به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، دوشنبهای که میآید، روایتی زیبا و تاثیرگذار از مجاورت یک عضو سازمان کمونیستی با شهید آیتالله عبدالحسین دستغیب در زندان ساواک است.
کمونیستی که پیش از این برای موافقت سازمانش با سفر او به آلمان شرقی یا روسیه، اوراقی را درمورد آیتالله دستغیب جمع آوری و پروژه سازی کرده است.
ساواک از او میخواهد که برای رهاییاش از زندان، هر چه در مورد این پرونده میداند در اختیار آنها قرار بدهد؛ معاملهای پرسود به قیمت آزادی. او در همنشینی با این بزرگوار در زندان و در سفری دور و دراز با عالم درون، همه آنچه در آن پروندهها ذکر شده بود، با خود مرور میکند.
شیوه روایتی که نویسنده را از تعریف قصهاش در یک محور خطی باز میدارد و قصه را در میان دو محور خود یعنی زندگی آیتالله دستغیب و قصه ترسها، تردیدها و تحولات درونی مرد کمونیست، به حرکت وامی دارد.
داستان دوشنبهای که میآید، به جریان انقلاب اسلامی و آزادی زندانیها کشیده میشود. آقاشریف، زندانی کمونیست که در آن روزهای زندان، چیزی جز پشیمانی نسبت به گذشتهاش در وجود خود نمیبیند، پس از آزادی تصمیم میگیرد برای دیدارآیت الله به شیراز برود، اما ....
در قسمتی از داستان اینگونه آمده است: از هنگامی که شریف در این محله کوچک از شهر شیراز ساکن شده بود، اغلب از خانهاش بیرون نمیآمد. مگر در موارد جزئی و ضروری که لازم بود گاهی از تنهاییاش خارج شود و تا سر کوچه برود، از مغازه خرت و پرت بخرد و دوباره برگردد.