گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- فرشته حاجی زاده؛ حملات گسترده موشکی و پهپادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه اهدافی در مناطق مختلف سرزمینهای اشغالی صورت گرفت.
این عملیات با نام «وعده صادق» پاسخی به حمله جنگندههای ارتش اسرائیل به ساختمان کنسولگری کشورمان در دمشق بود که طی آن سردار محمدرضا زاهدی فرمانده مستشاران ایرانی در سوریه و لبنان به همراه شش نفر از همرزمانش به شهادت رسیدند.
جمعی از شاعران کشور با انتشار سرودههایی از این اقدام ایران حمایت کردند که اشعار به شرح زیر است:
سیدمسعود علویتبار
این سینه به مهر مرتضی آذین است
خیبرشکنیم و این تمام دین است
شد آنچه ز انتقام ما میگفتیم
ای اهل جهان وعده صادق این است
پروانه نجاتی
این شور حماسه اقتدارش پیداست
در معرکه موج انفجارش پیداست
با وعده صادق عزیزان سپاه
سالی که نکوست از بهارش پیداست
مهدی باقرخان (دهلی نو)
ظلم بنشست و عدل برپا شد
در ِ امٌید عاشقان وا شد
قهرمانی، شجاعت و جرأت
یکشبه تا همیشه معنا شد
فائزه زرافشان
این تازه شروع قصه ما و شماست
نابودی هر چه ظلم، برنامه ماست
پایان خوش قصه ظهور است، ظهور
سالی که نکوست از بهارش پیداست
مسعود ربانی
دیدید که نقشه شما بر باد است
این اول بدبختی استبداد است
این وعده صادق سپاه ما بود
این شمهای از نمایش پهباد است
رسول شریفی
ما منتقم خون شهیدان هستیم
شبهای خروش و خشم طوفان هستیم
در راه وطن خوف نداریم، که ما
فرزند غیور خاک ایران هستیم
احمد رفیعی وردنجانی
شد هیمنه دروغِ دشمن نابود
برخاست ازآن از سر اهریمن دود
دیدند شکوهِ عزم ما را، امّا
این تازه برایِ ما قلق گیری بود
شعبان کرمدخت
با پرچم رها شده بر دوش آسمان
میآیی از کرانه تاریخ همچنان
دنیا شکوه نام تو را میکند مرور
ایران سربلند من ای خاک جاودان
این وعده صادق است که پیروز میشویم
این وعده صادق است در آیینه زمان
میلاد عرفانپور
در این مصاف، آذرخش غیرت به قلب «انصافمردهها» زد
به کوری چشم «خودفروشان» و «سجدهبرغرببُردهها» زد
که اژدهایی است هفتسر؟! نه! گریخت صهیون بیپدر؟ نه!
در آتش انتقام ما سوخت، داغ ذلت به گُردهها زد
دوباره این غیرت مجسم، سپاه «تهرانیِ مقدّم»
کشیده بر گوش «ننگ تسلیم را غنیمتشمردهها» زد
به «رعد» و «زلزال» مرگبارش، به تیر «سجیل» و «ذوالفقار»ش
مجال افعی شدن نداد و به گردن «مارخوردهها» زد
در این شب بیکران، شگفتا سپیده غیرت شهیدان
ببین چه بیدارباشِ سختی به خیمه خواببردهها زد
هاشم کرونی
ما نمیترسیم از دشمن خدا با ماست
ما نمیترسیم دست مرتضی با ماست
مرز ما جغرافیا نیست عشق و ایمانه
چیدن نظم جدید نقشهها با ماست
*
رد خون مونده به جای روی عروسکها
خالیه گهواره از لبخند کودکها
بانگ القدس لنا میپیچه تو دنیا
از گلوی زخمی نسل چکاوکها
قد میکشیم با موشک سجیل تو دنیا
از انقلاب سنگ تا طوفانالاقصی
*
نوبت ما شد بخشکونیم صداشون رو
پاک کنیم از خاک غزه ردپاشون رو
نوبت ما شد بسازیم نظم دنیا رو
بشکنه اسم خدامون ناخداشون رو
*
نوبت ما شد بفهمونیم شجاعت را
معنی کردیم واژه سرخ شهادت را
رهبرای پیر سازشکار میبینند
ما جوونها معنی کردیم استقامت را
*
قد میکشیم با موشک سجیل تو دنیا
از انقلاب سنگ تا طوفان الاقصی
از دل آتشفشان شد خشم و خون جاری
انقلاب سنگ با تیر و کمون جاری
باز شکوفه می دمه از خون مادرها
صدبهار تازه میشه از خزون جاری
قد میکشیم با موشک سجیل تو دنیا
از انقلاب سنگ تا طوفان الاقصی
گفته بودیم انتقامی سخت/ از تبارِ فرار میگیریم
دشمن ماست اهلِ لاف و خلاف/ ما ولی مَرد شور و شمشیریم
خون مظلوم نوحه میخواند/ نقشۀ انتقام در دست است
طی شده دوره بزن در رو/ کوچۀ الفرار بنبست است...
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسمالله مجراها و مرساها
اگر این ساحران اطوار میریزند طوری نیست
عصا در دست اینک میرسند از کوه موسیها
به حال خویش بگذارید خاک تیره را یاران
کسی چشمانتظار ماست آن بالا و بالاها
بیاید هرکه از فرهاد، شیرین عقلتر باشد
نباید هیچ کس جز ما و مجنونها و لیلاها
همین از سرگذشتن سرگذشت ماست انگاری
همین سرها... همین سرهای سرگردان صحراها
شب قدری رقم زد خون ما تقدیر عالم را
که همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها
خوشا سربند یازهرا که پیشانینوشت ماست
خوشا «الله اکبر»ها خوشا «انا فتحنا»ها
«ناقوس مرگ»
بنگر چهسان تعبیر شد کابوس اسراییل
لرزید بر خود پیکر منحوس اسراییل
عمری تظاهر کرد بر روئینتنی اما
برداشت ایران پرده از سالوس اسراییل
دیگر به آژیر خطر هر دم کند تکرار
آهنگ مرگ خویش را ناقوس اسراییل
از پا فتاد ای خودفروشان قامت دشمن
پس دست بردارید، از پابوس اسراییل
بیم از چه دارید ای سران؟ جز عنکبوتی نیست
با بازوانی سست، اختاپوس اسراییل
محو چهاید ای رهبران؟ جز پای زشتی نیست
لنگان و کج زیر پر طاووس اسراییل
از عطسه چرکین غم تا خاک گردد پاک
باید که گردد ریشهکن ویروس اسراییل
رحمی نباید کرد بر این غاصبان وقتی
کودککشی فخر است در قاموس اسراییل
ای شمس خاور سر برآر از پرده چون دیگر
دارد به پتپت میرسد فانوس اسراییل
فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غران حمزه باشد
شهر تاریک است وقتی نیست یار هم زبانی
خانه روشن میشود وقتی که مهمان حمزه باشد
بولهب لب بسته، پنهان میشود در خانه خود
آن زمان که یار اسلام و مسلمان حمزه باشد
صف به صف دشمن شکن، با نیزه شیر افکن خود
میشکافد کوه را وقتی خرامان حمزه باشد
زخم تحریم و غم شعب ابیطالب چه باشد
تا میان شام هجران، ماه تابان حمزه باشد
با رسولالله پیمان بسته با جان و دل خود
بر سر پیمان خود تا دادن جان، حمزه باشد
انتهای پیام/ 801