به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «شهید سید محمد موسوی» پنجم فروردین ۱۳۴۱ در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش سید عبدالله و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند. سپس به فراگیری علوم حوزوی پرداخت. روحانی بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی سپاه پاسداران به جبهه رفت. بیست و دوم بهمن ۱۳۶۴ با سمت فرمانده گروهان در اروندرود بر اثر اصابت گلوله به سینه و پا، شهید شد. پیکر وی را در بهشت زهرای زادگاهش به خاک سپردند.
همیشه از شهادتش میگفت
همیشه از شهادتش میگفت. یکروز به من گفت: «ازدواجمان در بهمن بود؛ تولد زهراسادات در بهمن بود؛ شهادت من هم در بهمن خواهد بود.»
آخرینباری که به جبهه رفت، وقت خداحافظی گفت: «اینبار سفرم کوتاه خواهد بود.» پیشبینی او درست از کار درآمد؛ هم سفرش کوتاه بود و بعد از یک هفته به شهادت رسید و هم تاریخ شهادتش بهمنماه شد.
(به نقل از همسر شهید)
حضور امام عصر در دعای توسل
شبها در منطقه عملیاتی فتحالمبین توی سنگر دعای توسل برگزار میکردند. شبی متوجه میشود که امام عصر (عج) در جلسه فردا شب حضور مییابند؛ لذا به بچهها اصرار میکند، حتماً در مراسم شرکت کنند.
مجلس دعا برگزار شد. میگفت: «دعای آنشب جلوه دیگری داشت. همچنان منتظر بودم تا آنکه به نام مقدس امام حسن عسکری (ع) رسیدیم. ناگاه روشنی سنگر و حضور ایشان را در سمت راست خود احساس کردم.»
(به نقل از شهید علی قاری، شهید حجتالاسلام محرابیان و علی علیان)
مثل اینکه آخرینبار بود همدیگر را میبینیم
با مادرم به بدرقهاش رفتیم. کمی مرا ورانداز کرد؛ مثل اینکه آخرینبار بود همدیگر را میبینیم. دستان کوچکم را در دستانش گرفت و گفت: «دخترم! به من قول بده که مواظب خودت هستی و به حرفهای مادرت گوش میدی.»
گفتم: «باباجون! قول میدم. شما هم قول بدید که زود برمیگردید.» گفت: «حتماً از دفعههای قبل زودتر برمیگردم.» یک هفته بیشتر طول نکشید. روز بیست و دوم بهمن در عملیات والفجر هشت به آرزویش رسید.
(به نقل از فرزند شهید)
منبع: نوید شاهد
انتهای پیام/ ۱۳۴