گروه سایر رسانههای دفاعپرس - محمدهادی صحرایی؛ گرچه این انقلاب، بینام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست، ولی هیچ انقلاب مستضعف علیه مستکبری هم در جهان نیست مگر اینکه اندیشهاش از این انقلاب، نور گرفته باشد. جملهای که یاسر عرفات، در آغاز انقلاب اسلامی به امام خمینی گفته صحیح بوده و هست.
«انقلاب اسلامی شما انفجار نور بود». زیاده نیست اگر گفته شود با انقلاب اسلامی ایران تاریخ جهان پس از ۱۳۵۷ تغییر یافت و مناسبات آن به هم خورد و دنیای تقسیم شده بین شرق و غرب را تفکر جمهوری اسلامی عوض کرد و در مقابل تفرعن لیبرالی و کمونی پرچم تفکر نه ظالم باش و نه مظلوم را به اهتزاز درآورد.
۴۵ سال است که مردم ما رمز موفقیت را در مقاومت و مبارزه برای قوی شدن در همه زمینهها دانسته و در این راه به جای هزینه گزاف سازش، هزینه مقاومت را پرداختهاند و دستاوردهای حیرتآور آن را دیدهایم. در کشوری که زمانی نخستوزیرش چنان تحقیر شده و بیاعتماد بهنفس و خودباخته بود که در مجلس نمایندگان و در پاسخ به فداییان اسلام و دیگرانی که خواستار ملی شدن صنعت نفت بودند گفت «ایرانی نمیتواند لولهنگ بسازد، شما میخواهید نفت را ملی کنید؟» امروزه مردم میبینند که در یک روز، سه ماهواره به فضا پرتاب شده و در مدار قرار گرفته است. این در کدام کشور جهان وجود و سابقه داشته و دارد؟ ما از بس معجزه دیدهایم که برایمان عادی شده و توقع بر توقع افزودهایم و هرگز به سابقه تاریخی اتفاقات اینچنینی در سایر نقاط جهان و تاریخ خودمان توجه نمیکنیم.
زمانی که پهلوی اول در قرارداد سعدآباد، پارههای ایران را بین ترکیه و عراق و افغانستان تقسیم میکرد و زیر شعار دروغین اقتدارش، حتی به عراق و افغانستان و ترکیه باج میداد، کجا مردم میاندیشیدند که هشتاد سال بعد، ایران با سلاح بومی خود، گرانترین و پیشرفتهترین پهپاد آمریکا را در دل شب و در اعماق آسمان، آهن پاره میکند و آن را رسانهای کرده و به جهان نشان میدهد؟ کجا کسی باور میکرد که پایگاه نظامی آمریکا را با موشکهای نقطهزن پاره پاره کند و آمریکا به واقع نتواند غلطی بکند؟ گرفتن آمار کشتههای روزانه کرونا در آمریکا و اروپا و ایران که سخت نیست.
مردم ما با ویروسی که به جنگ جهانی بیوتروریستی بیشتر شبیه بود به گونهای مقابله کردند که امروزه با دیدن آمار بالای تلفات در سایر کشورهای پیشرفته از خود میپرسند که «مگر در جهان کرونا هنوز هست؟»
به همت مردم ما و رشد و شکوفایی اقتصادمان وضعیت ما نسبت به قبل از انقلاب، هرگز قابل مقایسه نیست. گرچه «نئولیبرال متحجر» غربی امروزه لباس پاره به تنها پوشانده است، ولی پیش از انقلاب اسلامی، مردم وصله لباس را جزئی از لباس دانسته و میدانستند که باید لباسهای خود را برای استفاده به نسل بعدی بسپارند و لباسها به ترتیب از بزرگترها به کوچکترهای خانواده و فامیل برسد و دست به دست شود. امروز اگرچه دشمنان بر گرانی قیمت گوشت و مرغ در ایران تأکید میکنند، ولی غیر از رسانههای خودشان، شبکههای فارسی زبان هم، برای مردم اروپا خوردن حشرات را توصیه کرده و ژاپن به تولید پروتئین خوراکی از فضولات انسانی افتخار میکند.
مردم ایران، امروز را به خاطر دارند که روزنامهها در همین چند ماه قبل، از صادرات دهها تجهیزات پزشکی به هند و روسیه نوشتند. نباید فراموش کرد که پهلوی دوم زمانی از رسیدن به دروازههای تمدن سخن میگفت که روزنامههای آن زمان نوشتند «مجوز وارد کردن ۵ هزار پزشک عمومی از هند» صادر شده است و این یعنی شبکه بهداشت و درمان ما در آن زمان حتی از هند و بنگلادش و پاکستان هم پایینتر بود. رسانههای شیطانی ضدانقلاب به گونهای خود را مدافع حقوق زن ایرانی میدانند که همین اکنون، یکی از پایههای اقتصاد غرب، از فروش زنان و دختران و تجارت سکس و پورن است و در زمان شاه هم به گفته اغراقآمیز هوشنگ امیراحمدی خارج نشین، نصف فلان شهر ایران مکانهای فحشا بود و بیشتر زنان بیسواد بودند و....
ولی اکنون به حمد خدا تعداد بانوان متخصص و دانشمند و استاد و فاضل ایرانی، شمردنی نیست.
انقلاب مردم ایران اگرچه ۴۵ ساله است، ولی در همین مدت در انتخابات، پیشکسوت جهان شدهایم. در مورد دوره پهلویها که حتی نخستوزیر را هم از سفارتخانهها منصوب میکردند نمیتوان سخنی گفت، ولی در همین غرب امروزی میتوان حکومتهای «دیکتاتوریزه» را دید. حکومت ۷۰ ساله ملکههای تمامیت خواه. دولتهای ابدی و. میتوان دید که حتی رؤسای جمهور آمریکا با رأی دادگاه به قدرت میرسند و میتوان در همین ۱۲۵ روز جنگ غزه، دید که فریاد «جنگ را بس کنید» میلیونها مردم سراسر جهان، هرگز شنیده نمیشود و قدرتها حتی به صدای سازمان مللی که از خود آنهاست و در برابر جنایات علیه مستضعفین به ندرت از خود علائم حیاتی نشان میدهد هم بیتوجهاند. احمقها به ما دیکتاتور میگویند.
۴۵ سال است که مردم ایران، آزادی را تجربه میکنند و میبینند امروزه «رسانه دیکتاتورها و دیکتاتورهای رسانهای» که حتی در «آنونس و وله» خودشان هم مرگ بر دیکتاتور نشان میدهند حدود یک سال است خود را میکُشند تا مردم رأی ندهند و سرنوشت خود را تعیین نکنند. چون از انتخابهای مردم لطمه خورده و سَرخوردهاند، مردم ایران را از شرکت در انتخابات منصرف میکنند تا پشتوانه مردمی را از نظام بگیرند.
به دروغ علیه حجاب اجباری شعار میدهند، ولی به زور روسری و چادر از سر مردم میکِشند و با فحش مردم را به بیحجابی وا میدارند و به اختیار و انتخاب مردم اعتقادی ندارند. این اگر چه از دشمنی و حقد و کینه است، ولی ریشه در حسادت و حسرتی دارد که دارند. نداشتن و نفهمیدن انتخابات آزاد و آزادی انتخاب، آنان را عقدهای کرده و، چون خود ندارند، نمیخواهند برای دیگران هم باشد.
۴۵ سال است که مردم ایران عزت و استقلال را فهمیدهاند.
جلال آل احمد در کتاب «سفر به ولایت عزرائیل» که حدود ۶۰ سال پیش و پس از تور ۱۷ روزه خود و همسرش سیمین به اسرائیل نوشته است، مینویسد «نفت حوزه خلیجفارس هفت مرتبه ارزانتر از نفت الجزایر و ده مرتبه ارزانتر از نفت حوزه پاناما و بیست مرتبه ارزانتر از نفت آمریکاست؛ و نفت ایران ارزانترین نفت خاورمیانه است. آمریکا در ویتنام بینفت ایران و خلیجفارس نمیتواند یک لحظه دوام بیاورد و اگر قرار باشد آمریکاییها خودشان نفت به ویتنام برسانند بودجه جنگیشان پنج برابر میشود». این ذلت تاریخی کجا و عزت امروز ما کجا؟ روایت جلال از رسانههای اسرائیلی است که میگوید «الان ۹۰ درصد نفت اسرائیل را ایران میدهد». این تاراج سرمایه در شرایطی است که با همین مفت فروشی توسط پهلوی دوم به جایی رسید که در سال ۵۲ و جمعیت ۳۰ میلیون نفری، خودش از گرانیهای ۳۰۰
و ۳۳۰ درصدی و... اقلام مختلف شاکی شده بود.
انقلاب اسلامی در شرایطی به وجود آمد که اصلاح حکومت پهلوی ممکن نبود و اصلاح امور جز با انقلاب میسر نمیشد. امتیاز ویژه پهلوی بر سایر شاهان قبلی در این است که شاهان قبلی خودکامه و دیکتاتور بودند و پهلویها غیر از اینها، دست نشانده هم بوده و با کمک اجنبی سر کار آمده بودند. پدر و پسری که سه بار فرار کرده و کشور را پاره پاره کردند لایق حکومت بر ایران نبودند. این چند حوزهای که گفته شد، تنها قسمتی از مقایسه ایران با گذشته خود و امروز جهان است و هنوز حرفهای نگفته هست. به همین دلیل بود که تبعید و مرگ رضاشاه و نیز فرار چندباره محمدرضای پهلوی کسی را متأثر نکرد و مردمی را به هیجان نیاورد.
گرچه ویلیام شوکراس در کتاب آخرین سفر شاه معتقد است «شاه، تاج و تخت خود را مدیون خدا، ملت، ارتش و آمریکا میداند»، ولی واقعیت این است که شاه، تاج و تخت خود را به ویژه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، مدیون آمریکا، انگلیس و شعبان جعفری و امثال پری بلنده و بعدها اسرائیل و ساواک بود.
دشمنان ما هم میدانند که هرگز نمیتوان جمهوری اسلامی را با پهلوی مقایسه کرد و مقایسه جمهوری اسلامی با پهلوی مثل مقایسه قرن ۲۱ با قرون وسطاست، ولی جدای از دشمنی و منافع از دست رفته آنها در ایران، به این دلیل رسانههای خود را متمرکز بر تخریب و تحقیر و تحریف انقلاب اسلامی کردهاند که مردمشان، کشور خود را با جمهوری اسلامی مقایسه نکنند و از آنها بازخواست استقلال و آزادی و دینداری نکنند؛ و ما به فضل خدا و همت مردم، چهل و پنجمین ۲۲ بهمن را با سرافرازی تجربه کردیم. خدا را شکر.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴