به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، سردار احمد غلامپور؛ فرمانده قرارگاه کربلا در هشت سال دفاع مقدس، در بخشی از کتاب تاریخ شفاهی خود به بازخوانی و تحلیل عملیات مهم والفجر ۸ و همچنین دستاوردهای بزرگ آن پرداخته که به مناسبت ایام اجرای این عملیات ظفرمند منتشر میشود:
عملیات والفجر ۸ جزء نادرترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس است که اگر الآن نه بلکه پنجاه سال دیگر هم بخواهیم با همان مقدورات گذشته آن را طرحریزی و برایش برنامهریزی کنیم بهطورقطع، بهتر از آنچه عمل کردیم، نمیتوانیم عمل کنیم.
بلوغ فکری یا داشتن تجربه زمانی میتواند مؤثر باشد که وضعیت برای شما تغییر کرده باشد. تجربه چیست؟
فرض کنید از این نقطه بلند شدم و به آن نقطه رفتم. اگر بیست سال دیگر به من بگویند از این نقطه به آن نقطه بروید، قطعاً رفتنم با بیست سال قبل تفاوتهایی خواهد کرد. طبیعی است که تجربه ما در طرحریزی و خیلی چیزهای دیگر تأثیر خواهد گذاشت.
در این عملیات شاید یکی از نکاتی که میشود به آن اشاره کرد و جزء ضعفهای ما تلقی میشد، ولی به ما برنمیگشت این بود که اگر پنج لشکر مازاد بر آن چیزی که برآورد کرده بودیم در اختیار داشتیم، همهچیز تغییر میکرد.
ما شصت هفتاد درصد تمرکزمان را روی پدافند و حفظ منطقه قرار داده بودیم؛ بنابراین، منطقهای که در طرحریزی پیشبینی کرده بودیم آن را تصرف کنیم، نسبت به مناطقی که قبلاً طرحریزی میکردیم، خیلی وسعت کمتری داشت؛ اما حساستر بود و اهمیت بیشتری داشت.
واقعیت این بود که دغدغه و نگرانی ما از اینکه دشمن در پاتکها ما را پس بزند سبب شد که بخش زیادی از توان خود را برای پدافند و حفظ منطقه بگذاریم؛ کما اینکه بیش از هفتادوپنج روز ماندیم و با دشمن جنگیدیم.
اگر باتجربه امروز میجنگیدیم، شاید معقول این بود که بلافاصله بعدازاین که هدفها را تا کارخانه نمک گرفتیم، با پنج لشکر از طریق سه جاده اصلی تا بصره و امالقصر میرفتیم.
واقعاً دشمن ۴۸ تا ۷۲ ساعت اول، آمادگی لازم برای مقابله جدی با ما را نداشت؛ ولی برای ما به دلیل دغدغههایی که از قبل داشتیم و تلخی عقبنشینیهایی که در عملیاتهای خیبر و بدر تجربه کرده بودیم، این موضوع مهم بود که همان مقدار زمین را که در طرحریزی در نظر گرفته بودیم حفظ کنیم.
در روز اول، وقتی به عمق مواضع دشمن نگاه میکردیم تا چشم کار میکرد هیچ نیروی عمدهای از دشمن نبود. تداوم عملیات و تعقیب دشمن شکستخورده یک اصل مهم در جنگ است. ما این اصل را انجام ندادیم، اما نه به این دلیل که بلد نبودیم یا نمیدانستیم؛ اولاً به دلیل اینکه نیرو و تجهیزات لازم را در اختیار نداشتیم، دوما در مورد منطقه دغدغه و نگرانی داشتیم؛ چون منطقه جغرافیایی فاو مثل یک قیف است. هرچقدر جلو میرفتیم، به فضای باز و پهنتر میرسیدیم که دفاع را دشوارتر میکرد.
درواقع این عملیات، یک جنگ خاص و ویژه بود؛ مثل بیتالمقدس نبود که چهل پنجاه کیلومتر دشت و بیابان را طی کنیم. میبایست در نخلستان، در زمین باتلاقی، در ساختمانهای مسکونی و اداری و صنعتی گامبهگام با دشمن میجنگیدیم و تکتک اینها را میگرفتیم و پاکسازی میکردیم تا به عمق برسیم.
شاید کمتر کسی فکر میکرد که وقتی وارد این منطقه شدیم، بتوانیم آن را نگهداریم و تثبیت کنیم و تأثیر روحی، روانی و ابعاد این پیروزی اینقدر بزرگ و با عظمت باشد. مثل این بود که کسی کار بزرگی انجام میدهد، ولی خودش هم نمیفهمد که چکار کرده است.
نتایج و دستاوردهای عملیات والفجر ۸
امیدواری با هر عملیاتی میتواند ایجاد شود؛ اما به نظر من بعدازاین عملیات، انتظارها جهش زیادی پیدا کرد و به نقطه اوج رسید؛ یعنی به حدی رسید که خیلیها گفتند کار جنگ و صدام تمام است و جنگ را میتوانیم بهراحتی تمام کنیم.
در مورد دستاوردهای نظامی عملیات والفجر ۸ به موارد زیادی میتوان اشاره کرد. مهمترین دستاورد نظامیاش این بود که پایگاه موشکی عراق در شمال خلیجفارس را که تسلط کامل بر آبراه خور موسی داشت، تصرف کردیم. تنها بندر فعال ما بندر امام خمینی بود که با اتکای خور موسی که بسیار هم طولانی بود به دریا متصل میشد.
عراق از منطقه فاو، دهانه خور موسی را با شلیک موشک بسته و وضعیتی ایجاد کرده بود که صادرات ما در بعضی مقاطع به صفر هم میرسید. با تصرف فاو، این پایگاه موشکی سقوط کرد.
دستاورد دیگر این عملیات این بود که مسیر تردد عراق را از خور عبدالله به دریای آزاد تا حد زیادی قطع کردیم؛ یعنی تقریباً کل ارتباط عراق با خلیجفارس و آبهای آزاد را قطع کردیم.
سومین دستاورد این عملیات، بسته شدن دو اسکله اصلی عراق؛ البکر و الامیه در شمال خلیجفارس بود. بیشتر صادرات نفت عراق از این دو اسکله انجام میشد. در اصل اسکلههای البکر و الامیه محاصره شدند و ارتباطشان با عراق قطع شد.
دستاورد دیگر این عملیات، انهدام بخش قابلتوجهی از توان نظامی عراق بود. ضمن اینکه جبهه جدیدی برای حرکت به سمت بصره ایجاد شد که برای عراقیها خیلی سخت بود. فاصله فاو تا بصره حدود نود کیلومتر بود؛ ولی حضور ما در آنجا تهدید جدید و جدی برای رژیم بعث بهحساب میآمد. درواقع ما جبهه جدیدی برای عراق ایجاد کردیم که ناچار شد چند لشکر را در آن خطوط قرار بدهد.
اما از جنبه سیاسی، یکی از مهمترین دستاوردهای عملیات والفجر ۸ این بود که ما هممرز کویت شدیم و این اتفاق کوچکی نبود. ما تقریباً هم به عراق و هم به حامیانش ثابت کردیم که اصرار داریم تا رسیدن به خواستههایمان به جنگ ادامه بدهیم.
وقتی به منطقهای رفتیم که بهنوعی گلوگاه عراق محسوب میشد و آنجا را بستیم و با کشور کویت هممرز شدیم، میزان تسلط ما بر منطقه خلیجفارس افزایش یافت.
این وضعیت برای دشمن خیلی خطرناک بود و برای حامیان صدام اینقدر اهمیت داشت که آمریکا و شوروی بعد از فتح فاو یک جلسه مشترک تشکیل دادند تا هرچه سریعتر تکلیف جنگ را روشن کنند؛ بدون اینکه جنگ طرف پیروز داشته باشد.
در واقع، از منظر قدرتهای بزرگ، دولت بعثی صدام بعد از تصرف فاو، در حال اضمحلال بود و اگر به حال خودش رها میشد، بهزودی با حملات کوبنده رزمندگان ایرانی در هم کوبیده میشد و از بین میرفت؛ بنابراین آنها میخواستند تصمیمی قطعی و جدی بگیرند تا به هر قیمتی شده جنگ را بدون تعیین طرف پیروز تمام کنند.
درمجموع، پیروزی چشمگیر رزمندگان ما در عملیات والفجر ۸، رویکرد صاحبان قدرت را برای ادامه جنگ تغییر داد و آنها را به این نتیجه رساند که جنگ را تمام کنند.
در فاصله کمتر از یک سال بعد از عملیات کربلای ۵ اتفاقاتی افتاد که اوضاع را تغییر داد و به سمت و سویی برد که به پایان جنگ انجامید؛ یعنی بعد از پیروزی ما در عملیات والفجر ۸ و سپس کربلای ۵، بندهای قطعنامه بعدی شورای امنیت بهتدریج به نفع ما تنظیم شد. این تصمیم مهم و اساسی ابرقدرتها درنتیجه عملیات والفجر ۸ گرفته شد.
موفقیت عملیات کربلای ۵ هم در تحمیل خواسته ما به دشمن برای گنجاندن بندهای مدنظرمان کمک کرد؛ اما واقعیت این بود که عملیات والفجر ۸ از این نظر نقطه عطف بود که نگاه جهانی، بهخصوص نگاه دو ابرقدرت را به جنگ و ما تغییر داد.
منبع:
محسن رخصت طلب، حسین احمدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت: احمد غلامپور (جلد دوم)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۳۵۴، ۳۵۵، ۳۵۶، ۳۵۷، ۳۵۸، ۳۵۹، ۳۶۴
انتهای پیام/ 112