گروه اجتماعی دفاع پرس - علی عبدی . تکنوکراتیسم ناشی از نگرش پوزیتویستی به علم وجامعه انسانی و البته مدیریت جامعه است. این رویکرد ناظر بر رشد اقتصادی، برنامه ریزی و ارزشیابی پروژه ها و تکنولوژی و تأکید بر نگرش عقلانی و تکنوکراتیک در حل مسائل است. مقصود از عقلانیت در این جا نه هرگونه خردورزی، بلکه مقصودتنها خردورزی مبتنی بر اصالت ابزار و تکنولوژی است. نوعی اصالت عقلانیت ابزاری که ماکس وبر مفصل در نقد آن سخن گفته است. عقلانیت ابزاری البته برای هر جامعه و تمدنی یک ضرورت است، اما وقتی اصالت می یابد، در ذیل خواست و اراده قدرت معطوف به سلطه تکنیکی قرار می گیرد که البته خود شقی از شقوق عقلانیت سکولار برآمده از تجربه تاریخی تمدن و مدرنیته غربی است. دراین معنا، تمام مسائل در ذیل وچارچوب عقلانیت ابزاری و تکنیکی طرح شده ومبتنی بر اصول وروش های تکنوکراتیسم تحلیل شده و برای آن راه حل ارائه می شود. تعریف عقلانیت و مدیریت عقلانی دقیقاً در این زمینه معنا می یابد. تکیه بر عقلانیت و مدیریت عقلانی در بیان روحانی در ایام انتخابات 92 بازتابی از این نگرش سیاسی است . اصالت مدیریت تکنیکی و ابزاری و علمی در مقابل مدیریت فقهی ، دینی و انقلابی مبتنی بر عقلانیت جهادی تشیع و گفتار سیاسی حضرت امام(ره).
چنین نگرشی بر خلاف آنچه مدعی است که رویکردی بی طرفانه و صرفاً علمی به مسائل و راه حل آنها دارد، هیچگاه خالی از گرایشات ارزشی نبوده خود ذاتاً رویکردی است متضمن دستگاه ارزشی مشخصی دارد که از دستگاه معرفتی لیبرال/پوزیتویستی ارتزاق می کند و در مفرضاتی کاملاً جهت دار ، ایدئولوژیک و فرهنگی ( جهان آنگلوامریکن) ریشه دارد.
این نگرش مدعی است که مسائل را می توان بگونه ای فارغ از احساسات و ارزشها و کاملاً عقلایی تحلیل کرد، استراتژی مناسب را تعیین نمود و اجرا کرد. تعدیلاتی را در برنامه اولیه انجام داد و مطابق این تعدیلات ، گام و مقیاس فرآیند توسعه را تعیین نمود. اعتقادآنها به اصل اصلاحات تدریجی و گام به گام ( تئوریزه شده توسط پوپر در کتاب جامعه باز و دشمنانش) ، امکان هرگونه دگرگونی همه جانبه وبنیادی را مانع می شود. در این نگرش هرگونه تغییر و تحول بنیادی و «ریشه ای» که توسط نخبگان تکنوکراتیک و بوروکراتیک هدایت و کنترل نشود ، تهدیدزا بوده ونفی می شود. این البته نگرش عمومی نظام سرمایه داری به همه تحولات جهانی و منطقه ایست و از این رو بشدت سعی می کنند تحولات، به تغییرات بنیادی نینجامد. از این رو میانه روی سیاسی وتکنوکراتیسم بشدت محافظه کار بوده ورویکردی محافظه کارانه به تحولات سرمایه داری دارد.
به تصریح ادوارد برمن در کتاب «کنترل فرهنگ»، خاستگاه این نگرش ( تکنوکراتیسم و نظریه های تکنوکراتیک) ، امریکا و البته بنیادهای سرمایه داری چون کارنگی، فورد و راکفلر می باشند. اعتقاد به توانایی تکنولوژی و علم مدرن ومدیریت عقلانی/تکنیکی در حل مشکلات، بازتاب اعتقاد رایج در جامعه آمریکاست. این نگرش موجب بی توجهی به عوامل سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی در حل مشکلات شده و واقع آنست که نمی توان همه مسائل را با راه حلهای تکنیکی حل کرد.
کوشش برای پرورش نخبگانی با گرایش های تکنوکراتیک به منظور اداره تشکیلات پیچیده جامعه آمریکا، نتیجه منطقی اعتقاد به نظام تکنوکراتیک در بنیادهای سرمایه داری است. مبتنی بر همین نگرش است که بنیادهای سرمایه داری، با سرمایه گذاری در تولید دانش علوم اجتماعی در آمریکا وکنترل و هدایت آن به نظریه های توسعه در آمریکا انجامید و از آنجا به دنیا بویژه جهان سوم صادر شد. نوعی از رابطه قدرت با دانش که میشل فوکو به تفصیل درباره آن سخن گفته است. تکنوکراتیسم متأثر از اپیستمه و نظام دانایی آمریکایی است که به دنیا صادر شده است. این اپیستمه علاوه بر تکنوکراتیسم ، مادر توسعه گرایی و پارادایم توسعه و همچنین پراگماتیسم آمریکایی نیز هست.
نخبگان تکنوکراتیک جهان سوم و دانش آموختگان جهان سوم در دانشگاههای امریکا مطابق با برنامه ریزی این بنیادها در پارادایم توسعه تربیت شده و به کشورهای خود اعزام شدند که البته دانشگاه هاروارد در این میانه نقشی بی بدیل داشته است.. بی جهت نیست که تکنوکراتهای ایرانی نیز فارغ التحصیلان دهه های 1960 و 1970 آمریکا، خاصه دانشگاه هارواردند. سازمان برنامه وبودجه در دوره پهلوی دوم و در اواخر دهه 1950 میلادی در ایران نیز محصول پروژه آمریکایی توسعه دانشگاه هاروارد در ایران بود.
اعتقاد به نظارت تکنوکراتها بر فرآیند توسعه جاذبه ایدئولوژی را به حداقل کاهش می دهد. تضعیف نقش ایدئولوژی در این نگرش از آنجا ضرورت می یابد که تکنوکراتها نعتقدند که دلبستگی های ایدئولوژیک ضرورتاً به قطب بندی های سیاسی منجر می شود. چنین قطب بندی های سیاسی ای نیز به نوبه خود می تواند به ناسازگاری اجتماعی بیانجامد، که آن نیز نظم، امکان رشد مستمر و توسعه اقتصادی و ثبات ( تثلیث مقدس نظریه توسعه آمریکایی) را به مخاطره می افکند.
تکنوکراتیسم و نحوه حضور تکنوکراتیستی، خود را در مقابل ایدئولوژی گرایی و هرگونه حضور دیانت و ایدئولوژی و ارزش گرایی در صحنه مدیریت سیاسی و اجتماعی، نظریه توسعه و اصل کارآمدی تکنوکراتیک که هسته مرکزی آنرا تشکیل می دهد، امری غیرایدئولوژیک و غیرارزشی است و این را عاملی می داند که پیشرفت سریع فرآیند توسعه را ممکن می کند. .
به گفته شرویر، توسعه ملل جهان سوم براساس الگویی علمی –تکنیکی، یک ایدئولوژی علمی است. این ایدئولوژی نیز به ایدئولوگی نیاز دارد که بتواند در مقابلبحرانها ، بگونه ای عقلایی واکنشنشان دهند و جوامع در حال توسعه ، خود را در مسیری با ثبات ، نگاه دارند. تأکید بر تصمیم گیری عقلایی ، به آن معنااست که مسائل اخلاقی و فلسفی ( و البته دینی و اعتقادی) که گزینه های سیاسی مطرح می کنند، نادیده گرفته می شود و صرفاً در چارچوب فنی ( تکنیکی) تعریف می شود. به محض اینکه این مسائل، در قالبی فنی تعریف شده و عموماً نیز به زبان پیچیده و تخصصی علوم اجتماعی ( آمریکا) بیان می شود و به این وسیله مورد تأیید آن داور بی طرف، یعنی علم. قرار می گیرد، آنگاه تکنیک های مقتضی برای حل موضوع مورد بررسی تجویز می شود.
شرویر، جریان توسعه ( برخاسته از الگوی بنیادهای سرمایه داری آمریکایی) را جریانی می داند به دنبال به کارگیری روزافزون قدرت دولت برای ایجاد انقلابی مستمر در زمینه ابداعات فنی و علمی، به منظور دستیابی به هدف ویژه کنترل دگرگونی اجتماعی و آشتی دادن ستیزه ها می داند؛ از اصطلاح « استراتژی تکنوکراتیک» استفاده کرده است.
این استراتژی تکنوکراتیک، ویژگی بارز برنامه حمایتی بنیادها ( و البته نهادهایی چون آژانس بین المللی توسعه و بانک جهانی و صندوق بین المللی پول) است، تنها نگرش عقلایی در برخورد با مسائل پیچیده توسعه قلمداد می شود. نگرش ها یا طرح های دیگر توسعه، که با این استراتژی تکنوکراتیک تفاوت اساسی داشته باشد، رد می شود.
نگرش تکنوکراتیک بر دو رکن استوار است؛ تکنولوژی و مفاهیم نوسازی ( مدرنیزاسسیون) . به این معنا که هرگاه بهترین مغزها بکار گرفته شوند و تکنولوژی و فنون لازم نیز در دسترس باشد، تمام مشکلات قابل حل خواهد بود.
پایه های اساسی دکترین تکنوکراتیک بر اساس این نگرش، دو بعد دارد:
1. راه حل های فنی و تکنیکی
2. تجدید سازمان اداری ( بوروکراتیسم)
این دکترین دو مشکل اساسی دارد:
1. غفلت از مشکلات ساختاری و اساسی بومی مختص هر جامعه ای ( نوعی زمینه گرایی)
2. غفلت از نظریه وابستگی ، مقوله استعمار و نظام جهانی سرمایه داری و نظام ناعادلانه اقتصادجهانی
مسئله اصلی اینست که دکترین توسعه در مقابل این واقعیت که پیشرفت واقعی با تغییر مناسبات استثماری دیرینه میان کشورهای جهان سوم با کشورهای توسعه یافته ، و پرکردن فاصله میان متروپل های مرکز دنیای سرمایه داری و کشورهای در حال توسعه حاشیه کاملاً ساکت است. چراکه ، تکنوکراسی خود محصول همان نظام سرمایه داری جهانی است که موجد وضعیت شکاف میان دارها وندارهای دنیای امروز شده است .
یکی دیگر از ویزگی های استراتژی تکنوکراتیک تولیدی بنیادهای سرمایه داری آمریکایی، اصلاح نواقصموجود در پروژه هابا بکارگیری فنون پیچیده تر می باشد، بدین معنا که معتقد است با ارزیابی جزء به جزء پروژه ها که توسط متخصصان بی طرف انجام می شود می توان کاستی ها را مشخص کرد.
این روش ارزیابی تکنوکراتیک بر چهار رکن استوار است:
1. عقلانیت تکنوکراتیک
2. شیوه هایی از قبیل تحلیل هزینه_ فایده
3. بررسی کارآمدی اقتصادی برنامه ها
4. تحقق دگرگونی
این ارزیابی تکنوکراتیک، این چهار رکن را در دو جنبه به کار می گیرد:
1. بررسی جنبه های فنی یا اداری ( بوروکراتیک) یک مسئله
2. پذیرش چارچوب نهادی و سیاسی بزرگتری که مسئله در درون آن قرار می گیرد.( مکتب نهادگرایی)
اینجاست که تکنوکراتیسم با لیبرالیسم واندیشه لیبرالی پیوند یافته و نسبت می یابد. اندیشه لیبرالی در ارزیابی طرح ها و پروژه ها، برماهیت علمی و غیر ایدئولوژیک روش شناسی خودتأکید ورزیده و در این راستامبتنی بر پوزیتویسم علمی، معیارهای کمی را مهم تلقی کرده و با غیر تاریخی دانستن مسائل ( انقطاع مسائل از بافت تاریخی آنها) سیاسی شدن معتقدین خود را بشدت نفی می کند. در حقیقت تکنوکراتیسم مبتنی بر اندیشه لیبرالی بر سیاست زدایی بشدت تأکید ورزیده و بر کانالیزه نمودن مردم دراین حوزه مصرّ است.
اما واقعیت آنست که استراتژی های ارزیابی متأثر از اندیشه لیبرالی نه تنها غیر ایدئولوژیک و فاقد گرایشات ارزش نیست، بلکه از نظام سیاسی اقتصادی سرمایه داری حمایت کرده که اصلاحات تدریجی( گام به گام) را رافع مشکلات می داند. این دیدگاه بر تغییرات جزئی و تدریجی تأکیدداشته و روندتغییرات اجتماعی را از منظر تحول غیر انقلابی موردتوجه قرار می دهد.
این دیدگاه، مشوق ایجادنهادهای جدید با استفاده از مدلها و کمک فنی غربی است و روشهای ابداعی در برخورد با مسائل توسعه را دارای اهمیت برجسته می داند. تنها روشهایی پذیرفته است که موجب مطابقت استراتژی ها با ایدئولوژی لیبرالی باشد، لذا مخالفت با دیدگاههای چپ، انتقادی و یا نظریه منازعه را در دستور کار قرار داده ودر مقابل، به تجویز استراتژی های مبتنی بر اصالت عقلانیت تکنوکراتیک می پردازد. یکی از ضعف های اساسی و ذاتی این نگرش، تلاش برای ناچیز جلوه دادن نقش ایدئولوژی و پذیرش واقعیات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جوامع است که توفیق اصلاحات تدریجی موکول به آنهاست.
در این نگرش، تحقق تغییرات اجتماعی رامنوط به دقائق فنی می داند. به این معنا که به محض ارائه طرحی که دقائق فنی آن برجسته باشد به طور خودکار تحقق می یابد. حال آنکه در این نگرش، تعارضات و تضادهای واقعیت ها نادیده گرفته می شود و در معادلات فنی تقلیل داده می شود.
به دلیل ماهیت وابسته به سرمایه داری این نگرش هرگز به دنبال تعارض با نظام سرمایه داری نبوده و نیستند. چه اینکه جهان بینی آنها ، جهان بینی سرمایه داری است. این نگرشی است که سعی دارد تا جهان را برای سرمایه داری ، به مکانی امن تبدیل کند. در این نگرش، آنچه اصالت دارد، نظم، ثبات ، امنیت، عقلانیت و کارآمدی است و در مقابل، دالهایی چون انقلاب، مبارزه ومقاومت را طرد می کند.