نوسروده یک شاعر برای امامت امام زمان (عج) با نگاه به مظلومیت غزه

محمود ژولیده، شاعر آئینی کشورمان به بهانه سالروز امامت و ولایت امام زمان (عج) و حوادث این روز‌های فلسطین و غزه شعری سرود.
کد خبر: ۶۹۰۷۶۸
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۲ - 15September 2024

به گزارش گروه فرهنگ دفاع‌پرس، «محمود ژولیده» شاعر آئینی کشورمان به بهانه سالروز امامت و ولایت امام زمان (ارواحنا فداه) و حوادث این روز‌های فلسطین و غزه شعری سرود. متن این شعر به شرح زیر است:

نوسروده یک شاعر برای امامت امام زمان با نگاه به مظلومیت غزه

ز مکرِ سامری اَلغوث،‌ای امامِ زمان‌ها

که ریخت یکسره بَر هم، همه زمان و مکان‌ها

ز غصّه خون شده پائیز و تیره روی زمستان

شود بدستِ بهاران، زُدودِه رنگِ خزان‌ها

زمینه‌های ظهورت، یکی یکی شده پیدا

بیا امامِ زمان‌ها، که ریخت خونِ جوان‌ها

به هر تهاجمِ خونبار و وحشیانه ابلیس

هزار کودک و نوزاد، کشته شد به عیان‌ها

جنونِ نسل‌کُشی، گرچه بار‌ها شده تکرار

کس اِلتفاوت ندارد، به آه و اشک و فغان‌ها

بِزیرِ کوهی از آوار، دسته دسته شهیدان

بِروی تَلّی از آمار، گم شدند گمان‌ها

بعید نیست زمین، ناگهان دهان بِگُشاید

عیان به وادیِ بَیدا شوند، جمله نشان‌ها

فضای صیحه‌ای از آسمانِیان، چه مهیّاست

چقدر نفسِ زَکیّه، شدند کشته نهان‌ها

نشانِ ز ارتشِ سفیانی است، هَتکِ حرم‌ها

ز ابتکارِ اَجل شد یمن، یمانیِ آنها

برای یاریِ دینَت، چه خیزِشی است جهانی

ز جور و ظلمِ زمانه، نفَس نمانده به جان‌ها

به قدس، کعبه بِگریَد، به کعبه، قدس بِمویَد

ببین که قبله به قبله، تویی سرودِ زبان‌ها

ز کشته‌ها نِگران و به زنده‌ها نِگرانیم

تو باخبرتری از هر کسی، به سود و زیان‌ها

شکست هیبتِ فرعونِ قرن، با یَدِ بَیضا

که ریخت، خشمِ جهاد و حماس بر سرِ آنها

رسید صحنه طوفان، به صحنِ مسجدُالاَقصی

ز گردبادِ حوادث، شکست مُهرِ زبان‌ها

شعارِ ما همه، کشته شدن به‌راهِ ولایت

که می‌رسد ز جهانی، طنینِ روح و روان‌ها

برای کرب و بلایی شدن، زمان سپری شد

مرا به عشقِ شهادت، رسان به قافله‌بان‌ها

بیا که نورِ خدایی و رجعتِ شهدایی

بیا که با تو کند رشد، عقل و هوش و توان‌ها

اَذانِ عشق بخوان،‌ ای طلوعِ کعبه‌ی هستی

طنینِ نعره الله اکبرت، به لسان‌ها 

تمامِ راهِ نجات این دعا، برای ظهور است

دعا برای امامِ زمان (عج)، به وقتِ اذان‌ها

تویی که تاج ولای علی (ع)، ز فاطمه (س) داری

تویی که خطبه زهرایی و سروشِ بیان‌ها

هماره پرچمِ تو، بر فرازِ عرش، بلند است

بِزن علَم به زمین، تا بخوانی‌اَم به کران‌ها

بخوان ز کعبه جهان را، بخوان حیاتِ جوان را

بخوان بهارِ جنان را، به تَردِ فصلِ خَزان‌ها

بخوان به صوتِ حزینَت، بخوان ز جدّ غریبَت (ع)

ز تشنه‌کامِ غریبی، که داد جان و جوانان‌ها

بخوان ز پیکرِ پامال و ذبح، در تَهِ گودال

ز تیر‌های سه‌شعبه، ز نیزه‌ها و دهان‌ها

اَمان ز مجلسِ نامحرمان و تهمتِ بی‌حد

کنیز خواندنِ آل علی، عیان و نهان‌ها

بخوان ز خونِ شهیدان و انتقامِ اسیران

که دستِ منتقمِ توست، پاسخی به اَمان‌ها

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها