گروه ساجد دفاعپرس: فرهنگ ایثار و شهادت را میتوان در آثار بهجای مانده از شهدا، بهخوبی یافت؛ وقتی در میان نامهها و وصیتنامههای شهدا نگاهی میاندازیم، بسیاری از توصیهها و نصایح را در مییابیم که همگی بیانگر روحیه ایثارگرانه آنها هستند و نسلهای آینده میتوانند با مطالعه این آثار بهجای مانده، با فرهنگ ایثار و شهادت و تفکر شهدای دوران دفاع مقدس آشنا شوند.
وصیتنامه بسیجی شهید «محمدحسین کبریتچی» نمونه بارز یکی از این آثار گرانبها است؛ رزمنده دلاوری که ۲۲ اسفند سال ۱۳۶۴ در سن ۲۴ سالگی، دنیای فانی را به سعادت ابدی ترجیح داد و خونینبال سوی معبود خود پر کشید و در وصیتنامهاش نیز توصیه کرد: «به این دنیا زیاد اهمیت ندهید که به نظر من، شهرک اسباببازی است و خدا میداند که اصلا ارزش ندارد».
وصیتنامه بسیجی شهید «محمدحسین کبریتچی»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
«الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَٰذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ»
ستایش خدای را که ما را بر این مقام راهنمایی کرد و اگر لطف و هدایت الهی نبود، ما خود بدین مقام راه نمییافتیم.
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»
آنانکه ایمان آوردند و از وطن خود هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردند؛ اینان امیدوار رحمت خدا میباشند که خدا برایشان بخشاینده و مهربان است.
«اَلْحَمْدُلِلَّهِ اَلَّذِي عَرَّفَنِي نَفْسَهُ وَ لَمْ يَتْرُكْنِي عَمْيَانَ اَلْقَلْبِ»
ستایش خدای را که خودش را به من شناخت و کوردل رهایم نکرد.
«الْحَمْدُلِلَّهِ اَلَّذِي جَعَلَنِي مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ»
ستایش خدای را که مرا از امت محمد قرار داد که درود خدای بر او و آلش.
«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي سَتَرَ عُيُوبِي وَ لَمْ يَفْضَحْنِي بَيْنَ الخلایق»
ستایش خدای را که پوشاند گناهها و عیبهای مرا و رسوا نساخت مرا در بین خلق.
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُوْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ»
سلام بر تو ای اباعبدالله، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند امیر (فرمانده) مومنان و ای فرزند سید اوصیاء.
جهاد، ایثار و فداکاری را در انسان استحکام میبخشد. حضرت علی (ع)
مدال الهی بر بازوان مجاهدون، چون خورشید در نزد صاحبان اسرار غیبی و ملکوتی میدرخشد.
با سلام و درود بیکران بر حضرت ولیعصر (عج)، این منجی عالم بشریت، این یگانه اختر آسمان ولایت و این پیشوای مومنان و وارث رسولان و دلیل قاطع پروردگار جهانیان؛ و با سلام و درود فراوان بر نایب بر حق امام زمان (عج)، حضرت امام امت و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این حامی مستضعفان جهان که حسینوار و ابراهیمگونه بر علیه طاغوت، قیام کرده و ریشه کفر و ستم را برچید و پایه جمهوری اسلامی ایران را برقرار و استوار نمود و انشاءالله این انقلاب را به تمام جهان صادر خواهد نمود؛ و با سلام و درود فراوان بر تمامی شهدا، از صدر اسلام و کربلای حسینی تا جمهوری اسلامی و کربلای خوزستان، آنان که با خون گرمشان، روح سرد جامعه را تحرک میبخشند؛ و با سلام و درود فراوان بر تمامی مجروحین جنگ تحمیلی که به حق با ایثار و از خودگذشتگیشان نشان دادند که به ندای «هل من ناصر» حسینی لبیک گفته و یاوران اویند و از خدای تبارک و تعالی سلامتی همه ایشان را مسئلت مینمایم؛ و با سلام و درود فراوان بر اسرای دربند عراق که با صبر و استقامت و بردباری خود نشان دادند که هرگز دست از حسین خود برنمیدارند و نخواهند برداشت و از خدای تبارک و تعالی آزادی این عزیزان و کلیه عزیزان دربند را مسئلت مینمایم؛ و با سلام و درود بیکران بر تمامی خانواده معظم شهدا و مجروحین و اسرای جنگی که تاریخ را ورق زدند و با ایثارشان کربلای دیگر آفریدند و با این امانتداری خویش نشان دادند که به حق، یار و یاور امام هستند و انشاءالله اینچنین نیز بوده باشند.
و اما بعد؛
خدایا خود را شناختم و به مسئولیت خطیر خود آگاه شده و خویش را در تشیع سرخ مولایم علی (ع) و در میان وارثان حسین (ع) سرور آزادگان دیدم، پس نمیتوانم یزید را حاکم بر مظلومان ببینم.
«خدایا، زیستی عطا کردی که در هنگام مرگ پشیمان نبودم و ای کاش هزار جان داشتم تا در راه اسلام فدا میکردم. خدایا در هنگام شهادتم نمیگویم مرا ببخش، زیرا گناهانم آنقدر زیاد است که از تقاضای بخشش خجالت میکشم. ولی از تو میخواهم که عدالتت را دربارهام اجرا نکنی و با دیده رحمت و فضیلت به حساب من رسیدگی نمایی».
«خدایا، اگر تو مرا به اشتباهم مواخذه کنی، من هم تو را به گذشتت میگیرم و اگر تو مرا به گناهانم مواخذه کنی، من هم تو را به آمرزشت میخوانم و اگر مرا در آتش وارد کنی، به اهل آتش اعلام میکنم که من تو را دوست دارم. خدایا به من دلی ده که شوقش آنرا به تو نزدیک کند و زبانی ده که به راستیاش آنرا بهسوی تو فرا کشد و نگاهی که حق بودنش آنرا به تو نزدیک گرداند. خدایا از تو میخواهم که به من و به اعمال من به چشم اغماض بنگری».
و اما وصیت خود را به یاری الله شروع میکنم؛
با سلام و درود بیکران بر شما پدر و مادر بسیار گرامیام که خدا آن مرحمت را به شما نموده که امانتداران خوبی بوده باشید و قلم و بیان من از سخن و تشکر و قدردانی از شما زینب و ابراهیمهای زمان قاصر است مگر آنکه خدا توفیق دهد تا آنطور که باید و شاید مطلب را ادا کنم. من نمیدانم با کدامین مادر سخن بگویم؛ با مادری که مرا شیر داد و یا با تمام مادرانی که چنین فرزندانی تربیت کرده و در راه اسلام تقدیم میکنند. ای مادران شهدا، شما همان شاگردان فاطمه (ع) هستید و غمخواران زینب (س) در دشت کربلای حسین؛ و باشد که شما با صبر و استقامت و بردباریتان و توکل و ذکرتان، راه شهدا را ادامه دهید.
خوب پدر جان و مادر جان! میدانم که چه زحمتها برای من کشیده و چه شبها را تا به صبح برای این حقیر به بیداری بسر بردهاید و چه درس و چه تربیتی کردهاید و شما باعث شدید تا این حقیر سراپا تقصیر، راه نور را از ظلمت پیدا کرده و راهی حق و حقیقت بشوم. امیدوارم که به شما، خدا اجر عظیم عنایت فرماید. اما ای پدر و مادر عزیزم! این را با کمال صراحت میگویم که این راه را خودم انتخاب کردهام و به آن افتخار میکنم و از اینکه تا این مدت نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم، معذرت میخواهم و از شما میخواهم که برای این بنده حقیر از خدا طلب مغفرت نمائید. امید است دعاهای شما مستجاب شود.
این را میدانم که تحمل این موضوع بسیار دشوار است؛ اما این را بدانید که من نزد شما امانت بودم و به شما بشارت میدهم که امانتدار خوبی بودید و در آینده هم انشاءالله باشید. بار دیگر عاجزانه از شما تقاضا میکنم که از این بنده حقیر راضی بوده باشید و من نیز از خدا برای شما عزیزانم طلب صبر و استقامت مینمایم. انشاءالله در این راه که پیش گرفتید، موفق باشید. همه باید برویم و چه بهتر که در راه خدا برویم و این وعده خدا به درستی که حق است. به این دنیا زیاد اهمیت ندهید که به نظر من، شهرک اسباببازی است و خدا میداند که اصلا ارزش ندارد. با سراشیبهای انقلاب بسازید و صبور باشید و یاری کنید این امت حزبالله را و از برای این حقیر اصلا ناراحت نباشید، چون خودم دوست داشتم و به عشقم رسیدم و از خدا میخواهم هر کس که مشتاق است، خدا نصیبش فرماید و باز از شما میخواهم جداً این حقیر را فراموش نفرمائید و حلالم نیز بفرمائید.
و اما ای خواهران و برادران عزیزم! بر شما باد که سعی کنید راه حسین (ع) و زینب (ع) را پیشه خود کنید و از خدا بخواهید که به شما فرزندی بدهد که بتواند لبیک گوی ندای «هل من ناصر» حسین (ع) و یاور امام باشد و از شما میخواهم که اگر این حقیر نتوانستم برای شما برادر کوچک و خوبی باشم، عذر میخواهم. زندگی برای انسان، چون زندان است و راستی دانشگاه خودسازی اینجاست. خدای را شکر که مرا لایق این همه لطف و عنایت او نبودم، مورد رحمت قرار داد و توفیق بودن در این دانشگاه را به من عطا فرمود.
از شما خواهران و برادران عزیزم میخواهم که با شکیبایی و صبر در حفظ انقلاب اسلامی کوشا و همواره در خط امام بوده و باشید.
محمدحسین کبریتچی