قطعه‌ای از بهشت در دل کویر

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از کرمان، ساعت هشت صبح دیدارمان در ستاد بازسازی عتبات عالیات در استان کرمان معین شده بود به محض ورود بی‌اختیار به سمت خیمگاه نصب شده در این مکان رفتم از همان ابتدا ناخداگاه به یاد نجواهایم در شب گذشته با ارباب افتادم و مدام صوت حسین حسین در گوشم می‌پیچید؛ به یاد اولین زیارتم در کربلا افتادم که بعد از ورود به بین‌الحرمین مبهوت گنبد حرم ارباب شده بودم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با شنیدن صدای آب ناگهان دلم ریخت، بغضی به گلویم چنگ می‌انداخت؛ نمی‌دانستم باید از چه عکس بگیرم؟ و کجا را توصیف کنم در همین حین مرد جوانی که خود را نوکر سید الشهدا و خادم نامید و اما خواست گمنام بماند توصیف مکان را شروع کرد؛ از پته‌ای گفت که زنان کرمانی برای قبر مطهر سیدالشهدا (ع)  دوخته بودند؛ نقش‌هاي ظريف سوزن بر دل پته و زيبايي كار نشان مي‌داد؛ زناني هنرمند با جان و دل اين پته را آماده كرده‌اند.

 

در بین توضیحات خادم الحسین گاهی نگاهم به چشمان همکارانم می‌افتاد؛ حلقه‌هاي اشك در چشمان همگي مشهود بود و بغضي كه به اجبار فرو خورده مي‌شد تا اشك مانع نوشتن صحبت‌هاي خادم‌الحسين (ع) نشود.

 

 

 

 

 

 

 

وارد مسیر اصلی موزه شدیم و باز مداحي كه شب قبل با خود تكرار مي‌كردم لحظه‌اي از ذهنم دور نمي‌شد؛ آب  آب العطشان یا ابوالفضل عباس 

 

بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا

بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

 

تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده

تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا...

 

بيش از 10 سال از زماني كه آب سرداب حرم امام حسين (ع) را به كرمان آورده بودند گذشته بود اما نه تغيير رنگ داده بود و نه بوي نامطبوعي گرفته بود؛ آيا اين غير از معجزه حسين (ع) است؟ كاش مصداق آيه قرآن كه برخي را كور دل مي‌داند كه معجزات الهي را نمي‌بينند نباشيم.

 

 

 

در محوطه موزه سنگ‌هايي از قبر و حرم حسيني و تكه‌هاي چوب موريانه خورده‌اي به نمايش گذاشته شده بود؛ خادم ستاد عتباب عاليات مي‌گفت: دست خدا اين گنبد و بارگاه را نگه داشته بود تا اينكه براي بازسازي آن اقدام كرديم.

 

هر لحظه براي شنيدن خاطرات معجزه‌گونه اين مكان مقدس مشتاق‌تر بودم؛ خادم عتبات با جزییات تمامی مراحل ساخت گنبد و بازسازی و روند کار در کربلا را توضيح مي‌داد و وصف عشق كرماني‌ها براي تامين هزينه‌هاي ساخت كه هر كدام هر آنچه در توان داشتند به ارباب تقديم كردند و زندگي‌شان بيمه حسين (ع) شد.

 

 روش‌های مشارکت در طرح‌های توسعه‌وبازسازی عتبات عالیات و پرداخت نذورات : شماره کارت : ۵۰۴۱۷۲۷۰۱۰۰۲۸۸۶۶ درگاه رسمی پرداخت آنلاین به آدرس: https://atabat.org/fa/forms/41

 

 

مگر ثانيه‌اي ذهنم از نجواي خودم با ارباب خالي مي‌شد؟ حسین حسین شهیدا حسین حسین غریبا/ گفت ای همدمم از لحظه‌ی میلاد، حسین 

ای سلامم به جراحات تنت باد، حسین/ از همان روز که چشمم به تو افتاد حسین/ آتش عشق تو زد بر جگرم باد، حسین

 

 

بعد از آن به اتاق قطعه‌ای از بهشت رسيدم؛ عطری وصف ناشدنی تمام فضا را پر کرده بود و به گفته خادم در این مکان از هیچ عطر و عودی استفاده نشده بود و رايحه مطبوع اين مكان از تربت نزدیکترین مکان به قبر ارباب بی کفنم آمده بود.

 

وارد این اتاق که می‌شوی، در نگاه اول جعبه‌های چوبی را می‌بینی که در هر کدام مقداری تربت ریخته و روی آن شماره‌ها و مشخصاتی ثبت و روی هر کدام از جعبه‌ها یک قرآن گذاشته شده است

 

گمان می کنم هیچ یک از همکاران روی پاهایشان بند نبودند؛ در این اتاق بغض‌ها شکست؛ كسوت خبرنگاري فراموش شده بود تنها گوشي‌ها صحبت‌هاي خادم را ضبط مي‌كردند و همه خبرنگاران فارغ از نگاه‌ها با اشك و در دل با حسين جانشان نجوا مي‌كردند.

 

صحبت های خادم در این مکان روح را در بدنمان می لرزاند که ما کجاییم در چه راهی پا گذاشتیم.

 

 

 

 

 

خدا را شاکرم که قبل از اینکه جان بدهم فرصت پیدا کردم این رايحه، این مکان و این فضاي مقدس را از نزديك درك كنم.

 

انتهای پیام/طالبی پور