به بهانه جشنواره فجر و بادیگارد حاتمی‌کیا؛

یادداشت آوینی برای حاتمی‌کیا؛ او یک «بسیجی» است

ظهور حاتمی‌کیا در سینمای انقلاب واقعه‌ای است نظیر خود انقلاب. هر کس سینما را بشناسد و آدم مغرضی نباشد، قدر حاتمی‌کیا را به مثابه یک فیلم ساز درخواهد یافت.
کد خبر: ۶۶۴۴۵
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۸ - 23January 2016

یادداشت آوینی برای حاتمی‌کیا؛ او یک «بسیجی» است

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس یکی از بزرگترین اتفاقات جشنواره  فیلم فجر امسال که نفسها را در سینه حبس کرده است رونمایی از فیلم «بادیگارد» است. فیلم جدید ابراهیم حاتمیکیا، علاوه بر اهمیت ذاتی پرداختن به یکی از مهمترین برهههای تاریخی حیات معاصر ایرانیها یعنی مساله هستهای، به سبب مشخص کردن صریحتر و قاطعتر نسبت حاتمیکیا با دغدغههای تمام این سالهای بعد از انقلاب، فیلم بسیار مهمی به شمار میرود.

 حاتمیکیا، با گذر از دوران فیلمسازی تجربی در ابتدای فعالیتهای سینمایی، خیلی زود لقب مشهورترین و محبوبترین سینماگر خانوادههای ایرانی را به خود اختصاص داد و فیلمهای او خیلی زود به فیلمهای مهمی نه تنها در سینمای ایران که به موضوعات مورد بحث در محافل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی تبدیل شد و این شانسی بود که به صراحت میتوان گفت در سینمای ایران فقط نصیب حاتمیکیا و یکی دو نفر دیگر شده است.

به مدت چند سال ساختههای حاتمیکیا، دماسنج شاخصی برای نمایش دادن «وضعیت» جامعه ایرانی بود و این برگ برنده بزرگ حاتمیکیا در تمام این سالها بود.

حاتمیکیا البته دورههای مختلفی در حیات سینماییاش طی کرده است، اما هر گاه در جشنواره یا اتفاقی سینمایی حضور داشته است، این اتفاق را تحت تاثیر خودش یا ساختهاش قرار داده است. حالا در آستانه دوران جدید حیات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تاریخ ایران، حاتمیکیا فیلمی دقیقاً به روز ساخته است. فیلمی که پیشبینی میشود با اولین نمایش آن در جشنواره فیلم فجر، موجی از واکنشها و تاثیرات متفاوت به وجود بیاورد.

سالها پیش شهید مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم نظرات خود را درباره حاتمیکیا به یادگار گذاشته است که بازخوانی آن در این ایام خالی از لطف نیست.

آوینی در یادداشتی درباره آثار حاتمیکیا با عنوان«ای بلبل عاشق، جز برای شقایقها مخوان» آورده است:

شاید باشند فیلم سازانی که مهارت تکنیکیشان در سینما از حاتمیکیا بیشتر باشد، اما هیچ کدام «بسیجی» نیستند... و من به بسیجیان امید بستهام؛ نه من تنها، همه آنان که تقدیر تاریخی انسان فردا را دریافتهاند و میدانند که ما از آغاز قرن پانزدهم هجری پای در «عصر معنویت» نهادهایم.

ظهور حاتمیکیا در سینمای انقلاب واقعهای است نظیر خود انقلاب. هر کس سینما را بشناسد و آدم مغرضی نباشد، قدر حاتمیکیا را به مثابه یک فیلم ساز درخواهد یافت. اما حاتمی کیا فقط در این حد توقف ندارد.

 

او در عرصه سینما مظهر انسانهایی است که با انقلاب اسلامی ایران در تاریخ ظهور کردهاند و آنان را باید «طلایه داران عصر معنویت» خواند. او یک «بسیجی» است.

در میان کلمات، کلمهای بدین زیبایی بسیار کم است: «بسیجی». نه از آن لحاظ که سخن از موسیقی الفاظ میرود و نه از لحاظ ایماژی که در ذهن میسازد؛ نه، جای این حرفها این جا نیست. از آن روی که این کلمه بر مدولی دلالت دارد که تجسم کامل آن روحی است که در «آوردگاه جهاد در راه خدا» تحقق یافته است.

بگذارید بگویند فلانی رمانتیک مینویسد، اما من اگر بخواهم در بند این حرفها باشم دیگر نمیتوانم عاشق بسیجیها بمانم. اما تو «ابراهیم جان»، بسیجی و عاشق بمان و جز درباره عشاق حق و بسیجیها فیلم مساز. و هرگاه خسته شدی، این شعر گونه را که یک جانباز برایت نوشته است بخوان:

ای بلبل عاشق، جز برای گلها مخوان!

آن همه بلند است

که تا آسمان هفتم میرسد.

من پاهایم را بخشیدهام

تا این دلِ سوخته را

به من بخشیدهاند.

اما اگر پاهایم را باز پس دهند

تا این دلِ سوخته را بازستانند،

آن چه را که بخشیدهام

باز پس نخواهم گرفت.

دل من یک شقایق است، خونین و داغ دار.

ای بلبل عاشق،

جز برای شقایقها مخوان!

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار