نوسروده‌های غلامرضا غلامپور دهسرخی برای روز‌های پایانی صفر؛

هالۀ غم 

در آستانه رحلت نبی مکرم اسلام (ص)، شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا علیه‌السلام غلامرضا غلامپور دهسرخی نوسروده‌های خود را به آل‌الله تقدیم کرد.
کد خبر: ۶۸۸۱۸۲
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۲ - 02September 2024

هالۀ غم به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از استان خراسان رضوی، «غلامرضا غلامپور دهسرخی» از شعرای آیینی خراسان رضوی نوسروده‌های خود را به نبی مکرم اسلام (ص)، امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا علیه‌السلام تقدیم کرده است.

غزل: هالۀ غم
گِرد ماهِ شهر مشهد هالۀ غم را ببین!
آخر ماه صفر شد، اوج ماتم را ببین!
در صفر هم، چون مُحرم، شد گلستانی خزان
لاله‌های پرپر این ماهِ اعظم را ببین!
مکر انگور و دل خونینِ خورشید ولا
فاجعه در فاجعه، احوال عالم را ببین!
از مدینه تا خراسان چشمِ دل را باز کن
در جوار مضجع گل، شرح این غم را ببین!
از امامت تا ولایت از ولایت تا بهشت.
ردّ سرخ رجعتِ نوری معظّم را ببین!
این کدامین اتّفاق ناگوار چرخ بود.
تازه‌تر از تازه باشد، داغِ آدم را ببین!
عالم و آدم سیه‌پوش سه اندوه بزرگ.
در صفر غم‌نامۀ ماه مُحرّم را ببین!
ما عزادار بقیع و کربلا و مشهدیم
بر فراز بامِ دل‌ها پرچم غم را ببین!‌ای امام هشتمین،‌ای مهر تابانِ ولا!
گوشۀ چشمی نما، این ذرّۀ کم را ببین!

دوبیت: سه عزا...
عاشقان در غم یارانِ خدا گریه کنید
غم یکی نیست کنون، در سه عزا گریه کنید!
و سیه‌جامه بپوشید چو زهرای (س) بتول
به نبی و حسن و سوگ رضا (ع) گریه کنید!
دوبیت: چشمۀ خورشید!
من آمدم پابوسِ خورشید از ره دور
سوی خراسانِ رضا (ع) با قلب مسرور
از عمقِ ظلمت آمدم تا نور گیرم
از چشمۀ خورشیدیِ نورٌ علی نور!
رباعی: حاکم قلب‌ها
این بار گه خسرو خوبان باشد
حاکم به قلوبِ اهل ایمان باشد
فرمود امام راحلِ فرزانه
درگاه رضا (ع) مرکز ایران باشد!
دو بیت: پایتخت معنوی!

مظلومترین رهبر!
تو جگرگوشه پیغمبر و زهرا (ع) بودی 
پاره جان علی، دلبرِ طا‌ها بودی
خون ِدل خورده‌ای،‌ای گل به همه عمر ولی 
مثل پیغمبرِ خاتم، چه شکیبا بودی
روز و شب محنت از اندوه یتیمانت بود. 
چون علی (ع) بهر همه سرور و موال بودی
میوه صبر تو از عطر شهامت پر بود 
حاصل باغ گلِ اُمّ اَبی‌ها بودی 
صلح تو، صبر تو و غربت تو می‌گوید: 
که تو مظلومترین رهبر دنیا بودی!
جگرت پاره شد و تشت پر از پاره دل 
همسرت کشت و، در آن معرکه تنها بودی
خواهرت لحظه آخر به عیادت آمد 
بس که دلبسته آن زینتِ موال بودی‌ای جگرگوشه پیغمبر و زهرا و علی (ع) 
خونِ دل خوردی و اندوه زمان، تا بودی
از همان روز که سیلی به رخ ماه زدند 
تیره شد روز به چشم تو که آنجا بودی‌ای فدای تو و مظلومی و جود و کرمت
تو کریمانه‌تر از، وسعت دنیا بودی

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها