به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، رویداد رسانهای بانوان «طنین» با حضور «علی پورمیرزایی» مسئول بسیج رسانه استان یزد و سرهنگ «محدث» جانشین فرمانده سپاه الغدیر یزد در بسیج اقشار و «سپیده رضایی» مسئول بسیج جامعه زنان در سپاه استان و جمعی از بانوان خبرنگار در محلی به نام «پاتوق ریحان» برگزار شد.
در این رویداد بانوانی موفق و سرآمد در حوزه های مختلف حضور پیدا کردند تا اصحاب رسانه با قلم خود بخشی از فعالیتها و صحبتهای آنها را در رسانههای خود منتشر کنند.
در میان مهمان های این رویداد رسانه ای مادری از جنس نور حضور داشت، «بتول دهقانی اشکذری» مادر شهید «حسین رشیدی فر» به محض ورود به این پاتوق همه نگاه خبرنگاران را به خود جلب کرد. مادری قدخمیده با عطری از بهشت فرزند شهیدش وارد مجلس شد.
قبل از ایشان خانم «مازارچی» از بانوان موفق در حوزه تحکیم خانواده درحال صحبت بودند، که مادر شهید رشیدی فر با تمام ادب و تواضعی که داشت به صحبت های این بانوی کارآفرین گوش داد تا نوبت به خودش برسد.
با همان صدای دلنشین و «مادر» گفتنش، چادر زهراگونه خود را مرتب کرد و پشت تریبون حاضر شد و با لهچه شیرین یزدی خود گفت: روسری و چادرم که خوبه، کج نیست؟
من که درحال گرفتن فیلم بودم روی زمین نشستم تا با تمام وجودم به صحبت های این مادر گوش دهم. آهنربایی از جنس عشق داشت که من را مثل یه تکه آهن به زمین چسباند. انگار خیلی دلم برای مادرم تنگ شده بود... حس آرامش عجیبی داشتم... دلم می خواست ساعت ها حرف بزند و من فقط با لبخند میخکوب عطر مقدسش شوم.
نمیدانم از کجا شروع کرد. درحال تنظیم گوشی بودم که فقط این جمله به گوشم رسید، من «بتول دهقانی اشکذری» هستم که یک فرزند داشتم و او شهید شد. ناخودآگاه اشکم سرازیر شد. به خودم گفتم چجور میشه که مادر باشی، فقط یک فرزند داشته باشی و او هم شهید شود و تو مثل کوه صبر جلوی من بایستی و نصیحتمان کنی.
به خودم گفتم تو هم مادری، حاضری یک ثانیه از فرزندت دور باشی؟ چه برسه به وقتی که دیگه با خاطراتش زندگی کنی. حتی حاضر نبودم فکرم طولانی شود، سریع حواسم را پرت صحبت های شیرین این شیرزن کردم.
بتول دهقان گفت: زمانی که فرزندم متولد شد همسرم چند روز شناسنامه را دیر گرفت و حسین با دست بردن در تاریخ تولد به جبهه رفت و در مرداد ۱۳۶۴ همزمان با عملیات قدس ۵ در منطقه هورالعظیم شهید شد.
چقدر قشنگ صداش میزد، «حسین من». به خودم گفتم مادر است دیگر، حتی با گفتن خاطراتش دوست دارد او را با تمام قلبش صدا زند، «حسین من».
ادامه داد: حسین من از ناحیه گوش مورد اصابت قرار گرفته بود و یکی از رزمندگان سپاه که خود نیز جانباز و تنها یک دست داشت فرزند شهید من را از میانه آب و نیزارها به سنگر بازگرداند وگرنه دیدار ما میماند به قیامت.
مادر شهید به صبری که خداوند به او عنایت داشت اشاره کرد و گفت: تا آن روز پشت سر ۷۰ شهید به مراسم بدرقه رفتم و نماز خوانده بودم، به خدا گفتم زشت است من بیتابی کنم و شرمنده مادران دیگر شهدا میشوم از تو صبر میخواهم. خداوند به واسطه همین دعا به من صبر داد و تا امروز که نزدیک ۴۰ سال است در داغ شهادت تنها فرزندم صبور ماندهام.
چقدر این صحبتش برای منی که چهار سال در فراق مادرم بی تاب بودم آب روی آتش بود. هنوز داشتم به این صبر گفتنش فکر می کردم که گفت: به شما توصیه میکنم هر چه از خدا میخواهید را محکم بخواهید او نیز میبخشد.
انگار خدا حرفهایش را از زبان این مادر شهید به من می گفت، صبور باش.... از من حاجت بخواه....
مادر شهید «حسین رشیدی فر» و خواهر شهید «احمد دهقانی اشکذری» علاوه بر قالیبافی در عرصههای فرهنگی و مذهبی نیز حضوری موثر دارد و با افتخار گفت: در نهضت سوادآموزی نزدیک به ۱۴۰ نفر در کلاس درس او با سواد شدهاند و این روزها در موسسه خود علاوه بر مشارکت در امور خیریه و برنامههای فرهنگی و مذهبی، مشاوره حقوقی رایگان نیز به مردم ارائه می دهد.
این مادر با حضور خود مرواریدی از جنس نور شهیدش به ما هدیه داد و از ما خبرنگاران خواست تا موضوع ازدواج دختران و پسران را پررنگ کنیم که خانواده ها به آسانی موجبات آرامش و آسایش این جوانان را فراهم کنند تا سن ازدواج به این سادگی بالا نرود.
دغدغه مادر شهید رشیدی فر بچه های طلاق بود، نگران آینده کودکان طلاق بود و درخواست کرد تا جایی که می شود مانع از حضور بچه های طلاق در بهزیستی شوند و به کانون گرم خانواده برگردند.
بتول دهقان اشکذری مادر شهید حسین رشیدی فر یک الگوی زن مسلمان، نمونه صبر و استقامت، مهر مادری و نمونه زن موفق در گام دوم انقلاب است.
تهیه و تنظیم: ندا دهقانی زاده
انتهای پیام/