گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از روستا به تهران آمد؛ اما خودش را گم نکرد و گوهر وجودش آلوده نشد؛ بنابراین به یکی از فعالان مجالس قرآنی که در منازل برگزار میشد تبدیل شد و اینگونه بود که در زمره انقلابیهای مبارز قرار گرفت و با مکتب امام خمینی (ره) آشنا شد. او همچنین از مشتریهای پرو پا قرص صبحهای جمعه مکتب الهادی (ع) در شهرری بود؛ جلسهای که محل تجمع جوانهای انقلابی شهرری به حساب میآمد.
غلامرضا ۲۴ سال داشت که انقلاب اسلامی پیروز شد. او همواره در خدمت انقلاب بود؛ بهگونهای که در جای جای فعالیتهای انقلابی در روستای «مهدی آباد» اثری از او دیده شده و جایی نبود که خبر از انقلاب باشد؛ اما غلامرضا در آن حضور نداشته باشد؛ از جهادسازندگی، نماز جمعه، انجمن اسلامی و بسیج گرفته تا پای صندوق رأی، کمک به مستمدان، حضور در جبهه، امر به معروف و نهی از منکر، تشییع شهدا، جمعآوری کمک برای جبهه و... آری! غلامرضا رمضانی همهجا بود!
به گفته «جعفر طهماسبی» از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع)؛ بارها و بارها غلامرضا را در گرمای تابستان و سرمای زمستان با همسر و ۲ فرزندش که آنروزها خردسال بودند در نماز جمعه تهران دیده بودم، یکبار از او سوال کردم؟ آقا غلامرضا سخت نیست برات بدون وسیله این همه راه با اتوبوس سوار و پیاده میشوی و با خانواده نماز جمعه میآیی؟ او هر بار با خنده جواب میداد و از روی عشق این کار رو میکرد؛ البته همسرش هم او را یاری میکرد.
یکبار هم بعد از نماز جمعه، مقابل درب دانشگاه تهران دیدم منتظر اتوبوس ایستاده است؛ موتور را نگه داشتم و سلام و علیکی کردیم. دست دختر کوچولواش زهرا خانوم در دستش بود و گرمای آفتاب، صورت از برگ گل نازکتر این دختر را سرخ کرده بود و محسن خردسال هم در بغل همسرش بود. گفتم برادر چرا به خودت و خانوادهات سخت میگیری؟! خندید و گفت: اینها هم با ذوق میآیند و من و خانوادهام در خدمت انقلابیم!
غلامرضا انقلابی شعاری نبود؛ او برای حفاظت از انقلاب حاضر بود سختی بکشد؛ درحای که بودند جوانهای هم سن و سالش در روستا و در تهران که مدعی انقلابیگری بودند؛ اما حاضر به هزینه دادن برای انقلاب نبودند؛ اما او اینگونه نبود، هر جا خدا بود، رضا هم بود. بدونمبالغه او یک جوان مقدس، متدین، خوشقلب و خیرخواه دیگران بود. غلامرضا به شدت خانواده دوست و عاشق خانوادهاش بود، خوشاخلاق و خوشمشرب بود؛ او خدایی بود و بدونشک خدا هم او را به شدت دوست داشت.
پرونده زندگی غلامرضا رمضانی در این دنیای خاکی اینگونه بسته شد؛ او در آخرین روزهای دفاع مقدس در کردستان گرفتار شقیترین دشمنان - که امروز شعار «زن، زندگی، آزادی» سر میدهند - شد. کومولهها معروف هستند به شقاوت و به قول معروف با موزائیک سر میبریدند و غلامرضا هم گرفتار اینها شد. به این صورت که به گروه بچههای اعزامی از مخابرات، در جاده سنندج به سمت بوکان کمین زدند و یک تعدادی را اسیر کردند و با خود بردند؛ لذا غلامرضا رمضانی نیز در چنگال این گرگصفتان گرفتار شده و چند روز بعد پیکر بیجانش که آثار شکنجه وحشیانه بر آن بود، در کنار جاده بوکان به سقز پیدا شد.
اینطور میشد از پیکر این شهید فهمید که بعد از شکنجه، به او تیر خلاصی زدند و ساعتها پیکرش مقابل آفتاب مرداد افتاده بود. وقتی پیکر شهید غلامرضا رمضانی را برای شستوشو و تغسیل به غسالخانه بهشتزهرا (س) آوردند، هنگام شستوشو تقریباً همه جای بدنش از شدت ضربات کبود و بر صورتش هم آثار ضربه و شکنجه بود؛ و اینگونه این انقلابی سختکوش، مزد انقلابیگری خود را از ضدانقلاب گرفت و البته شهادت هم مزد مجاهدتهایش بود که خدا به او داد.
توصیههای شهید غلامرضا رمضانی به ملت ایران
شهید غلامرضا رمضانی در فرازی از وصیتنامه خود نوشته است: «رفتن به جبهه جهاد و دفاع مقدس از اسلام و مرزهای میهن اسلامیمان و به خاک مالیدن پوزه استکبار جهانی که با تمام قوا کمر همت به نابودی اسلام و مسلمین بسته است، چنانچه از رهنمودها و پیامهای مکرر حضرت امام (قدس سره) و مسئولین محترم نظام جمهوری اسلامی مشخص است، امروز از اهم تکالیف همه آنهایی است که توان رفتن به جبهه را دارند؛ لذاست که با ایمان به این مسئله و به امید این که در حفظ و اعتلای اسلام گامی ولو بسیار کوچک برداشته باشم، به فضای عطرآگین جبهه نبرد با کفر جهانی روی نهادم و بر آنم که در این مبارزه مقدس چنانچه حق جل و اعلی قبول فرماید جان نا قابل خویش را تقدیم اسلام نمایم...
توصیهام به ملت شریف ایران به عنوان یک فرزند کوچک و یک برادر حقیر این است که چنانچه زینتبخش وصیتنامه همه شهیدان است؛ رهنمودهای حضرت امام (قدس سره) را آویزه گوش خود کنند و پیشه کردن تقوای الهی که طلیعه و جوهره همه سخنان ایشان را همیشه و در همه حال در نظر داشته باشند. توصیه و تأکید دیگرم خصوصاً در شرایط امروز جمهوری اسلامی که دشمنان اسلام و ایادی داخلیشان بیش از پیش در تلاش مذبوحانه برای ایجاد تفرقه در صفوف و جدایی ملت از یکدیگر و از امام (قدس سره) سماجت میکنند حفظ وحدت و یکپارچگی و پرهیز از تفرقه و چنددستگی و پرهیز از تحلیلهای شخصی بدون تعمق و بررسی است و این نیز میسر نیست مگر در سایه اعتصام به حبلالله که عینیت امروزی این حبلالمتین الهی چیزی جز در یک صف واحد کمر همت به اطاعت از امام (قدس سره) بستن نیست. به آثار عظیم مسئله تصمیمگیری به جا و شجاعانه و خدایی حضرت امام (قدس سره) در رابطه با شرایط خیر جنگ و اطاعت و تبعیت امت حزبالله میتوان به عنوان نمونه بارز ثمرات ارزنده اطاعت محض از ولایتفقیه و پرهیز از قضاوتهای بیمطالعه و عجولانه اشاره کرد. دیگر توصیهام این است که برای آشنایی بیشتر با اسلام و وظایف اسلامیتان در هر مرحله از زمان ارتباط و الفت خود را با قرآن و احادیث و روایات معصومین (علیهم السلام) هرچه بیشتر و محکمتر کنید...».
انتهای پیام/ 113