گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: در واقع در تمامی فرهنگها و آداب مردمان جهان رایج است که بزرگترین روز تاریخ کشور خود را پاس میدارند، البته بنا به فرهنگ هر کشور، آن روز بزرگ و تاریخی گرامی داشته شده و نسل به نسل منتقل میشود. قریب به اکثریت کشورهای جهان، بزرگترین روز تاریخی خود را روز استقلال خود میدانند و برای آن، احترام قابل ملاحظهای قائل هستند، ملت ایران اسلامی نیز در روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ موفق شد بر حکومت مستبدانه و شاهنشاهی ۲۵۰۰ سالهی شاهنشاهی فائق آید و در این روز تصمیم گرفت خود برای آینده اش تصمیم بگیرد.
پس از روی کار آمدن دولت بختیار، وی دولت خود را قانونی میدانست مورخ ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ با هماهنگی انجام شده، قصد راه اندازی یک کودتا برای جلوگیری از روند پیروزی انقلاب اسلامی را داشت. آن روز اعلام شد: «از ساعت چهار بعد از ظهر هیچکس حق ندارد بیرون بیاید و حکومت نظامی است.» در ادامه با گریزی به خاطرات برخی شاهد عینی وقایع آن روزها، به چگونگی خنثی کردن کودتای بختیار و پیروزی انقلاب اسلامی پرداختهایم.
سردار یوسف فروتن درباره نحوه مطلع شدن از گلولهباران و حمله به محل اقامت امام در ۲۱ بهمن میگوید: بیستم بهمن ماه در مدرسه علوی بودم که فرد ریزاندامی آمد و گفت: من خبری دارم و میخواهم با یکی از مسئولین اینجا صحبت کنم. بلافاصله آقای محلاتی را به او معرفی کردم. وی در حضور من به آقای محلاتی گوشزد کرد: آقای خمینی اینجا نشسته و شما در تدارک دید و بازدید هستید، در حالی که در جای دیگر برای به هم ریختن این امور و قتل و کشتار برنامهریزی میکنند. سؤال شد کی و از کجا این کار را میخواهند انجام دهند؟ او ادامه داد از ستاد نیروی زمینی واقع در شمال تهران (خیابان ارتش) برنامه دارند که حداقل ۸ نقطه را با توپ گلولهباران کنند و سپس با هواپیماهای جنگی مرکز تجمع امام و یارانش را بکوبند. سؤال شد از کجا معلوم این خبر درست باشد؟ گفت: اگر از فردا حکومت نظامی از ساعت ۴ اعلام شد عملیات کودتا قطعی است این خبر را به امام بدهید. علامت رمز همین ساعت حکومت نظامی است.
شکست کودتا علیه انقلاب اسلامی با حکمی الهی
سردار فروتن در ادامه میگوید: وقتی به امام خبر رسید ایشان اعلامیه صادر کردند و همه مردم را به خیابانها دعوت فرمودند که این یک حکم الهی بود. مردم خاطره بدی از قتل و کشتار رژیم داشتند، همه کوچهها خلوت و عاری از جمعیت شده بود. در مدرسه رفاه بودیم که آقای ناطقنوری ساعت ۲:۳۰ دقیقه از مدرسه علوی که حضرت امام (ره) در آنجا حضور داشت زنگ زد و گفت: امام (ره) یک اعلامیه دادهاند، بیایید بگیرید. به همراه یکی دیگر از دوستان به آنجا رفتم و اعلامیه را گرفتیم. اعلامیه چند خط بیشتر نبود؛ در آن نوشته شده بود: «هیچ کس حق ماندن در خانه را ندارد، همه باید در خیابان باشند.»
بلافاصله اعلامیه را روی پلاکاردهای بزرگ نوشتیم و از طریق بلندگو مطلب را همهجا اعلام کردیم. وقتی آن را تلفنی به اطلاع شهرها و کشورهای مختلف رساندیم. در مدت بسیار کوتاهی اعلامیه در همه جا پخش شد. زمانی که حکم امام (ره) کلمه به کلمه و لحظه به لحظه خوانده میشد، در پوست و جان و استخوان افراد نفوذ کرده و شور و حرکت ایجاد میکرد. همه شهرها این حکم را به عنوان حکم ولایی میدانستند. همه کوچهها و خیابانها مملو از جمعیت شد.
محمدرضا اعتمادیان در خاطرات خود با اشاره به لغو فرمان حکومت نظامی به دستور امام میگوید: «در روز ۲۱ بهمن، ناگهان دولت بختیار به مدت ۲۴ ساعت، اعلام حکومت نظامی کرد. من در آن هنگام قصد رفتن به سمت منزل و دفتر کارم را داشتم، به همین منظور از مدرسه رفاه بیرون آمده بودم و خبر را شنیدم. از همان جا به کمیته استقبال زنگ زدم و اخبار را پرسیدم. گفتند منتظر اعلام نظر امام هستیم. حدود یک ساعت بعد گفتند که امام فرمودهاند حکومت نظامی قانونی نبوده و باید لغو شود. در راه رفتن به محل استقرار، مردم را دیدم که به خیابانها رفته و می گفتند به دستور امام خمینی، حکومت نظامی لغو است، به خیابانها بریزید.»
فرمان امام خمینی (ره) چگونه به گوش مردم رسید؟
حجتالاسلام محمدتقی فلسفی، واعظ شهیر نهضت اسلامی هم خاطرات خود از آن روز مهم را اینگونه روایت میکند: «.۲۱ بهمن ۱۳۵۷ فرماندار نظامی ساعت دو بعد از ظهر در رادیو اعلام کرد که از ساعت چهار بعد از ظهر آمد و رفت در خیابانها به کلی ممنوع است. وقتی این خبر را شنیدیم، مورد شور قرار گرفت.
مرحوم آقای طالقانی که خیلی اهل سیاست بود، گفت: به نظر میآید که مهم نباشد. گفته است مردم نیایند بیرون. بعضی دیگر هم در اظهارنظر مردد بودند. من یکی از الهامات الهی در انقلاب اسلامی را این میدانم که امام بلافاصله دستور دادند قلم و کاغذ آوردند و اعلامیه نوشتند که دولت غیرقانونی است. فرمانداری نظامی رسمیت ندارد و اعلامیهاش هم بیارزش است. تمام مردم از زن و مرد و بزرگ و کوچک از ساعت چهار بعد از ظهر به خیابانها بریزند و نقشه خائنانه دولت را از بین ببرند.»
سریعا عملیات انتقال پیام امام به گوش مردم شروع شد. محسن رفیقدوست در خاطراتش آورده است: «هر کسی سوار ماشینی شد و به طرف خیابانها به راه افتاد. من خودم هم با این که کمتر از مدرسه علوی خارج میشدم. برای اعلام این خبر بیرون رفتم و بلندگوی دستی به دست گرفتم، سوار ماشین خود در شهر جار میزدم که حکومت نظامی نیست...» به گفته مرحوم فلسفی: «اعلامیه امام را جوانان انقلابی و پرشور تکثیر کردند و با دوچرخه و موتورسیکلت در سراسر تهران پخش کردند و به افراد مؤثر یک نسخه دادند و به این وسیله دولت را فلج کردند...»
اعتمادیان در حاشیه این وقایع میگوید: «در آن هنگام عده زیادی از جمله اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی و مهندس بازرگان نزد امام رفتند و گفتند که جلوی مردم را بگیرید وگرنه کشتار میشود و خونریزی به راه میافتد. آنها بعد از ناامید شدن از قانع کردن امام به خدمت آیتالله طالقانی رفتند و ایشان را واسطه قرار دادند.
آقای، ولی الله چهپور نیز در مورد این ماجرا، نقل کرده که ما نزد آیتالله طالقانی نشسته بودیم که ایشان به امام تلفن کرده و گفت که این کار را نکنید، چون مردم به خیابانها رفته و به دست نظامیان کشته میشوند بدین ترتیب طرفداران انقلاب از بین میروند. امام در جواب فرمودند هیچ اتفاقی نمیافتد و شما نگران نباشید. بار دوم نیز ایشان به اصرار آقایان، با امام تماس گرفت و همین پاسخ را دریافت کرد.
حقیقتی که امام خمینی (ره) از امدادهای غیبی به مرحوم طالقانی گفت
بار سوم نیز آیتالله طالقانی تماس گرفته و این بار تا حدودی با تهدید به امام گفت گفت ما فردا جواب این خونها را چگونه خواهیم داد. امام پاسخ دادند که اگر خود آقا فرموده باشند چه میگویید؟ آقای چهپور میگفت که یکباره، آقای طالقانی گوشی تلفن را زمین گذاشت و با چشمانی اشکآلود گفت که دستور از جای دیگر است.»
حجتالاسلام ناطق نوری هم روایت مشابهی را نقل میکند. براساس خاطرات او، آیتالله طالقانی بعد از مکالمه با امام گفت: «یا من بعد از یک عمر از سیاست چیزی نمیفهمم یا این سید با عالم دیگری ارتباط دارد.» ناطق نوری ادامه میدهد: «[آقای طالقانی]میخواست بگوید طبق معادلات عادی اگر لغو حکومت نظامی بشود، تهران حمام خون میشود. اینکه امام این طور بیاعتنا میگوید هیچ طوری نمیشود حتما ارتباط با یک عالم دیگری دارد...»
ناطق نوری در ادامه خاطراتش میگوید: «وقتی پیام را نوشتند، دستشان را از روی کاغذ برداشتند و به من فرمودند: «در مدرسه باز است؟» چقدر حواس امام جمع بود، عرض کردم: «خیر، در را بستیم.» فرمود: «باز کنید.» گفتم: «آقا حکومت نظامی است.» فرمود: «میگویم باز کنید. مردم میآیند.» باور کنید این حکم ایشان که صادر شد، در همان لحظات اولیه، کل مردم تهران مطلع شدند. تا آمدیم در مدرسه را باز کنیم مدرسه پر از جمعیت شد اصلاً معادلات به هم ریخت.»
محمدرضا اعتمادیانخاطراتش آورده است: در آن روز «همه مردم، فرمان امام را اجرا کرده و به خیابانها ریخته بودند. حتی قرارگاههای لویزان و پادگانهای نیروی هوایی در خیابان پیروزی یکی یکی تسلیم میشدند و اسلحه هایشان را تحویل میدادند.»
حجتالاسلام شیخحسین انصاریان که خود شاهد رشادت مردم ایران در روز ۲۱ بهمنماه بود میگوید: «ما که برای غسل و کفن شهدا به بهشتزهرا (س) رفته بودیم، مشاهده کردیم که صدها جنازه آوردند. با این وجود مردم دست از مقاومت برنمیداشتند. این رشادتها ریشه در دین و اعتقاد مردم و اعتماد به رهبر انقلاب داشت و نشان آن بود که قیام نه برای نان و آب، بلکه از سر دلسوزی دین و فرهنگ و استقلال کشور است.»
شکست آمریکا برای مدیریت وقایع ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
بدین ترتیب امام خمینی با فرمان خود و مردم با حضور میلیونیشان، این توطئه رژیم پهلوی و حامیان غربیاش را خنثی کردند. حجتالاسلام فلسفی در این رابطه میگوید: «بعد معلوم شد که اصلا صدور اطلاعیه فرمانداری نظامی، به دستور آمریکا بوده است تا نظامیان با تانکها، و توپها و مسلسلها داخل خیابانها بیایند. حتی من از بعضی افراد مطلع شنیدم که بنا بوده دو نقطه بهطور قطع بمباران شود: یکی منزل امام در دبیرستان علوی، برای اینکه امام کشته شود، ولو هزاران نفر هم به قتل برسند و دیگر مراکز حساس قم؛ ولی امام نقشه آنها را با یک اعلامیه بر هم زد.»
عبدالله جاسبی نیز میگوید: صبح روز ۲۱ بهمن حکومت نظامی در پی انجام توطئه علیه قیام مردم، ساعت عبور و مرور مردم را چهار بعدازظهر اعلام کرد. اما مردم در پی فرمان حضرت امام که فرموده بودند: «این یک توطئه است و کسی در خانه نباید بماند»، بیمحابا فریاد "هیهات منا الذله" را سر دادند و در خیابانها به تظاهرات مشغول شدند.
صبح همین روز تانکها جهت استقرار در خیابانهای شهر از پادگان خارج شدند. کلاهدوز در دل به آنها میخندید، او میدانست که این غولهای آهنی از یک چوبدستی کمتر شده. ۲۲ بهمن روز سقوط رژیم سلطنتی، روز انقراض حکومت شاهنشاهی و روز پایان عمر ننگین رژیم پهلوی بود. پادگانها یکی پس از دیگری تسخیر و فرماندار نظامی تهران توسط مردم دستگیر گردید.
بعضی از افرادی که هدایت تانکها را به عهده داشتند از نیروهای کلاهدوز بودند و او به آنها گفته بود مبادا دست از پا خطا کنید و به مردم آسیبی برسانید. کلاهدوز در شب ۲۱ بهمن نه تنها تانکها را از کار انداخته بود بلکه بسیاری از ادوات جنگی را هم دستکاری کرده بود و با این عمل جسورانه خود در حقیقت بخشی از دستگاه نظامی رژیم پهلوی را خلع سلاح کرده بود.
اما با تشکیل دولت موقت به فرمان امام (ره) در ۱۵ بهمنماه سال ۱۳۵۷، رژیم شاه در معرض سقوط کامل قرار گرفت و روند سرنگونی آن، شتابی مضاعف پیدا کرد. بختیار که با پیوستن همافران به جریان انقلاب و بیعت آنها با امام (ره)، کاملاً مستأصل شده بود، تصمیم گرفت انبارهای اسلحه نیروهای هوایی را، در محدوده پایگاه «فرحآباد»، بمباران کند. طرح عملیات بمباران، تا ساعت ۶ صبح روز ۲۲ بهمن، کامل شد. هدف بختیار، جلوگیری از دستیابی مردم به سلاح بود؛ اما مخالفت تعدادی از نظامیان با این طرح و البته، خطرات ناشی از این اقدام، اجرای آن را به بنبست کشاند. در همان حال، خبر سقوط انبارهای مهمات ارتش و افتادن اسلحه به دست انقلابیون، در اتخاذ تصمیم لغو عملیات، بسیار مؤثر بود. این انبارها، ساعت ۸ صبح به دست مردم افتاده بود. ارتش تقریباً به صورت کامل به مردم پیوسته بود و تنها، واحدهایی از گارد شاهنشاهی، همچنان به درگیری و کشتار ادامه میدادند. هنوز ظهر روز ۲۲ بهمنماه سال ۱۳۵۷ فرا نرسیده بود که این درگیریها به اوج خود رسید.
ارتش اعلام بیطرفی میکند
ساعت ۱۰ بامداد روز ۲۲ بهمن شورای فرماندهان نیروهای مسلح در ستاد مشترک تشکیل شد. نظامیان حاضر در جلسه عبارت بودند از: عباس قره باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، عبدالعلی نجیمی، احمدعلی محققی، عبدالعلی بدرهای، امیرحسین ربیعی، کمال حبیباللهی، عبدالمجید معصومی، جعفر صانعی، اسدالله محسن زاده، حسین جهانبانی، محمد کاظمی، خلیل بخشی آذر، علی محمد خواجه نوری، پرویز امینی افشار، امیر فرهنگ خلعتبری، محمد فرزام، جلال پژمان، منوچهر خسروداد، ناصر فیروزمند، موسی رحیمی لاریجانی، محمد رحیمی آبکناری و رضا وکیلی طباطبایی.
آنها پس از بررسی اوضاع، به این نتیجه رسیدند که کار رژیم شاه تمام است و ارتش، باید اعلام بیطرفی کند. پس از تصمیم شورای عالی، ساعت یک بعد از ظهر خبر تصمیم شورای عالی ارتش در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته شد. رادیو ایران برنامه عادی خود را قطع و اعلامیه را قرائت کرد. لحظهای بعد نیروهای انقلاب محوطه رادیو تلویزیون را تصرف کردند و خبر سقوط رژیم سلطنتی پهلوی از رادیو تلویزیون ملی اعلام شد. در همان حال، خیابانهای تهران، توسط مردم سنگربندی شده بود و جنگ میان وابستگان رژیم با مردم، بهشدت ادامه داشت. حوالی ظهر بود که خبر سقوط ستاد ژاندارمری کل کشور و در پی آن، تصرف ساختمان شهربانی کل کشور توسط مردم، منتشر شد. درگیری در حوالی این دو ستاد، دهها شهید و مجروح بر جا گذاشت.
زندان قصر در دست انقلابیون
در این میان، تعدادی از نیروهای انقلابی، به همراه جمعی از نظامیانِ پیوسته به مردم، خود را به زندان قصر رساندند و با گشودن درِ زندان، زندانیان سیاسی باقیمانده در بند رژیم شاه، آزاد شدند. پادگان «حشمتیه» و زندان آن نیز، پس از ۴ ساعت زد و خورد، بالاخره به تصرف مردم درآمد. سردمداران رژیم، دیگر هیچ تسلطی بر اوضاع نداشتند. مردم تمامی مراکز حساس اداری و نظامی را، یکی پس از دیگری فتح میکردند و هیچ نیرویی جلودارشان نبود. فرمانداری نظامی تهران، ناامیدانه، آخرین اعلامیه خود را صادر کرد و از نظامیان پیوسته به ملت خواست به پادگانها برگردند؛ تقاضایی بیمعنا و پوچ که عملاً در آن شرایط، قابلیت اجرا نداشت. در همین حال، در درگیریهای شدید میدان امام حسین (ع) تهران، سرلشکر ریاحی، فرمانده گارد، هدف گلوله انقلابیون قرار گرفت. این اتفاق، روحیه نظامیان گارد را که همچنان به کشتار و سرکوب ادامه میدادند، ضعیفتر کرد.
جلسه، بیجلسه!
شاپور بختیار طی یک مکالمه تلفنی، برای دیدار با مهندس بازرگان اعلام آمادگی کرد. هدف از این دیدار، تقدیم استعفانامه به بازرگان و کنارهگیری از نخستوزیری بود. محل ملاقات، منزل مهندس «جفرودی» تعیین شد؛ اما بختیار به آنجا نرفت. او دو ساعت پیش از برگزاری جلسه، یعنی در ساعت ۱۴ بعدازظهر روز ۲۲ بهمن و پس از محاصره ساختمان نخستوزیری توسط مردم، خود را به دانشکده افسری رسانده و از آنجا، با استفاده از بالگرد، به منزل یکی از اقوامش گریخته بود؛ جاییکه ۶ ماه در آن مخفیانه زندگی کرد و سپس، مخفیانه از ایران خارج شد. ساعتی بعد از فرار بختیار، سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران، هنگامی که قصد داشت از دست مردم بگریزد، بازداشت شد. با تصرف ساختمان نخستوزیری، دیگر رمقی برای رژیم باقی نماندهبود. ساعتی بعد، تمام کلانتریها، پایگاههای ژاندارمری و قرارگاههای پلیس، به تصرف مردم درآمد. حالا فقط یکجا باقی مانده بود که انقلابیون با تصرف آن، میتوانستند رسماً پیروزی انقلاب اسلامی ایران را اعلام کنند؛ ساختمان رادیو و تلویزیون.
طنین صدای انقلاب
حدود ساعت ۱۸ بعدازظهر روز ۲۲ بهمن، تعداد زیادی از نیروهای انقلابی خود را به ساختمان رادیو و تلویزیون رساندند. مأموران مستقر در ساختمان، انگیزهای برای درگیرشدن با مردم نداشتند. به همین دلیل، ساختمان با کمترین زد و خورد، به تصرف مردم درآمد. لحظه تاریخی فرا رسید. حجتالاسلام فضلا... محلاتی از روحانیان مبارز و شاگرد حضرت امام (ره)، پشت میکروفون رادیو قرار گرفت تا جملاتی تاریخی را بر زبان آورد: «اینجا تهران است. صدای راستین ملت ایران؛ صدای انقلاب. امروز به همت مردانه ملت، آخرین دژهای استبداد فروریخت. یکی از این آخرینها، همین رادیو بود؛ صدای واقعی استبداد. ملت به ما نیرو داد و راهمان را هموار کرد تا بتوانیم همچون پارهای کوچک از پیکر عظیم مردم، صدای راستین انقلاب را به گوشها برسانیم.» این جملات در تاریخ ماندگار شد؛ جملاتی که به شنوندگان اطمینان میداد، دوران استبداد ستمشاهی به سرآمده است و باید طلوع خورشید استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را، با یاد شهیدان در خون خفته، جشن گرفت.
نخستین پیام رهبر انقلاب در بهار آزادی
امام خمینی (ره) در پیامی به مناسبت پیروزی ملت ایران و سرنگونی رژیم شاهنشاهی، خطاب به مردم فرمودند: «در این لحظه حساس که به لطف خداوند مبارزات قهرمانانه شما سدهای استبداد و استعمار را یکی پس از دیگری میشکند و انقلاب اسلامی شما شکوفهها و میوههای خود را آشکار میسازد، لازم میدانم، ضمن ابراز تشکر و قدردانی از یکیک شما برادران و خواهران، چند نکته را یادآوری نمایم: شما در جریان مبارزات گذشته، رشد اسلامی و انقلابی خود را آشکار کردهاید و اکنون، بیش از پیش لازم است این رشد را به جهانیان نشان دهید تا جهانیان بدانند مردم مسلمان ایران میتوانند بدون قیمومت این و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمایند. لهذا از شما میخواهم که اولاً، مانع آشوب و هرج و مرج بشوید و نگذارید آشوبگران مغرض به عملیاتی از قبیل غارت، آتشسوزی، مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزنند. دشمن برای خرابکردن چهره نهضت، از طریق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در میان توده مسلمانان، دست به چنین کارهایی میزند تا نهضت ما را، ارتجاعی و وحشیانه قلمداد نماید. من اکیداً اعلام میکنم که هرکس دست به چنین عملیاتی بزند، از جامعه انقلابی ملت مطرود و در پیشگاه خداوند متعال مسئول است. ثانیاً، توجه داشته باشید که هنوز انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن به پایان نرسیده است.
دشمن از انواع وسایل و دسایس بهرهمند است و توطئهها در کمین ماست. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که همه توطئهها را نقش برآب میسازد. ثالثاً، افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار میگیرند، هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید و البته دولت اسلامی، به موقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد. از همه شما برادران و خواهران عزیزم میخواهم که با دولت موقت انقلاب اسلامی که وارث یک سلسله خرابیهای دولتهای فاسد گذشته است، همکاری نمایید تا به حول و قوه الهی، هرچه زودتر با همکاری یکدیگر، ایران اسلامی آباد و آزاد را که مورد غبطه جهانیان باشد بسازیم. والسلام علیکم و رحمة ا... و برکاته/ روح ا... الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام (ره)؛ ج ۶؛ ص ۱۲۵)
روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد. در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. همچنین در روز ۲۲ بهمن، پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباسآباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.
منابع:
پایگاه مرکز انقلاب اسلامی
سایت بیتوته
خبرآنلاین
انتهای پیام/ ۱۱۲