گروه بینالملل دفاعپرس: «محمد مصدق» در جریان کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ که با حمایت مالی آمریکا و انگلیس صورت گرفت، از قدرت برکنار شد و «محمدرضا پهلوی» به قدرت بازگشت.
در همین خصوص، با «دیوید یعقوبیان «استاد تاریخ در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در سن برناردینو، گفتوگویی انجام شده است که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
اهداف پنهانی که در پس پرده کودتای سازماندهی شده آمریکا و بریتانیا نهفته است، چه بود؟
کودتای ۲۸ مرداد با هدف تحقق اهداف انگلیس و آمریکا و سرکوب همزمان جنبش ملی شدن صنعت نفت و جایگزینی دولت منتخب دموکراتیک ایران با دیکتاتوری رژیم دست نشانده پهلوی سازماندهی شد. این کودتا، کنسرسیومی از شرکتهای غربی با هدف کنترل بر نفت ایران و ابقای محمد رضا پهلوی، بر خلاف میل ایرانیان و در راستای تأمین منافع کشورهای خارجی، صورت گرفت. اگرچه هدف کودتای ۲۸ مرداد، کاشتن بذر انقلاب در ایران نبود، اما در نهایت این امر، دستاورد اولیه آن به حساب میآمد.
چرا ملیشدن صنعت نفت ایران آنقدر برای آنها حائز اهمیت بود که نتوانستند حکومت دموکراتیک وقت ایران را تحمل کنند؟
ملیشدن صنعت نفت ایران در سال ۱۳۳۰، بهعنوان بزرگترین منبع تولید نفت خام تحت کنترل انگلیس، آن هم برای امپراطوری انگلیسی که در حال افول بود، امری غیر قابل تحمل بود. از این رو در ابتدا به تحمیل تحریم جهانی نفت ایران متوسل شد و در گام بعدی توانست ترس از جنگ سرد را در دل دولت جدید ایلات متحده بیندازد و در پایان در سال ۱۳۳۲ موفق شد تا انگیزههای آمریکا را در راستای اقدام به کودتا، تحریک کند. به موازات نگرانیهای دولت آیزنهاور در خصوص منافع بالقوه شوروی و تمایل آشکار آمریکا جهت کنترل نفت ایران (و به عبارتی منابع انرژی انگلیس)، به ویژه پس از کنسرسیوم ۱۳۳۳ و تقسیم غنائم میان آمریکا و انگلیس، مشهود بود. متعاقبا تقسیم ثروت نفتی ایران میان کنسرسیوم شرکتهای خارجی، برای رهبری منتخب دموکراتیک ایران قابل قبول نخواهد بود. برهمین اساس کودتایی جهت استقرار یک دولتمطیع در راستای خدمت به منافع بریتانیا و آمریکا طراحی شد.
این کودتای سازماندهی شده توسط آمریکا، چه تأثیری بر روابط میان دو کشور، از آن زمان تاکنون گذاشته است؟
کودتای سال ۲۸ مرداد که به رهبری آمریکا بود، فصل جدیدی از روابط مدرن میان ایران و آمریکا را رقم زد. نفس کودتا و سواستفادههای آمریکا از دیکتاتوری پهلوی (همانند گروه ترسناک ساواک) چهره واقعی دولت ایالات متحده را به ایرانیان را که همگی به جهت بیرون راندن شاه آمریکایی و دهها هزار مستشار و پیمانکاران نظامی ایالات متحده، به پا خاسته بودند نشان داد. موفقیت و پایداری انقلاب ایران از سال ۱۳۵۷، آمریکاییها را عصبانی کرده بود. قریب به نیم قرن تلاشهای ناموفق برای زورگویی، قلدری، فتنه انگیزی، تحقیر، طرد جهانی و حتی گرسنگی (به گفته مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده)، از زمان انقلاب تاکنون تنها به منزوی کردن ایالات متحده و تسریع زوال آن منجر شده است.
ناتوانی در سرکوب مردم ایران توسط دیکتاتور دست نشانده خود در سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷، ناتوانی در نابودی ایران با حمایت از بعثیهای عراق در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۶ در کارنامه ایالات متحده بوده و متعاقبا نتوانستند مسیر جمهوری اسلامی ایران و متحدان آن را مهار، کنترل یا بر آن نفوذ کنند. بدین ترتیب امپراطوری آمریکا در منطقه محدود شده بود.
آیا تغییری در سیاستهای استعماری آمریکا میبینید؟ آیا آنها دست از سیاستهای خود برداشتهاند یا تنها روش را تغییر دادهاند؟
بنده بهجای تغییر در سیاستهای استعماری، شاهد شکست مفتضحانه و حماقت خودباختگی در مقیاس وسیع هستم؛ این دیدگاه تا زمانی ادامه خواهد داشت که امپریالیستهای آمریکایی نتوانند به این واقعیت دست یابند که ایالات متحده هرگز به هژمونی جهانی و «تسلط طیف کامل» دست نخواهد یافت و تلاشهای آنها برای ترویج چنین برتری تکقطبی ایالات متحده، به طور آشکارا، پوچ و غیرمولد است.
ایالات متحده آمریکا به دنبالکردن سیاستها و اهداف کوتاهمدت خود ادامه میدهد که در نهایت تنها به نفع مجتمع نظامی - صنعتی بوده و درعین حال نابودی قدرت، مشروعیت و ارتباطات آمریکا را تسریع میبخشد.
سیاستهای آمریکا را باید در قالب یک پروژه نسلکشی کاملاً آمریکایی، در نظر گرفت که به اشغال جنایتکارانه عراق، سوریه و افغانستان، کشتار در یمن و لیبی، و همچنین تلاش مداوم برای نابودی جامعه فلسطین منجر شده است. قتل، ویرانی و هرج و مرج همچنان مشخصه سیاست خارجی ایالات متحده در غرب آسیا است. درحالیکه اعضای جامعهگرای تشکیلات سیاسی آمریکا مدعی هستند که این نتایج در مهارکردن، سلب آزادی عمل، و مفهوم پیچیده بیثبات سازنده، عملکرد موفقی داشته است، موضع ایالت متحده آمریکا، به لحاظ فیزیکی و دیپلماتیک، روزبهروز ضعیفتر و خطرناکتر میشود. تاکنون تا این اندازه شهرت و مشروعیت جهانی آن در تاریخ تا این اندازه کم نبوده است. بااینحال، در هفتاد و یکمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد در ایران، باتوجهبه تاریخ و وقایع جاری نظیر کشتار روزانه غیرنظامیان فلسطینی که البته به فلسطینیان محدود نشده است، این سؤال مطرح میشود که ایالات متحده به غیر از تلفات بیشتر، افزایش تنش، تفرقه، درگیری، انقلاب رنگی، جنگ و نسلکشی، به ترویج چه چیزی در منطقه ادامه میدهد؟
انتهای پیام/