گروه بینالملل دفاعپرس - حسن علایی فعال؛ با مشخص شدن جزئیات طرح ترور شهید سید حسن نصرالله؛ دبیرکل جنبش حزبالله و بهکارگیری شیوه فریب از سوی آمریکا، فرانسه و انگلیس برای متقاعد کردن رهبران جمهوری اسلامی برای عدم واکنش به ترور شهید اسماعیل هنیه در قبال اجرا کردن آتشبس در غزه، که پارهای از تحلیلگران و کارشناسان سیاسی آن را یکی از علل جسارت رژیم صهیونی در حمله به لبنان و شهادت جمعی از فرماندهان حزبالله خاصه سید حسن نصرالله میدانند، چند درس و آموزه وجود دارد که توجه جدی به آن راهگشا خواهد بود.
۱- جمهوری اسلامی نشان داد حیات و زندگی و آسایش مردم بهویژه مردم مظلوم فلسطین و غزه که سالیان طولانی تحت ظلم و جنایت رژیم سفاک صهیونی به سر میبرند حائز اهمیت است و حاضر است برای کاستن از درد و آلام آنها از حق مسلم خونخواهی خود در قضیه ترور شهید اسماعیل هنیه در قلب تهران کوتاه بیاید. جمهوری اسلامیای که در قضیه شهادت علی زاهدی؛ مستشار ارشد خود در سوریه و در سفارتخانه خود که بهمثابه خاک خود تلقی میشود، بههیچوجه کوتاه نیامد و باوجود تهدیدات و پیغامها و میانجیگریهای کشورهای مختلف، تصمیم خود مبنی بر انتقام از رژیم متجاوز صهیونی را عملی کرد و با عملیات «وعده صادق» درس فراموشنشدنی به رژیم کودک کش و حامیانش داد. پیش از آن نیز در پاسخ به ترور شهید حاج قاسم سلیمانی، باوجود تهدیدات مستقیم و غیرمستقیم آمریکا، پایگاه عین الاسد را موشکباران کرد تا درسی تاریخی و فراموشنشدنی به آمریکاییها داده باشد. بدیهی بود واکنش به ترور اسماعیل هنیه؛ میهمان ویژه مراسم تحلیف ریاست جمهوری، آنهم در قلب تهران، بسیار جدیتر و کوبندهتر باشد، اما چه چیزی باعث شد جمهوری اسلامی از حق خود، باوجود اقتدار لازم و آمادگی کامل و انگیزه بالا، صرفنظر کند؟ غیرازاین است که درد و رنج مردم غزه و فلسطین طی یک سال گذشته برای مردم و رهبران جمهوری اسلامی جانکاه و دردآور است؟ مسلم است وقتی پیشنهاد آتشبس در قبال خودداری از خونخواهی مطرح شود عقل سلیم حکم به تأخیر در عملیات صادر کند. جالب اینکه حتی بستگان نزدیک شهید اسماعیل هنیه هم وقتی از موضوع آتشبس در قبال عدم واکنش جمهوری اسلامی مطلع شدند، در اظهارات رسمی آتشبس را بر حکم خونخواهی ترجیح دادند. بنابراین یکبار دیگر رهبران و مسئولین جمهوری اسلامی حس انساندوستی و راهبرد حل مشکلات منطقه غیر از راهحل نظامی را به جهانیان نشان دادند، اما در قبال این حسن نیت، کشورهای حامی رژیم صهیونی بار دگر به جهانیان نشان دادند قابلاعتماد نیستند و در فرهنگشان چیزی به نام صداقت و عدالت و انساندوستی جایی ندارد.
۲- مسئولین سیاسی کشور باید بدانند اعتماد به دشمن خبط جبرانناپذیری است. بارها چوب اینگونه اعتمادها را خوردهایم و لبخندهای پشت میز مذاکره را باور کردهایم! اما ولی امر مسلمین جهان بهکرات و با عبارات مختلف تأکید کردهاند شخصیتهای اتوکشیده پشت میز مذاکرات همان تروریستها و جنایتکاران میدان هستند که از هیچگونه جنایتی ابایی ندارند. نباید به روکش مخملی دستها خوشبین بود، زیر این روکشها دستهای چدنی است؟!
۳- باید باور کنیم و با صدای بلند اعلام کنیم مباشر اصلی جنایتهای اخیر در فلسطین و لبنان نه رژیم سفاک صهیونی که آمریکای جنایتکار و کشورهای غربی بهویژه فرانسه، انگلیس و آلمان است؛ هرچند نباید خباثت برخی کشورهای عربی را ازنظر دور داشت. بدون شک سرزمینهای اشغالی هماینک پایگاه نظامی و امنیتی آمریکا در منطقه و پیش برنده سیاستهای خصمانه و مداخله جویانه سردمداران آن در منطقه غرب آسیا شده است. آمریکا نمیتواند از زیر بار جنایتهایی که با حمایتهای همهجانبه مالی، تسلیحاتی، سیاسی، رسانهای و بینالمللی و... آنان و توسط باند جنایتکار صهیونی انجام میشود شانه خالی کند؛ بنابراین باید نوک حملهی گروههای مقاومت فلسطینی، لبنانی، عراقی، یمنی، سوری و... علیه منافع آمریکا و کشورهای غربی باشد. باید بپذیریم تا منافع آمریکا بهطورجدی در سطح منطقه و جهان به خطر نیفتد نسلکشی رژیم صهیونی متوقف نخواهد شد. منافع آمریکا و اسرائیل درهمتنیده است و با فشار جدی بر منافع آمریکا، آتشبس برقرار خواهد شد و جنایتها و تجاوزات رژیم صهیونی پایان خواهد یافت.
انتهای پیام/ ۱۳۴