گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، بی شک دوران دفاع مقدس دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که آنرا از سایر جنگها متمایز می کند، دست پلید و ناپاک رژیم بعثی عراق به خون پاک صدها بیگناه آغشته شد و تجاوزی آغاز شد که از سوی بسیاری از کشورهای مستکبر بیگانه حمایت مادی و معنوی می شد. جنگی نابرابر به معنای واقعی کلمه.
تعداد زیادی از عکس های برجا مانده از دوران جنگ تحمیلی به کودکانی مربوط میشود که در آن دوران زیر آتش جنگ بزرگ می شدند و خاطرات کودکیشان با آتش خمپاره و صدای موشک ها همراه میشد.
کودکان جنگ یکی از قربانیان اصلی تجاوز ارتش صدام به خاک ایران بودند و بسیاری از آنها در اثر بمباران موشک های صدام شهید و مجروح می شدند و یا خانواده خود را از دست می دادند و خیلی زود از نعمت پدر یا مادر محروم می شدند.
خاطرات حضور نوجوانان کم سن و سال در جبهه های جنگ، هنوز از ذهن ها زدوده نشده است، صحنه هایی که دیدنش موجی از نشاط و شوق حضور در جبهه های جنگ را در سایرین به وجود می آورد و افتخار و تجلیل عمومی را نثار ایشان می کرد.
خاطرات مربوط به کسانی که با دستکاری در شناسنامه های خود و جعل امضای والدین، خود را به خطوط مقدم نیرو می رساندند هنوز شهره در جهان است و جهان به این روحیه عظیم جوانان و نوجوانان ایران باید غبطه ابدی بخورد.
آن روزها، پنجره ها ی کلاس درس رو به آسمان باز می شد و هر معلم آیه آیه ی سوره ی عشق را تلاوت می کرد. آن روزها، روزهای مشق خاکی نبود، لحظه های حلاوت مشق های آسمانی بود.
آن روزها،معلم پرنده ای بود که اوج را می آموخت و دانش آموزانش می توانستند آفتاب را بنویسند، باران را بخوانند و پرواز را هجی کنند.
آن روزها،روزهای دفاع مقدس و شبهای نیایش و راز ونیاز بود؛ روزهای تفنگ و گلوله و باروت، و شبهای یا حسین(ع) و اشک وآه و لاهوت.
و اما این روزها، روز های حسرت به جای ماندگان از قافله ی شهادت و روزهای زمزمه ی خاطره ها و یادهاست.
امروز هر آهی که از سینه ی آن کاروانیان کربلایی بر آید، در واقع یادمانی است از آن تندیس های ایثار ونخبگان جهاد و شهادت که باید پاسشان داشت و از ژرفای عمیق وجودشان، چشمه ها را سرازیر کرد و خاطره ها را در پهندشت تاریخ رویاند.