طلبه شهید حسین دوست محمدی از لشکر 41 ثارالله در عملیات کربلا 5 ؛

بحث با مرجع تقلید/ ما وظیفه داریم هر جا منکری را می بینیم، تذکر دهیم

به یکی از مراجع زنگ می زند و نظر او را جویا می شود و متوجه می شود نظر آن مرجع بر خلاف نظرامام (ره) است. مدت زیادی تلفنی با آن مرجع تقلید بحث کرد و منطق واستدلال آورد. بی شک آن مرجع تقلید نمی دانست که این فرد یک طلبه نوپا 16 ساله است.
کد خبر: ۶۵۸۱۷
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۱ - 12January 2016

بحث با مرجع تقلید/ ما وظیفه داریم هر جا منکری را می بینیم، تذکر دهیم

به گزارش دفاع پرس از کرمان، طلبه ی شهید حسین دوست محمدی در عملیات کربلای یک و آزاد سازی مهران مجروح شد و در سومین اعزام به جبهه در حالی که مسئولیت معاونت گردان 412 لشکر ثارالله را به عهده داشت و همچنین بیسیم چی گردان بود در عملیات کربلای 5 پس ازعبوراز آب، در محور شلمچه در اثر ترکش خمپاره، به دیدار معبودش شتافت. با هم مرور می کنیم بخشی از خاطرات این شهید بزرگوار:

حسین آدمی نبود که دربست سخن دیگری را بپذیرد

سال اول طلبگی درقم، پیرامون مساله ای دچار شک و شبهه می شود. به رساله ی امام(ره) مراجعه می کند و حکم را می گیرد. سپس به یکی از مراجع زنگ می زند و نظر او را جویا می شود و متوجه می شود نظر آن مرجع بر خلاف نظرامام(ره) است. به نظر خودش حکم امام منطقی تر بود. مدت زیادی تلفنی با آن مرجع تقلید بحث کرد و منطق واستدلال آورد. بی شک آن مرجع تقلید نمی دانست که این فرد یک طلبه نوپا 16 ساله ولی کنجکاو و پرسشگرو طالب علم است. حسین آدمی نبود که دربست سخن دیگری را بپذیرد.

سوغات اخروی بخرید

وقتی با دوستان به سفر زیارتی مشهد مقدس می رود، به آنها توصیه می کند جهت سوغات خریدن، اقلامی را انتخاب کنید که بهره ی اخروی از آن ببرید.او تا وقتی واقعاً احساس نیاز نمی کرد، لباس و کفش و جوراب نمی خرید. لذا به دوستان هم سفارش می کرد چیزی بخرید که شما را به یاد خدا بیاندازد. می گفت: تسبیح خریدن بهتر ازجوراب و زیر پوش خریدن است. با تسبیح ذکر می گویید  و به یاد خدا هستید. هنگام فراغت نیز به دوستان می گفت هر یک حدیثی، روایتی، تفسیری بیان کنید تا همگی بهره مند شویم. اوقات فراغت را به بیهودگی نمی گذراند.

ما وظیفه داریم هر جا منکری را می بینیم، تذکر دهیم

یکی از همسایه نوار موسیقی غیر مجاز می گذارد بطوری که صدای آن به خانه ی شهید می رسد. حسین به شدت ناراحت و به قصد انجام امر به معروف و نهی از منکر از منزل خارج می شود که مادر ایشان، او را صدا زده و می گوید مراعات حال همسایه را بکن. حسین در پاسخ می گوید: مگر آنها مراعات رضای الهی را می کنند؟ ما وظیفه داریم هر جا منکری را می بینیم، تذکر دهیم و این امر جزء واجبات دین ماست.

خانواده شهیدان عامری الگوی ما هستند

زمانی که برای سومین بارعازم جبهه شد، از قم به کرمان آمد تا با خانواده خداحافظی کند. هنگام خداحافظی، نگرانی در چهره ی مادر موج می زد. حسین به مادر گفت: مگر نمی خواهی نزد حضرت زهرا (س) روسفید باشی؟ مگر نمی خواهی قبر شش گوشه ی حسین را زیارت کنی؟ مادر گفت: بله. آرزو دارم. ولی تو دوبار رفته ای، حالا برو قم، به درس و تحصیل ادامه بده. حسین گفت: مادر شما 7 فرزند پسردارید آیا نمی خواهید یکی از آنها را به جبهه بفرستید؟ آن خانواده ای که 5 پسر داشته و 3 تای آنها شهید شده اند ( خانواده شهیدان عامری ) الگوی ما هستند. بعضی از خانواده ها فقط یک پسر داشته و آنهم فرستاده اند وشهید شده است. شما هم راضی باشید که من بروم تا فردا که جنگ تمام می شود شرمنده ی شهدا و خانواده ی شهدا نباشیم و مادررضایت می دهد.

 حسین گفت: پس ناراحت نباش و دعا کن که در راه خدا به درجه ی رفیع شهادت نائل شوم. آنروز چندین بار با مادر خداحافظی کرد و خداحافظی او با دفعات قبل بسیار متفاوت بود .

خانواده، مرا گذاشته ورفته اند

چند سال بعد از شهادت حسین، خانواده به دلائل خاصی محل سکونت را ( اختیار آباد ) به مقصد کرمان ترک می کنند و بعد از آن مرتب نمی توانستند به زیارت شهید بروند. پس ازمدتی، یکی ازمعتمدین اختیار آباد حسین را در خواب می بیند که سر کوچه ایستاده است. به او می گوید چرا به منزل نمی رود؟ حسین که ناراحت بوده در جواب می گوید: خانواده، مرا گذاشته ورفته اند.من کجا بروم ؟!او درمسائل و مشکلاتی که برای  فامیل  و خانواده پیش می آمد حتماً به خواب یکی از بستگان می رفت  و راهنمایی می کرد. زنده بودن شهید را خانواده ی حسین درک کرده اند.

یقیناً حسین هم شهید می شود

مادر شهیدان عامری، قبل ازشهادت حسین بارها گفته بود که من وقتی فرزندان شهیدم را خواب می بینم، حسین هم در جمع آنهاست. یقیناً حسین هم شهید می شود. او این خوابها را تا وقتی حسین شهید نشده بود ، برای مادر حسین تعریف نمی کرد. ولی دیگران می دانستند که مادرسه شهید بزرگوار (عامری)، حسین را در کنار شهدای خود خواب می بیند. بالاخره حسین به شهدا پیوست.

فرازی ازوصیت نامه شهید:

بهترین کتاب قرآن است، پس قرآن بخوانید تا حدیث عشق و عاشقی را زمزمه کرده باشید.

بارالها ! ای کاش دیدگانم را در آن هنگام که جز تو را می بینم، کورو گوش هایم را درآن دم که جز صدای تو می شنود، کرو وجودم را جزمهری که غیرازاطاعت ازتو می پذیرد، متلاشی کنی تا بنده ی سراپا گوش تو باشم.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار