اقدام غیرانسانی بعثی‌ها به‌دلیل هراس از عزاداری اسرای ایرانی

فریاد «یا حسین ...» بچه‌ها که مطمئنا از کیلومتر‌ها دورتر شنیده می‌شد، شاید به گوش مردم شهر رمادی هم رسید. عشق و دلباختگی اسرا به سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع)، اسرا را طوری شیفته خود کرده بود که در آن شب به تنها چیزی که فکر نمی‌کردند، شکنجه سربازان بعثی بود.
کد خبر: ۶۷۸۸۸۶
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۷ - 16July 2024

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: عزاداری در اردوگاه‌های اسارت برای اسرای ایرانی ممنوع بود و بعثی‌ها در صورت مشاهده این موضوع حتی در روز‌های تاسوعا و عاشورا، دست به شکنجه اسرا می‌زدند؛ آنها همچنین برای جلوگیری از برگزاری مراسم‌های عزاداری در اردوگاه‌ها، دست به اقدامی غیرانسانی علیه اسرای ایرانی می‌زدند که حکایت از هراس آنها از امتداد فرهنگ قیام عاشورا دارد.

اقدام غیرانسانی بعثی‌ها به‌دلیل هراس از عزاداری اسرای ایرانی

آزاده شهید «سیدعلی اکبر مصطفوی» خاطره‌ای از واکنش بعثی‌ها به عزاداری اسرای ایرانی در اردوگاه الرمادی پرداخته و گفته است: «بعثی‌ها قبل از فرا رسیدن ماه محرم مخالفت خود را با عزاداری از طریق مسئولان آسایشگاه‌ها به گوش اسرا رساندند و تهدید کردند در صورت توجه نکردن به این دستور، عقوبت سختی در انتظار شماست. معتمدین اردوگاه گفتند، چون اسیر دشمن هستیم، باید در این مورد تقیه کنیم، یعنی طوری عزاداری کنیم که باعث حساسیت بعثی‌ها نشود. بچه‌ها هم با این تصمیم موافق بودند.

تا شب عاشورا عزاداری آرام به‌طوری که بعثی‌ها متوجه نشوند ادامه داشت؛ ولی شب عاشورا یک دفعه سکوت نُه شبه شکسته شد. همه پیراهن‌های خود را از تن درآوردیم، برق آسایشگاه را خاموش کردیم -این در حالی بود که خاموش کردن برق از نظر دشمن جرم بزرگی محسوب می‌شد- و در تاریکی شب نوحه‌خوانی و سینه‌زنی شروع شد. به پیروی از آسایشگاه شماره یک که من در آن بودم، بقیه آسایشگاه‌ها هم عزاداری‌شان را شروع کردند؛ صدای فریاد «یا حسین، یا حسین...» اسرای اردوگاه رمادی که تعدادشان ۲ هزار و ۴۰۰ نفر بودند، در دل شب در اردوگاه طنین انداخت.

فریاد «یا حسین، یا حسین...» بچه‌ها که مطمئنا از کیلومتر‌ها دورتر شنیده می‌شد، شاید به گوش مردم شهر رمادی هم رسید. عشق و دلباختگی اسرا به سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع)، اسرا را طوری شیفته خود کرده بود که در آن شب به تنها چیزی که فکر نمی‌کردند، شکنجه سربازان بعثی بود.

عزاداری همچنان ادامه داشت تا اینکه یک دفعه متوجه شدیم که بیش از ۵۰ نفر از سربازان و نگهبانان در حالی که چوب و کابل‌های برق فشار قوی در دست دارند، وارد اردوگاه شده و مستقیما به طرف آسایشگاه شماره یک می‌آیند.

بعثی‌ها با عصبانیت و فریاد در آسایشگاه را باز کردند و در همان تاریکی شب با کابل، چوب و لگد به جان اسرا افتادند. ناله و فریاد اسرا با نوای «یا حسین، یا حسین...» در هم آمیخته بود و شکنجه جلادان بعثی بیش از ۱۰ دقیقه ادامه داشت.

بعد از کتک‌کاری مفصل، برق آسایشگاه را روشن کردند. وضعیت بچه‌ها واقعا رقت‌انگیز بود. خیلی‌ها روی زمین افتاده و می‌نالیدند، بقیه هم با بدن‌های خون آلود و زار و نزار به دیوار تکیه داده بودند.

سر من با ضربه چوبی که خورده بود، گیج می‌رفت؛ طوری که چشمانم جایی را نمی‌دید. فکر نمی‌کردم دیگر روی سلامتی را ببینم؛ اما به لطف خدا طولی نکشید که حالت طبیعی خود را به دست آوردم.

چند دقیقه بعد، آنها که سینه‌هایشان در اثر سینه‌زنی بیشتر از دیگران سرخ شده بود، مجددا مورد شکنجه قرار گرفتند. صدای فریاد «یا حسین، یا حسین...» ۲ هزار و ۴۰۰ نفر اسیر زیر شکنجه بعثی‌های خون‌آشام تا ۲ بعد از نیمه شب ادامه داشت. تازه بعد هم تعدادی را به عنوان گرداننده برنامه عزاداری از میان اسرا جدا کرده و در بیرون اردوگاه شکنجه کردند؟!

همه تصورمان این بود در آن شب حداقل بیش از پنج نفر شهید خواهیم داشت؛ ولی به خواست خداوند و حرمت خون امام حسین (ع) و یارانش هر چند مجروح زیاد داشتیم؛ اما تلفات نداشتیم.

بعد از ماجرای عاشورای حسینی سال ۱۳۵۹ در اردوگاه رمادی، دشمن تا سال‌ها بعد از برگزاری مراسم عزاداری بالاخص در ایام محرم، طرح و نقشه دیگری را به اجرا درآورد؛ ۲ روز مانده به تاسوعا و عاشورا آمپول‌هایی به بدن اسرا تزریق می‌کردند که حداقل تا سه شبانه روز حالت استفراغ توام با سرگیجه و سردرد داشتیم؛ طوری که قادر به حرکت نبودیم. تازه با این همه، بار‌ها مسئولان اردوگاه با گستاخی ادعا می‌کردند که رژیم عراق طبق قوانین سازمان ملل با اسرا رفتار می‌کند؛ در صورتی که عملا بر خلاف قرارداد ژنو که اسرا مجاز هستند به اعمال دینی و مذهبی خود عمل کنند، عمل می‌کردند؟!».

به گزارش دفاع‌پرس؛ شهید «سیدعلی اکبر مصطفوی» ۱۰ سال را در اردوگاه‌های اسارت رژیم بعث با هویت جعلی همراه با صبر و استقامت، در کنار مرحوم حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی گذراند؛ به‌طوری‌که پس از بازگشتش به ایران، او را «آزاده ممتاز» لقب نهادند.

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها