شعرخوانی «احمد بابایی» در رثای حضرت فاطمه (س) و علمدار کربلا+ صوت

«احمد بابایی» شاعر اهل بیت (علیهم‌السلام) در شب تاسوعای حسینی، اشعاری در رثای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حضرت عباس (علیه‌السلام) خواند.
کد خبر: ۶۷۸۷۱۷
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۲ - 15July 2024

به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، روضه هشتمین شب از دهه اول محرم و نهمین روز دهه اول محرم که روز تاسوعاست، متعلق به باب‌الحوائج، حضرت اباالفضل العباس (علیه‌السلام) است و مداحان در کنار روضه حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام)، به ذکر مناقب علمدار لشکر امام حسین (ع) می‌پردازند.

میهمان هیئت عبدالله بن حسن (علیهم‌السلام) در شب تاسوعا، «احمد بابایی» شاعر اهل بیت (علیهم‌السلام) بود که اشعاری در رثای حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حضرت عباس (علیه‌السلام) خواند.

«احمد بابایی» در رثای حضرت فاطمه (س) و علمدار کربلا شعر خواند

متن این شعر به شرح زیر است:

ماهی و گشته دیدنت بر خَلق
از همه واجبات، عینی‌تر

تو، حسینی‌تر از همه عالَم
مادرت، از تو هم حسینی‌تر

گفت وقت خروج از یثرب
پسرم! برحرم سپر گردی

می‌روی ماه من! مراقب باش
نکند بی‌ حسین (علیه‌السلام) برگردی

داشتی با مدینه پیوندی
از همه جز بتول (سلام الله علیها) دل کَندی

کار در دست باکفایت توست
آید از بنده هم خداوندی

گفت طفلی: دلم گرفته عمو
از چه دیگر به ما نمی‌خندی؟

بسته یک تیر راه یک چشمت
چشم دیگر ز شرم می‌بندی

دست زهراست (سلام الله علیها)، گوئیا دستت
کس ندیده چنین همانندی

باوفا نه؛ خودِ وفا بودی
اما، کاش در بین کوچه‌ها بودی

الهی ای فلک! دیگر نگردی
که شرم از این قد و قامت نکردی

خدای، که بنای خلقت افراخت
به چشمان تو سقاخانه می‌ساخت

عجب از غیرت زینب‌نوازش 
ببوسد گوشه چادرنمازش

چو شمعی زینب (سلام الله علیها) آن شب‌ها که می‌سوخت
زره بر قامت مهتاب می‌دوخت

به خود می‌گفت: غم، دامن نگیرد
خدا، عباس (علیه‌السلام) را از من نگیرد

هوای گریه دارم، شانه‌ات کو؟
منم لب‌تشنه، سقاخانه‌ات کو؟

منم زینب (سلام الله علیها)؛ که داغم را کران نیست
اباالفضلی‌تر از من در جهان نیست

چه می‌گویم؟ که این ردِ کَرم بود
اباالفضلی‌تر از من، مادرم بود

باوفا نه؛ خود وفا بودی
اما، کاش در بین کوچه‌ها بودی

تو نبودی؛ مدینه غوغا شد
تو نبودی؛ دل مدینه شکست

تو نبودی؛ شنیدم آن نامرد
لگدی زد؛ چنان که سینه شکست 

فاطمه (سلام الله علیها)، ای کاش پشت در اینچنین نمی‌افتاد
در مدینه، اگر که مردی بود، فاطمه (سلام الله علیها) بر زمین نمی‌افتاد

یا اباالفضل! پشت در مادر 
دو نفس زد گلوی زهرا (سلام الله علیها) سوخت

گُر گرفت آن در و زبانم لال! 
روسری سوخت، موی زهرا (سلام الله علیها) سوخت

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها