گروه استانهای دفاعپرس - عصمت دهقانی؛ نسیم شبانگاهی آرام آرام از صورت اروند عبور میکند و کم کم زمزمههایی به گوش میرسد، کمی آنطرف تر بندهای مخلص، عادت شیرین بندگی را به کام لحظهها کشانده است.
بزرگترین درس راهیان نور برای مسافرانش این است که رهایی از خاک چندان هم سخت نیست آن هم در خاکی که هنوز صدای یا «زهرا (س)» از گوشه و کنار آن به گوش میرسد. اینجا چفیهای به وسعت آسمان باز است و در لطافت ثانیهها زخمها را یکی یکی میبندد.
اینجا صدای بال ملائک به گوش میرسد، مسافرانی که قدم در حریم قدسی مقربان درگاه حق نهاده اند؛ دیگر نباید آنها را مسافر خواند، بلکه مهمانان ویژهای هستند که ندای «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى» آنها را به سوی خود فرا خوانده است.
اینجا حسینیه «حاج همت» راز و نیاز عارفانه رزمندگان را که در دل شب مشق اخلاص میکردند، فراموش نخواهد کرد. رزمندگان با «دو کوهه» انسی داشتند که مپرس! این را میشود از ذره ذره خاکش، از زمینش، از یادگارهایی که بر روی دیوارهایش، با مهمانان حرف ها دارند، فهمید.
امروز به عنوان زائر سرزمین نور قدم در جادههایی میگذاریم که بارها طعم تلخ شنی تجاوز را چشیده اند اما هنوز هم شانههایشان به نشان خاکریز مفتخر است.
اگر نتوانستیم به موازات این جادهها حرکت کنیم، چشمها را میبندیم و با دیده دل میبینیم رملهای «فکه» را، بزرگی «فتح المبین» و شکوه «بیت المقدس» را، غربت «شرهانی» را، عطر عجیب «طلائیه» را، تنهایی کانال «کمیل» را، خاطرات عملیات های «کربلاهای 4 و 5» در سوز سرمای زمستان 65 و عملیات «بیت المقدس 7» در گرمترین گرمای خرداد 67 را.
با پای دل به استقبال نسیم اروند میرویم. بغض اروند عجب سنگین است! به سرزمین نور آمده ایم؛ تا قصه خاکی که نخلهایش ایستاده مردند را بشنویم.
قدم در خاصترین کوی بندگی گذاشته ایم. حس عجیب «نهر خَیّن» را مهمان خانهی دلمانمان میکنیم و در ذهنمان اشکهای عملیات «حاج عمران» را، باران رحمت «طلاییه» را، رازهای نگفتهی قمقمههای پر از آب کنار پیکر شهدا را مرور میکنیم. باید به یادشان بنویسیم تا بوی خوش روزها و شبهای جبههها از مشام قلمها دور نشود. باید به یادشان بنویسیم تا سرزمین خشکیده دلهایمان زیر سایه مهربانیشان جان بگیرد. باید با شهدا حرف زد و به آنها گفت که ثانیه ثانیه زندگیمان به آنها تکیه میکند.
انتهای پیام/