به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، در آبان ۱۳۰۴، با اعلام انقراض سلطنت قاجاریه، زمینهای فراهم شد تا رضاخان به عنوان شاه ایران و سرسلسله خاندان پهلوی به سلطنت برسد. وی که با یاری و پشتیبانی بریتانیا بر سر کار آمده بود، کوشش خود را برای حرکت ایران در زمینههای مختلف به سمت غرب به کار بست. سالهای قدرت و استقرار دیکتاتوری رضاخان آغاز مرحله نوینی در ایران است که با نوعی تحمیل نظم جدید غربی، خصوصاً بر فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی ایرانیان همراه است.
در این دوره، جریان تجددطلبی آن هم در شکل غربگرایی آن که قبل از مشروطیت آغاز و در مشروطیت و پس از آن شدت بیشتری یافته بود، تأثیر قطعی خود را نمایان کرد و رضا شاه را علیرغم آنکه خود اروپا ندیده بود، به سمت اروپامآبی پیش برد و اقدامات عملی چندی در این راستا انجام داد. همین اقدامات موجب شد تا در دوره پهلوی دوم کشور از حالت سنتی و مذهبی خود هر چه دورتر رفته، صبغه فرنگ و آداب و رسوم غربی به خود بگیرد. مقارن با روی کار آمدن رضاخان در ایران، کمال آتاترک در ترکیه نیز بوسیله جنبش ترکهای جوان بر مسند قدرت تکیه زده بود. در همین زمان، امانالله خان، در افغانستان بر سر کار آمد و ضلع سوم مثلث غربزدگی در کشورهای هم مرز در غرب آسیا کامل شد.
با این تفاوت که در ایران و افغانستان به واسطه اعمال فشار مستقیم حکام و نیز پایبندی بیشتر مردم به معتقدات مذهبی و سنتهای اجتماعی و دور بودن از مرزهای اروپا، رضاخان و امانالله خان نتوانستند به اندازه کمال آتاترک در پیشبرد کشور به سمت غربگرایی و ترویج فرهنگ و آداب و رسوم غربی در کشور موفقیت حاصل کنند.
رضاخان با تکیه بر افسران و امرای ارتش که محصول سیستم آموزشی جدید غرب بود، در پیشبرد برنامههایش کوشید. وی نخست به قلع و قمع مخالفان داخلی پرداخت و یک سیاست مرکزی قوی به کمک ارتش نوین خود ایجاد کرد و قدرت سلطنت را مطلقه کرد. اقدام بعدی وی صنعتی کردن کشور بود. در این زمینه گامهایی برداشته شد که به نوبه خود خالی از اهمیت نبود. تأسیس کارخانههای قند و ریسندگی و چرم سازی و مولد برق و از همه مهمتر تأسیس راه آهن دولتی ایران از جمله این اقدامات است.
اقدام آخر بیشتر در راستای منافع بریتانیا تحقق یافت، تا برای تأمین منافع ملت ایران. اظهارات لیدی شل، وزیر مختار انگلیس در ایران به لرد پالمرستون وزیر امور خارجه انگلیس، این نظریه را تائید میکند. همچنین، اظهارات این شخص به سر رنالد استفن سون، مهندس انگلیسی و طراح راه آهن بین غرب و شرق تأیید دیگری است برای این نظریه. حتی درخصوص صنایع، قابل توجه است که ماشین آلات کارخانجات مذکور از خارج تأمین میشد و بالطبع وابستگی تکنولوژیکی به دنبال داشت.
این وابستگی تکنولوژیکی در پی اشغال نظامی ایران درجنگ دوم جهانی و توقف و رکود ارسال لوازم یدکی کارخانجات از غرب منجر به تعطیلی و یا کاهش تولید در بسیاری از واحدهای تولیدی شد. علاوه بر آن، استقرار این صنایع ایران را ناگزیر به برقراری پیوندهای اقتصادی و صنعتی بیشتر، و حتی اجتماعی ـ فرهنگی با دنیای غرب کرد. شاید این ارتباط اجتناب ناپذیر بود.
خصوصاً هنگامی که در تداوم اعزام دانشجو به خارج از کشور و اقتباس از سیستم سیاسی و حکومتی در غرب، رضاخان نیز همچون اسلاف خود درصدد برآمد، با اعزام افراد به خارج و وارد کردن نظامات اداری غربی یک دولت و ملت شبیه به غرب ایجاد کند، در نتیجه، این سیاست موجب شدد تا تجددطلبی، یعنی پذیرش شیوه زندگی به سبک اروپاییان، در ایران آن عصر و در چند قالب عمده خود را نشان دهد.
منبع: کشف حجاب زمینه ها، واکنشها و پیامدها/ مهدی صلاح
انتهای پیام/ 161