داستانکهای دفاع مقدس/ 2

انگشتر طلای دست چپش که از خاک بیرون زد، همه بچه‌ها گیج شدند

انگشتر طلای دست چپش که از خاک بیرون زد، همه بچه‌ها گیج شدند. «من که میگم طرف عراقیه. ولش کنیم...»
کد خبر: ۷۰۹۱۵
تاریخ انتشار: ۰۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۱:۰۳ - 20February 2016

انگشتر طلای دست چپش که از خاک بیرون زد، همه بچه‌ها گیج شدند

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، کتاب «خردل که خر است» نوشته مهدی نورمحمدزاده حاوی داستانهایی از جنگ و صلح است که در قالب کتابی کوچک اما خواندنی منتشر شده است. یکی از داستان های آن را در زیر میخوانیم.

طلا

انگشتر طلای دست چپش که از خاک بیرون زد، همه بچهها گیج شدند.

ـ من که میگم طرف عراقیه. ولش کنیم!

ـ از کجا معلوم شاید تازه اومده بوده جبهه و هنوز این چیزها براش جا نیفتاده بوده!

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار