز شد».
نكته مهمی كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كی و تا كجا ما را تحمل میكنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند؛ به يقين آنان مرزی جز عدول از همه هويتها و ارزشهای معنوی و الهیمان نمیشناسند.
انتهای پیام/