تقویت قدرت نرم راهبرد پیروزی در جنگ نرم

شناخت جبهه وسیع جنگ نرم برای حفظ تمامیت ارزش‌ها امری ضروری است. این شناخت همانند اصل شناسایی در جنگ سخت است که نتیجه آن باید به تقویت قدرت نرم منجر شود.
کد خبر: ۷۱۰۵۷۹
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۲:۰۰ - 06December 2024

گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ اصولا هیچ واژه‌ای در حوزه علوم انسانی، مفهوم یکسانی ندارد؛ و هر کس با هر اندیشه‌ای، مفاهیم را تعریف می‌کند که با تعریف‌های دیگر ناسازگار است. یکی از این واژه‌ها جنگ است. تعدد در تعریف جنگ، تنوع در طبقه‌بندی و انواع آن را نیز پدید میآورد. بررسی مقوله جنگ و منازعات میان کشور‌ها نیز نشان می‌دهد تا پایان جنگ جهانی دوم، غلبه با جنگ‌های سخت متکی بر قدرت سخت است، ولی از این تاریخ به بعد، انواع جنگ‌های دیگر در کنار جنگ سخت موضوعیت می‌یابد.

تقویت قدرت نرم راهبرد پیروزی در جنگ نرم

در بررسی اجمالی می‌توان جنگ‌ها را به صورت زیر دسته بندی کرد: «جنگ سخت» که متکی بر قدرت سخت نظامی ـ امنیتی است. «جنگ سرد» که بر تهدید‌های نیمه سخت متکی بود و «جنگ نرم» که در مقابل جنگ سخت است و تعریف یکسانی در مورد آن وجود ندارد. جان کالینز، نظریه پرداز دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را این گونه تعریف می‌کند: استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزار­های مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن، با توسل به شیوه‌­هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می‌شود.

وزارت دفاع آمریکا جنگ نرم را این گونه تعریف می‌کند: جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن، تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی­طرف یا گروه‌های دولت است، به گونه‌ای که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد. اما مهم‌ترین تعریف از جوزف نای است. وی جنگ نرم را این گونه تعریف می‌کند: توانایی شکل‌­دهی به ترجیحات دیگران. بنابراین، جنگ نرم هرگونه اقدام نرم، روانی و تبلیغات رسان‌ه­ای است که جامعه هدف را نشانه می‌گیرد و بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار، به انفعال و شکست وامی­‌دارد. جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانه­‌ای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و... از شکل‌های جنگ نرم شمرده می‌شود.

در کنار واژه جنگ نرم باید به مفهوم تهدید نرم نیز توجه داشت که شامل اقداماتی است که موجب دگرگونی هویت فرهنگی و الگو‌های رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی شود. تهدید نرم نوعی سلطه در ابعاد سه گانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از راه استحاله الگو‌های رفتاری در این حوزه‌ها پدیدار می‌شود و نماد‌ها و الگو‌های نظام سلطه جایگزین آنها می‌شود.

با این نگرش، تمامی تحولاتی که موجب شود اهداف و ارزش‌های حیاتی یک نظام سیاسی به خطر افتد یا سبب ایجاد تغییر و دگرگونی اساسی در عوامل تعیین کننده هویت ملی و دینی یک کشور شود، «تهدید نرم» به شمار می­‌آید که معاندان ایران اسلامی بار‌ها و بار‌ها از آن استفاده کرده‌اند.  تشدید اختلاف‌ها میان جریان‌های سیاسی، تضعیف ارکان نظام، نفوذ فرصت‌طلبان در بدنه انقلاب اسلامی، تفرقه میان اقوام، ادیان و مذاهب، افزایش فاصله طبقاتی و بی‌توجهی به قشر‌های محروم، تجمل‌گرایی و مصرف‌زدگی، گسترش فساد، تهاجم فرهنگی، انزوای روحانیت و نیرو‌های انقلابی، و شکاف میان حوزه و دانشگاه است.

در مقابل دواژه جنگ نرم و تهدید نرم باید از قدرت نرم نام برد. جوزف نای قدرت نرم را برای نخستین بار در سال ۱۹۹۰ م مطرح کرد و در تعریف آن گفت: قدرت نرم، توانایی کسب چیزی است که می‌خواهیم از راه جذب به جای اجبار به دست آوریم. قدرت نرم، به معنای توانایی رسیدن به اهداف از راه جلب نظر دیگران به جای استفاده از زور دانسته شده است. قدرت نرم، محصول و برآیند تصویرسازی مثبت، ارائه چهره موجه از خود، کسب اعتبار در افکار عمومی داخلی و خارجی و قدرت اثرگذاری غیرمستقیم همراه با رضایت بر دیگران دانسته شده است. در واقع، قدرت نرم، موجب شکل دهی رفتار دیگران می‌شود. نهاد‌های بین المللی به قدرت نرم یک کشور کمک می‌کنند. قدرت نرم در کنترل دولت‌ها نیست، بلکه در کنترل جامعه مدنی است؛ از این رو، موجب افزایش قدرت بازیگران غیردولتی شده است. 

نظریه توازن (موازنه) قدرت قدیم­ترین، بادوام‌ترین و مناقشه برانگیزترین نظریه در سیاست بین‌الملل است. اما در عصری که نگره نئولیبرالیستی بر آن حاکم شده و در کنار دولت­ها، کارگزاران و بازیگران قدرتمند دیگری عرصه بروز و ظهور یافته­اند، به قول الوین تافلر، برابری قدرت محال است و چنانچه قدرت طرف مقابل در جهت موازنه افزایش یابد، بی‌گمان نابرابری­های جدیدی می‌­آفریند.

براندازی مهم‌ترین یا یکی از اهداف جنگ نرم است، براندازی در اصل اصطلاحی نظامی است که در فرهنگ واژه­های نظامی، چنین تعریف شده است: همه اعمال و فعالیت­‌های غیرقانونی که بر ضد مصالح یک کشور انجام می‌شود و هدف نهایی از آن، واژگون کردن حکومت وقت است. به عبارت دیگر، عملیاتی است که به منظور کاهش قدرت یک دولت صورت می‌پذیرد تا به تدریج یک رژیم برای سرنگون شدن آماده شود.

این اقدام در واقع، برنامه‌­ای حساب شده، مسالمت­آمیز و درازمدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام به منظور تغییر نظام سیاسی یک کشور یا ایجاد تغییر و تحول اساسی در باور‌های اصلی آن است. امروزه از براندازی نرم، تعبیر‌های گوناگونی می‌شود که هر چند ممکن است تفاوت­های ظریفی داشته باشد، هدف مشترک همه، تغییر ارزش­‌ها و در صورت لزوم، افراد نظام حاکم با روش­های بیشتر مسالمت­‌آمیز و با بهره­گیری از ظرفیت‌های قانونی موجود در قوانین نظام حاکم است. چند مفهوم اقدام بدون خشونت، مبارزه بدون خشونت، توسعه دموکراسی و براندازی دیکتاتوری، مفاهیم مردم پسند و نوسازی شده جنگ نرم و براندازی به شمار می‌آید.

از برجسته‌­ترین مؤلفه­‌های جنگ نرم، جنگ رسانه‌ای است، زیرا یکی از اقدامات در این زمینه، بهره‌گیری از روش برچسب زنی علیه کشور مورد نظر است. هدف آن است که ایدئولوژی، گروه یا دولتی محکوم شود، بی‌آنکه استدلالی در محکومیت آنها ذکر شود. برای توفق در جنگ نرم باید شاخص‌های قدرت نرم را شناخت و تقویت کرد. باور‌ها و ارزش‌ها، اعتماد و اعتبار از شاخص‌های قدرت نرم محسوب می‌شوند.

باور‌ها عبارت از ایمان و اعتقادی که به وجهی از واقعیت داریم و آن را حقیقتی آزموده شده و دانسته می‌پنداریم. افراد بر اساس باور‌های خود، ترجیحات‌شان را متناسب با ارزش‌­های خویش، نظم و نظام می‌بخشند. امتیاز‌هایی که از ارزش‌­ها، هنجار‌ها و الگو‌های اجتماعی و از بستر‌های ویژه تاریخی، اجتماعی، اقلیمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سرچشمه می‌گیرد، جوهره قدرت نرم را تشکیل می‌­دهد.

اعتماد که عنصر اصلی سرمایه اجتماعی است، یکی دیگر از ارکان قدرت را شکل می­‌دهد. اعتماد اجتماعی بر انتظارات و تعهدات اکتسابی و تأیید شده به لحاظ اجتماعی دلالت دارد، که افراد منتسب به یکدیگر و در برابر سازمان‌ها و نهاد‌های مربوط به زندگی اجتماعی‌شان دارند. اعتماد، عملی دو طرفه است و اندیشمندان آن را به سه دسته تقسیم کرده‌اند: اول، اعتماد عمومی که به کلیت جامعه بازمی‌گردد. اعتماد عمومی، آمادگی بالقوه شهروندان برای همکاری با یکدیگر و نیز آمادگی آنها را برای وارد شدن در کوشش‌­های مدنی‌نشان می‌دهد. دوم، اعتماد دانش پایه که می­تواند در هر جامعه­‌ای وجود داشته باشد و مبنای آن دانش است. سوم، اعتماد ویژه که به وجود اعتماد میان تعداد اندکی از افراد اشاره دارد.

ضلع دیگر قدرت نرم، اعتبار است. اعتبار همواره مدنظر قدرت­‌ها بوده­ است و از این رو، اندیشمندان روابط بین‌الملل، آن را یک منبع مستقل قدرت برمی‌شمارند. البته اعتبار ناشی از عوامل گوناگونی، از جمله حسن انجام وظایف، کارآمدی و... است. نای در این خصوص می­‌گوید: اعتبار، یک منشأ تعیین کننده و یک رکن بااهمیت قدرت نرم شمرده می‌شود. از نظر وی، شهرت یا اعتبار، اهمیت بیشتری حتی در مقایسه با گذشته پیدا کرده است. مبارزات سیاسی بر سر به وجود آوردن و از بین بردن اعتبار رخ می‌دهد. دولت‌ها نه تنها با دیگر دولت‌ها بر سر اعتبار به رقابت می‌پردازند، بلکه این کار را با بهره‌گیری از گستره وسیعی از بدیل‌های گوناگون، شامل رسانه‌های خبری شرکت‌ها، سازمان‌های غیردولتی و سازمان بین‌المللی در مجامع علمی صورت می‌دهند.

در کنار قدرت نرم باید از ابزار‌های قدرت نرم نیز نام برد اعمال قدرت، مستلزم در اختیار داشتن ابزار‌های لازم و متناسب با ویژگی­‌ها و مختصات مربوط در محیط اعمال قدرت است. بدیهی است بدون برخورداری از این ابزارها، نمی­‌توان در فرآیند اعمال قدرت به موفقیت مطلوب و مورد نظر رسید. در فرآیند اعمال قدرت سخت، آنچه پیش و بیش از دیگر ابزار‌ها مورد توجه قرار می­گیرد، ابزار نظامی است که با توجه به هزینه‌­های بالای آن در مقایسه با منافعی که به دست می‌آید، چندان منطقی و توجیه پذیر نیست.

اگر جنگ نرم را فرآیند رقابت بر سر قدرت بسیج اجتماعی میان دولت و گروه‌های غیردولتی بدانیم، هر عاملی که بتواند میزان قدرت بسیج دولت را به نفع گروه‌های خواهان تغییر نظام سیاسی کاهش دهد، ابزار قدرت نرم به شمار می‌آید که شامل «سازمان‌های غیردولتی همگرا»، «رسانه‌ها»، «نخبگان»، «پتانسیل واگرایی موجود در جامعه»، «جنبش‌های اجتماعی» و ... می‌شود.

منبع: اهداف فرهنگی در جنگ نرم رسانه‌ای / سیده صدیقه حسینی

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار