درس‌های خاطره نویسی/۱۱

حواست باشد طنز با جوک خیلی فرق دارد

حمید داوودآبادی در کتاب «مثل آب خوردن» که درباره شیوه‌های خاطره نویسی است می‌نویسد: حواست باشد طنز با جوک خیلی فرق دارد طنز حادثه خاطره‌ای شیرین است که در هر جا حتی وسط میدان نبرد اتفاق می‌افتاد و باعث شادی و تقویت روحیه می‌شود؛ ولی جوک آن است که عده‌ای برای خنداندن زورکی دیگران می‌گویند.
کد خبر: ۶۹۷۲۰۳
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۳ - 11October 2024

به گزارش گروه فرهنگ دفاع‌پرس، حمید داوود آبادی از مهمترین نویسندگان حوزه ادبیات و تاریخ نگاری دفاع مقدس است که بعد از سال‌ها کار در این حوزه تجربیات فراوانی را کسب کرده است که بهره گیری از آن می‌تواند برای تربیت نسل آینده نویسندگان دفاع مقدس موثر و مفید باشد.

حواست باشد طنز با جوک خیلی فرق دارد

کتاب «مثل آب خوردن» چکیده‌ای از همه سال‌هایی است که داوود آبادی دست به قلم بوده و آثار ارزشمندی را خلق کرده است. در این کتاب شیوه‌های خاطره نویسی از نگاه و زبان داوودآبادی آورده شده است که بخش یازدهم آن را در ادامه می‌خوانید.

تلخ و شیرین جنگ

حال و هوای شهر‌های جنگی و مردم آن را حتما بنویس مثل منتظر نشستن در صف برای تلفن به خانه از مخابرات شهر در باجه‌های تنگ تلفن. از باجه‌های سکه‌ای سطح شهر تلفن‌های مغازه‌ها و تاکسی‌های صلواتی ویژه رزمندگان اسلام هنگام عملیات و...

امان از کلاس‌های چورتولوژی ببخشید همان ایدئولوژی خب بنویس در این کلاس‌ها چه خبر بود و چه می‌کردی. از شوخی‌ها و طنز بچه‌ها حتما بنویس. خوب هم بنویس.

حواست باشد طنز با جوک خیلی فرق دارد طنز حادثه خاطره‌ای شیرین است که در هر جا حتی وسط میدان نبرد اتفاق می‌افتاد و باعث شادی و تقویت روحیه می‌شود؛ ولی جوک آن است که عده‌ای برای خنداندن زورکی دیگران می‌گویند.

از رزم شب و خشم‌های شبی که در پادگان و اردوگاه برگزار می‌شد تا آمادگی‌تان را بسنجند. حتما بنویس از خواب پریدن و ترسش خیلی باحال بود.

اوقات فراغت و بیکاری را چطوری می‌گذراندید؟ کلاس قرآن و اخلاق داشتید؟ مثل بعضی‌ها با گل مُهر نماز درست می‌کردید. یا با هم بحث و گفتگو می‌کردید یا...

حتما یادت مانده که توی جبهه هم «مد» داشتیم. کفش‌های «کی کرز»، «لباس کره‌ای» و ... تو هم اهلش بودی؟ بنویس خب.

خود تو توی جبهه ورزش هم می‌کردی یا مثل من شکم چرانی می‌کردی؟ ورزش باستانی با پوکه‌های تانک، فوتبال با توپ‌های پلاستیکی تیکه پاره، کشتی، مسابقه دو و... همه را بنویس تا معلوم شود ما در جبهه تن پرور نبودیم...

در بعضی مقاطع یگان‌ها در انتخابات مختلف اختلافات و رودررویی احزاب چپ و راست سیاسی شهر‌ها به جبهه‌ها هم کشیده شد. این مسائل، برخی موضع گیری‌های مختلف در پی داشت آنها را باید بسیار دقیق و درست سر جایش نوشت.

در جشن‌های مختلف به خصوص اعیاد مذهبی و سال نو در پادگان اردوگاه یا خط مقدم چه مراسمی می‌گرفتید آن را هم بنویس. دربارۀ منافقین و نفوذشان و ضرباتی که زدند حتما بنویس.

رزمندگانی که در جبهه بودند از همه اقشار و صنوف مختلف جامعه می‌آمدند. گاهی در بین آنها سیگاری هم پیدا می‌شد. از آنها و اتفاقات پیرامونشان بنویس.

بچه‌ها با وجودی که از همه قشری بودند و سابقه نظامی‌گری و رزم نداشتند در جبهه ابتکارات جالبی به خرج می‌دادند؛ نوآوری و ابزارسازی آنها را حتما بنویس.

بعضی‌ها بودند که خیلی فازشان بالا بود. به قول خودمان نور بالا می‌زدند از روحیات و احوال آنها و این که چطوری به آن صفات می‌رسیدند در عملیات چگونه می‌رزمیدند و چه شدند هم بگو.

ما که توی پادگان و اردوگاه خط مقدم جنوب، کولر گازی نداشتیم و در سرمای استخوان سوز کردستان، بخاری گازی یا برقی، شما چطور؟ بنویسش.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار