به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اردبیل، کتاب «زمستان سرخ» روایتها و خاطرات مقاومت دلاوران آذربایجان در تجاوزهای روسیه به خاک ایران به نویسندگی «عمار احمدی» توسط انتشارات «ساوالان ایگیلری»» در ۱۰۰۰ نسخه با حمایت مالی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان اردبیل به چاپ رسیده است.
در بخشی از کتاب آمده است:
ژنرال دلماچوف پیکی برای جوادخان فرستاده و تقاضای ملاقات حضوری در اردوگاه طاووس گولی کرده بود. جوادخان علی رغم این که دوستانش راضی نبودند و میگفتنداحتمال دارد آنها با این حیله تو را دستگیر کنند. اما جوادخان ملاقات حضوری را آن هم در اردوگاه دشمن پذیرفت. بهرام خان و دیگر بزرگان از قبول درخواست روس بسیار نگران بودند. جوادخان برای این که آنها را از نگرانی درآورد، گفت:من به همراه نوروزخان و امیراصلان به چادر ژنرال خواهیم رفت. شما هم تفنگچیها را به همراه توپچیها در بلندیهای طاووس گولی مستقر کنید و هر وقت صدای برنو مرا شنیدید یک گلوله توپ درست وسط دریاچه بزنید. دلی مراد به همراه چند تفنگچی و پهلوانان که توپ را حمل میکردند برای این ماموریت انتخاب شدند. جوادخان قبل از رفتن به بهرام خان، رحیم خان و نجفقلی خان گفت:شما بعد از من امید عشایر هستید، چه من باشم و چه نباشم نباید وحدت و مقاومت را از دست بدهید. در وقت رفتن سرانداز خیلی التماس کرد که جوادخان اوراهم با خود ببرد. اما جوادخان احتیاط را از دست نداد و او را همراه خود نکرد. جوادخان، نوروزخان و امیراصلان هر سه سوار اسبشان شده و مانند سه شاهین شکاری به طرف به طرف اردوگاه دشمن حرکت کردند. هر سه وقتی نزدیک اردوگاه روسها رسیدند از اسب پیاده شده و به طرف روسها حرکت کردند. روسهای مسلح خود را به جوادخان و همراهانش رسانده و آنها را تا دم در چادر فرماندهی هدایت کردند.
یکی از روسها که زبان ترکی را بلد بود با احترام به جواد خان گفت:باید اسلحه هایتان را بدهید. جوادخان ناراحت شده و جواب داد:
کسی تا به حال جوادخان را بی ناموس ندیده است. من اسلحه به دوست نمیدهم چه رسد به این که اسلحه خود را به دشمن دهم؟!
انتهای پیام/