به گزارش خبرنگار سیاسی دفاعپرس، زندگی و سیره سیاسی و سراسر مبارزه حضرت امام خمینی (ره) یک اتفاق ساده تاریخی از جنس رهبران و سلاطینی نیست که خوانش و تکرار آن ملال آور باشد. با هر بار مواجه شدن با شخصیت امام راحل میتوان به شناخت کاملتری از ایشان رسید.
«تقویم روحالله» مجموعهای است که در هر روز وقایع زندگی امام خمینی (ره) را بازخوانی میکند. اتفاقات تلخ و شیرینی که در زندگی امام راحل میافتد علاوه بر خوانش دوباره تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، فرصتی است مغتنم برای نزدیک شدن به مردی که بعد از ۱۴ قرن مسیر تاریخ را به سوی نور تغییر داد. حضرت امام خمینی (ره) خود به تنهایی یک ملت، یک امت، یک جریان پویا و یک تاریخ منحصربفرد است که مانند الماسی درخشان ابعاد مختلف و ناشناخته دارد.
۱۳ آبان در تاریخ انقلاب اسلامی روزی مهم و فراموش نشدنی است در این روز یعنی ۱۳ آبان ۱۳۴۳ حضرت امام خمینی (ره) که قبل از آن در بند رژیم پهلوی بودند، دو مرتبه و برای اعتراض به سیاستهای شاه خائن از جمله پذیرش کاپیتولاسیون بازداشت و به ترکیه تبعید شد. همچنین در همین روز دانشجویان پیرو خط امام در سال ۱۳۵۸ سفارت آمریکا در تهران را که پایگاه جاسوسی بود را تسخیر کردند و نام لانه جاسوسی بر آن نهادند.
در ادامه سخنرانیها، پیامها و بیانات امام راحل را که در این روز و در سالهای مختلف ایراد شده را میخوانید:
نامه به فرزند
نور چشم محترم، آقا مصطفی ـ ایّده الله تعالی و وفّقه لمرضاته
بحمدالله تعالی و له الشکر که قبل از ظهر روز چهارشنبه وارد آنکارا [در] ترکیه شدم به سلامت. هوای اینجا بهتر از قم است. شماها از جهت من نگران نباشید. حالم خوب است و نگرانی بحمدالله نیست. خداوند ان شاءالله خیر مقدر فرماید. آنچه لازم است تذکر دهم، علاوه بر آنکه به جمیع خویشاوندان و بستگان پس از ابلاغ سلام سفارش کنید به صبر جمیل و عدم فزع، به هیچ وجه تشبث نکنید.
خداوند تعالی آنچه مقدر فرموده واقع خواهد شد. آنچه لازم است به شما تذکر دهم آن است که اگر رضای خداوند تعالی و رضای مرا میخواهی، با مادر و خواهران و برادر و بستگان مطلقاً حُسن رفتار نمایید. همه محتاج به حُسن سلوک شما هستند. تقاضا میکنم به همه خوش رفتاری نمایید. وقت حرکت گفته شد که اگر میل دارید خانواده بیایند مانع ندارد، اینجا هم تکرار شد. لکن با کمال میلی که به ملاقات همه دارم راضی نیستم بیایند و بیایید، زیرا به شماها و ایشان بد میگذرد در محل غربت.
برای من وسایل راحت فراهم خواهد شد، ان شاءالله تعالی. لازم است چیزهایی را که مینویسم، بدهید بیاورند. بناست از شما بیایند بگیرند و بیاورند. آنچه یادم است مینویسم و اگر چیزی را فراموش کردم شما بفرستید: کتاب مفاتیح، صحیفۀ سجادیه، مکاسب و حواشی. لباس از عبا و پیراهن و غیره. مهر و جانماز، انگشترها اینجاست. حوله هم بفرستید. برای این ماه وجه پیش آقای ... است، بگیرید شهریه را بدهید. برای تتمه زغال هم بگیرید.
نامه به سید مصطفی خمینی ۱۳ آبان ۱۳۴۳
ملت یکدل و یکجهت
ابتلائات ما زیاد است و تشبثات شاه و هواخواهان شاه هم زیاد. اینها راههای مختلفی برای سرکوبی ملت داشتهاند و دارند، چه از راه قدرت و اعمال زور و نظامی و قوای انتظامی و شهربانی و اینها با تجربه معلوم شد که اینها نتوانست ملت را ساکت کند. این ملتی که جوششش حالا از باطنش است و به طور خودکار الآن دارد عمل میکند، هیچ قدرتی نمیتواند این ملت را اینطور به پیش براند. این ملتی که راه را یافته است دیگر دنبال این نیست که راه یافته را دوباره بیابد؛ راهش معلوم شده دیگر. تا حالا که زحمتها کشیده شده این است که راه را به مردم یاد دادند؛ راه معلوم شده الآن.
اخیراً بعد از اینکه دیدند که «دولت آشتی» نتوانست کار خودش را انجام بدهد از اول هم یک دولتی بود که میخواست با فریبکاری مردم را منحرف کند و بخواباند این نهضت را و وعدههایی داد و عملهایی کرد و چیزهایی، اما همهاش چیزهایی که خواست ملت نبود. صدای ملت را باید از توی خیابانها شنید، ببینیم ملت چه میخواهد. بعد از اینکه دولت آشتی باطنش ظاهر شد و معلوم شد که «آشتی» به معنای حکومت نظامی است. از اول هم برای ما معلوم بود که قضیه این حرفها نیست، قضیه اغفال مردم است که میخواهند این نهضت را به هر جوری هست خفهاش کنند، توفیق پیدا نکردند.
مگر تسلط امریکا بر ما غیر از این است که منافعی که ما داریم، مخازنی را که ما داریم، چیزهای زیرزمینی را که ما داریم، روی زمینی را که ما داریم، اینها سلطه پیدا کنند و ببرند؟ اینها الآن سلطه ندارند بر ما؟! و اگر شاه برود سلطه پیدا میکنند؟! اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود که نص قرآنش این است که نباید غیرِ مُسْلم بر مُسْلم مسلط باشد، آن وقت مسلط میشوند اینها؟! یا اینکه این وضع جغرافیایی اقتضا میکند که یک قدرت مستقلی متکی بر ملت، پیدا بشود که نه او بتواند تجاوز کند به او و نه او بتواند تجاوز کند به او. وضع جغرافیایی مملکت ما اقتضای این را دارد که برای جلوگیری از هردو قدرت و تأمین صلح در اینجای دنیا یک قدرتی در کار باشد.
چهل و پنج هزار، پنجاه هزار از مستشاران امریکا و ریختهاند به جان ما و در مملکت ما هستند. آن همه پایگاه برای خودشان درست کردهاند؛ اشغال نظامی است مملکت ما، در اشغال امریکایی است مملکت ما. از این خطر بیشتر؟! شما همان بودید که در حکومت شما این قضیه پیدا شد و امریکا به ما تحمیل کرد! و من همان بودم که به شما پیغام دادم که آقا نکن این کار را! این، زراعت ما را به زمین میزند. خدا میداند به فرستادۀ ایشان گفتم که نکنید این کار را. تو بودی که زراعت مملکت را به زمین زدی برای خاطر امریکا! حالا شما میخواهید اصلاح بکنید که مبادا یکوقتی تسلط بر ما پیدا کنند؟! الآن ما مستقلیم؟! ما میخواهیم که یک مملکت قدرتمند که قدرتش متکی به ملت باشد، الهام از ملت بگیرد. اگر یک ارتش متکی بر ملت باشد، نه آن قدرت میتواند کاری بکند نه آن قدرت کاری میکند.
ما زجرمان زجر این ملت است. من وقتی صورت آن مردهایی که بچههایشان و پسرهایشان را کشتند در ذهنم میآید، زجر میبرم. من وقتی آن مادری که میگوید شما که جوانم را کشتید بیایید مرا هم بکشید، این زجر میدهد ما را؛ نه اینکه به من یک چیزی بد گذشته، زجر دیدهام. نه، خیلی هم خوش گذشته. آنچه که مرا زجر میدهد آن مصیبتی است که بر ملت ما وارد شده. مسلمان اگر بر ملت خودش زجر نبرد مسلمان نیست. آن کسی که میخواهد این آدم باشد، من نمیتوانم به او بگویم مسلمان هست. آن کسی که دست میدهد به دست جانی، او را دیگر ما آدم نمیدانیم. اگر مسلمان هم باشد آدم نیست و مسلمان هم نمیتواند باشد. زجر ما این است؛ نه اینکه زجر ما این است که ما را حبس کردند یا زندان بردند.
نمیشود؛ این ملت را خاموش کرد با این حرفها ببینید مردم چه میخواهند، آن را بدهید؛ مردم میگوید «آزادی و استقلال». شما آزادی و استقلال را بدهید، این ملت از شما راضی میشوند و آرام میشوند، اما شما میخواهید آنکه جانیِ اصلی است نگهش دارید!
سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج ـ نوفل لوشاتو ـ سیزدهم آبان ۱۳۵۷
تلاش دشمن در ایجاد هرج و مرج
شما خیال نکنید که حالایی که انقلاب شده، پس ما هر کاری دلمان میخواهد بکنیم. ضد انقلابها جزء شماها میشوند، شما هم نمیشناسید آنها را، تحریک هم میکنند. میریزید، میشکنید و یک مملکت را این طوری نمایش میدهید که اینجا هرج و مرج است. این مملکت هرج و مرجی است، هر کس هر کاری دلش میخواهد بکند. هر کس هم هر خانهای را میخواهد بگیرد و هر هتلی را هم میخواهد بگیرد؛ اینها صحیح نیست.
اینها را من نصیحت میکنم به شما که متوجه باشید که کاری نکنید که دنیا به ما بگویند یک دسته وحشی جمع شدند در شهرها و در ایران و هر کاری هر کسی دلش میخواهد بکند. نه موازین قانونی هست، نه موازین شرعی هست، نه رجوع به دادگاهها است، نه رسیدگی است، هر که، هر کس را تشخیص داد به اینکه فرض کنید که ناباب است، بدون اینکه مراجعه به مواردش بکند، خودش برود عمل بکند. یک همچو چیزی حکومت جنگل است.
باید شما الان همۀ جهات را حفظ کنید و بیشتر آداب اسلامی را باید حفظ بکنید. آداب اسلامی این است که، هر کسی موظف بداند خودش را به اینکه حفظ حدود و ثغور را بکند، نه اینکه هر کس هر کاری، هر کمیتهای دلش میخواهد هر کاری بکند. از او بپرسند چرا؟ میگوید انقلاب است. این غلط است، باید موازین داشته باشد. روی موازینش. همان طوری که دیدید، مال بسیاری از این اشخاصی که ثابت شده است که اینها اموالشان، اموال غیرمشروع بوده است، مصادره شده است و به بیت المال برگشته است.
آنجا هم همین طور است. اگر چنانچه شما اطلاعاتی دارید به اینکه این آدم مال مردم را مصادره کرده، باید بروید بگویید و [تلاش] بکنید تا ثابت بشود روی موازین نبوده است. اینها البته یک مسئلۀ دیگر هم هست و آن است که حساب اینها کشیده خواهد شد؛ ولی با یک صبر، با یک حوصله. حساب این سرمایه دارهایی که بزرگند و معلوم است که این سرمایهدارها روی مشروعیت به این زیادی نمیشوند، اینها را حسابشان را میکشند و آن مقداری را که غیرمشروع است، ازشان مصادره میکنند.
اما نه معنایش این است که شما بگویید که حالایی که بنا شد چه باشد، پس تا یک هتلی ما دیدیم از یک کسی است، بریزیم و بگیریمش، دیگر هیچ موازین نداشته باشد. باید موازین داشته باشد، نه اینکه هر کسی هر کاری دلش میخواهد بکند و هر کس هر جور عمل بکند و اسمش هم این است که انقلاب است. انقلاب اسلامی؛ معنایش این است که متحول شده است یک مملکت طاغوتی که هر کس میخواست ظلم بکند میکرد به اتّکال سرنیزه میکرد؛ مبدَّل شده است به یک مملکت اسلامی که روی موازین اسلامی عمل میشود. موازین اسلامی این است که اگر فرض کنید یک کسی جرمی کرده است، خودش نمیتواند برود آن جرم را عوض کند، باید برود به محکمه. محکمه عرض حال بدهد، اثبات بکند، وقتی که ثابت شد، کار را بکند.
این یک عرضی است که میکنم که اگر شما بخواهید مملکتتان یک مملکت استقلال داشته باشد، آزادی در آن باشد، مملکت، یک مملکت اسلامی باشد، اول چیزی که بر همۀ ما لازم است، این است که از هرج و مرج جلوگیری بکنیم. نباید هر کس صبح از خواب بلند شد، هر کاری دلش بخواهد بکند؛ این معنایش این است که اصلاً حدّ و مرزی برای هیچ چیز نیست و این غلط است و باید از این جلوگیری بشود و خود جوانها و خود اشخاصی که متعهد به اسلام هستند.
اینها باید جلوگیری بکنند از این معانی و شما بدانید که یک اشخاصی که با اسم اسلام توی شما وارد میشوند، با اسم تعهد به انقلاب به شما وارد میشوند، آنها میخواهند نگذارند این انقلاب به ثمر برسد، یک کارهایی را انجام میدهند، یک درگیریها را درست میکنند، یک تظاهرات درست میکنند. مدارس را به هم میزنند، همۀ جهات را به هم میزنند، برای اینکه مقصد خودشان که عبارت از این است که ارجاع بشود باز همان مسائل اول، آن عمل بشود. شماها با یک هوشیاری، با توجه باید این کار را بکنید.
سخنرانی در جمع دانشجویان اصفهان ـ قم ـ سیزدهم آبان ۱۳۵۸
انتهای پیام/ 161