گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس: "شیر در زنجیر" که این روزها در تالار اندیشه حوزه هنری روی صحنه است، گوشه هایی از زندگی نظامی و سیاسی احمد متوسلیان فرمانده لشکر27 محمد رسول الله را روایت میکند. این اثر که تا 2 بهمن روی صحنه است حاصل تجربه محسن معینی به عنوان نویسنده، طراح و کارگردان است که در نوع خود بدیع و بکر می نماید.
روایت مردی اسیر در فراموشی ما
نمایش "شیر در زنجیر" شرح برشهایی از زندگی رازگونه سرادر بینشانی است که شنیدن نامش قرین با کلماتی مثل، لبنان، فلسطین، قدس، فلانژها، صهیونیست و برای نگارنده یادآور لیبی و امام موسی صدر است.
نمایش از احمد متوسلیانی حرف میزند که چیزی از او در قالب فیلم و تصویر و نمایش جز تصاویری معدود و آرشیوی که برای مقصود دیگری به کار گرفته شده است، نمیدانیم.
اگر مترادفاتی را که در کنار نام احمد متوسلیان آوردهایم با این جمله از این سردار مفقود شده در هیاهوها بگذاریم مطلبی روشن میشود که جای تأمل دارد. این سردار عزیز جایی گقته بود "ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد هر کس مرد این راه است بسم الله هر که نیست خداحافظ" این همنشینیها بیجهت نیست.
آنهایی که نه غزه نه لبنان را فریاد میزدند در واقع بخشی از این موجودیت ایران اسلامی را زیر سوال میبردند و متاسفانه پاسخی برای این حرف ها نبود. حالا بعد از 6 سال "شیر در زنجیر" پاسخی برای همین گفتمانی است که خیلی پیش از اینها منتظرش بودیم.
"شیر در زنجیر" اثر پر هیاهویی نیست و نمیخواهد جار و جنجال به پا کند و شعار زدگی به این شبهات پاسخ دهد. این البته از محاسن این نمایش است که فارغ از سیاست زدگی بیمارگونه که گریبان بسیاری از کارهای ارزشی را گرفته به دور است. نمایش زیر لوای هیچ دسته و مرام راست و چپ اصلاح طلب و اصولگرا و چه و چه ... نیست.
"شیر در زنجیر" راه خودش را باز میکند و حرف خودش را میزند. حتی اگر جاهایی به لکنت میافتد به خاطر الکن و گنگ بودن اثر نیست. این بسیار طبیعی است که بعد از سکوتی سی و چند ساله بخواهی از کسی حرف بزنی که چیزی از او نگفته اند.
صحبت از احمد متوسلیان مثل صحبت از شهیدان والامقامی چون همت و باکری و... نیست. از احمد متوسلیان گفتن به میان کشیدن بخشی مهم از مانیفست نظام جمهوری اسلامی است که بعد فرامرزی پیدا میکند. در نمایش شخصیت بازپرس اسرائیلی به متوسلیان میگوید تو باید از یادها بروی تا اینکه شهید بشوی. و این دقیقا کاری است که همه ما میکنیم.
در طول نمایش میبینیم که دو مرد نمادینی که علیالظاهر ماموران اداره سانسور هستند برای زنی که میخواهد زندگی احمد متوسلیان را روی صحنه ببرد سنگ اندازی میکنند. چرا که گفتن از او هزینههایی اجتماعی و سیاسی سنگینی دارد که یا باید بپردازند یا از میزهایشان دست بکشند.
ما شدیدا نیازمند گفتن مردانی چون متوسلیان و چمران و امام موسی صدر هستیم تا حدود وظایفمان را بدانیم. "شیر در زنجیر" تازه قدم اول راهی است که به این سادگیها پایان نمیپذیرد. معینی در ساخت شاکله اثرش راهی درست را انتخاب کرده است، او متوسلیان را زیر ماسکی از تقدس مآبی پنهان نکرده است تا مخاطب با او احساس فاصله کند.
متوسلیان "شیر در زنجیر" برخواسته از چیزی است که باید باشد. او درعین اینکه شکننده و دلنازک است در برابر اسرائیل نستوه و محکم است. دل سوز رزمندگان تحت امرش است اما به شدت عصبی هم هست. دقیقا همان صفاتی که برای احمد متوسلیان ذکر کردهاند.
معینی به خوبی توانسته از احساس گرایی و افتادن به دام درامی سطحی عبور کند و اثری جان دار خلق کند تا مخاطب قهرمانی از قرمانان فراموش شدهاش را در نمایش نزدیک به 80 دقیقه بازیابی کند. در این اثر چهرههای شاخصی چون همت، شهبازی، وزوایی و سردار همدانی را میبینیم که متوسلیان را در تشکیل لشکر 27 محمد رسول الله یاری میکنند.
چهرههایی که برای نقشها انتخاب شده است نزدیک به چهره واقعی عزیرانی که نامشان را برشمردیم است و صد البته این تمهید به باور پذیر شدن نمایش کمک میکند.
نکته دیگر اینکه نمایش یک داستان سر راست و پیوسته ندارد گویی کارگردان قطعات کوتاه نمایش با محوریت متوسلیان را یکجا گرد هم آورده است. با این وجود نمیتوان نمایش را فاقد وحدتی یکپارچه دانست. "شیر در زنجیر" یک اثر کامل است. معینی به راحتی میتوانست اثرش را پر از حرکات فرم چندان که مرسوم این گونه آثار است بکند.
او حتی در این اثر دفاع مقدسی از اسلحهها و افکتها و نور بازی های باسمهای پر نکرده چرا که معینی دریافته چه میخواهد. چه کسی گفته برای نشان دادن بزرگان جنگ باید آنها را زیر تیر و ترکش خمپاره نشان داد.
در طول این قصه جز وقتی که پای متوسلیان ترکش میخورد نشان دیگری از درگیریهای جنگی نمیبینیم.
"شیر در زنجیر" روایتی صادقانه و فرمی ساده دارد. این اثر گرچه زبانی عامیانه دارد اما عوام زده نیست و گرچه لحنی سیاسی دارد اما سیاست زده نیست.
کامران تفتی برای بازی در نقش احمد متوسلیان راهی هوشمندانه انتخاب کرده است. او سعی نکرده نقش سرداری بزرگ و دلاور را بازی کند. فاصله تفتی با نقش چنان است که او را در آن برهه تاریخی برای من مخاطب بازسازی میکند. چرا که احمد متوسلیان در زمانه خودش چیزی جز احمد متوسلیان نبود و این همه ابهام را ما دور او کشیدهایم. در حقیقت ما احمد متوسلیان را در حصار هالهای از ابهام فرو بردهایم به حدی که توان شناسایی او را برای بار دیگر نداریم.
"شیر در زنجیر" را باید تجربه کرد و از نحوه ورود خالقان این اثر به شخصیت و منش احمد متوسلیان آموخت تا این مرد در زنجیر فراموشی را دوباره احیا کرد و از وجود او مختصات رفتار و گفتار او نقشه راه طراحی کرد.
همراهی با احمد متوسلیان هزینههای گزافی دارد. او از بیداری اسلامی تقریب مذاهب و دشمن شناسی و دشمن ستیزی حرف میزند. بار دیگر کلام متوسلیان را تکرار میکنیم. "ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد هر کس مرد این راه است بسم الله هر که نیست خداحافظ" این کلام عدم انشقاق ایران و فلسطین را به عنوان نمادی از تمامیت سرزمین اسلامی را اثبات کرده و موضع و تکلیف ما را در قبال این سیاست مشخص میکند.