«معرفی کتاب»

«تا بلندای ماه»

کتاب «تا بلندای ماه» برگزیده آثار داستانی جشنواره یاران شیدایی که به کوشش و نویسندگی «حاتم رسولی» در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات «خط هشت» به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۶۷۳۵۹۹
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۸ - 18June 2024

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از اردبیل، کتاب «تا بلندای ماه» برگزیده آثار داستانی جشنواره یاران شیدایی (ویژه کودکان و نوجوانان) به کوشش و نویسندگی «حاتم رسولی» توسط انتشارات «خط هشت»» در ۱۰۰۰ نسخه با حمایت مالی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان اردبیل به چاپ رسیده است.

مجموعه حاضر آثار منتخب بخش داستان جشنواره یاران شیدایی می‌باشد که برای کودکان و نوجوانان برگزار شده است. این آثار توسط نویسندگان نوجوان از شهر‌های مختلف استان اردبیل به دبیرخانه جشنواره ارسال شده بود که پس از داوری با هدف تشویق و معرفی نو قلمان توانای استان به زیور طبع آراسته شده است. در این مجموعه ۲۰ اثر از نوجوانان نویسنده استان به علاقمندان عرضه شده. از جمله این آثار می‌توان به آگهی استخدام، هادی، آخرین عکس، انتظار، مدافعان حرم، پیله تنهایی، عاشقانه خورشید، لطفا با وضو وارد شوید و ... اشاره کرد.

در بخشی از کتاب آمده است:

حالم گرفته است، اما به روی خودم نمیارم. دیروزم مثل تموم این سال‌ها با بابا بحثمون بالا گرفت. امروزم بابام نمی‌خواست که بیام، اما نتونستم بهش بگم که ازش خسته شدم. دلم هوای آزاد بیرون رو میخواد. خسته شدم از این خاطرات تکراریش که هر روز مرورشون میکنه، بهش گفتم:مگه غیر از اینه که حق من و مادرم رو از یه پیاده روی، از یه والیبال بازی کردن یا از یه خرید دسته جمعی گرفته؟ بهش گفتم کاش می‌ذاشتن عراقیا این کشور رو میگرفتن اون موقع وضع خیلی فرق داشت. ما هم مثل این کشور‌ها شاید تا حالا پیشرفت کرده بودیم. من می‌گم اونایی که شهید شدن بچه هاشون رو از حق پدر، همسرهاشون رو از حق همسر و پدر ومادرشون رو از حق فرند محروم کردن. گفتم خیلی آدم‌های بزرگی نبودین.

آه کشید و گفت:آره ما آدم‌های بزرگی نبودیم ولی تو خط مقدممونفرمانده بزرگی داشتیم که مثل شاه شطرنج همه‌ی ما رو به جلو حرکت داده تا نذاره هیچ احدی کیش و ماتمون کنه. وقتی که خرمشهر رو گرفتن وقتی که بهمون کیش دادن، اما اون شاهمون نذاشت که ما، مات بشیم.

من شطرنج رو می‌فهمم؛ شاه رو می‌فهمم؛ وزیر رو می‌فهمم، اما بابام می‌گه:تو نمی‌فهمی که وقتی خرمشهر اشغال شد رزمنده‌ها چی کشیدن. به چه چیز‌هایی فکر کردن؛ که اگه پیشروی کنن چی؟ اگه تهران رو بگیرن چی؟ اصلا اگه کل ایران رو بگیرن با چه رویی باید بر می‌گشتیم؟ به بچه هامون چی می‌گفتیم؟ چه طوری باید میگفتیم نتونستیم؟

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار