داستانکهای دفاع مقدس/ 1

چیزی از دانه‌های تسبیح نمانده... باید فکری کرد!

هر کدام از بچه‌های گردانش که شهید می‌شد، فرمانده یکی از دانه‌های تسبیحش را می‌شکست و می‌گفت: چیزی از دانه‌های تسبیح نمانده... باید فکری کرد!
کد خبر: ۶۸۹۸۰
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۵ - 03February 2016

چیزی از دانه‌های تسبیح نمانده... باید فکری کرد!

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، کتاب «خردل که خر است» نوشته مهدی نورمحمدزاده حاوی داستانهایی از جنگ و صلح است که در قالب کتابی کوچک اما خواندنی منتشر شده است. نمونه ای از آن را در زیر میخوانیم.

دانه آخر تسبیح

هر کدام از بچههای گردانش که شهید میشد، فرمانده یکی از دانههای تسبیحش را میشکست و میگفت:

چیزی از دانههای تسبیح نمانده... باید فکری کرد!

ترکش، سینهاش را شکافته بود و خون فوران میکرد. به سختی جیب پیراهنش را باز کرد و تسبیح را بیرون آورد. شیخک تسبیح شکسته بود.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار