حجتالاسلاموالمسلمین «حسن پویا» از رزمندگان گردان روحالله لشکر پنج نصر در دوران دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس از خراسان رضوی درباره فلسفه نام این گردان اظهار داشت: اگر نام این واحد نظامی به نام روحالله مزین شد؛ همه از برکت وجود امام خمینی (ره) است چراکه این عنوان باعث پیوند بین رزمندگان و رهبرشان بود و به همین خاطر باید نام و یاد شهدای این گردان را قدر دانست.
وی یادآور شد: امام خمینی (ره)؛ یک معلم عرفان و اخلاق بود و انقلابی که به نام او در سال ۱۳۵۷ رخ داد هم برای احیای خلق نیکو بود و هم برای معنویت. ایشان در دوران معاصر؛ شبیهترین افراد به پیامبر اکرم (ص) هستند به طوری که همانگونه که نبی خدا در سن چهل سالگی مبعوث به رسالت شدند؛ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز در سن ۴۱ سالگی کتبی نظیر «آدابالصلوة»، «سرالصلوة»، «شرح دعای سحر»، «جهاد اکبر» و نظایر آن را به رشته تحریر درآورده است.
حجتالاسلاموالمسلمین پویا در تکمیل صحبت خود عنوان کرد: این آثار به قدری وزنه علمی بالایی دارد که برخی از عالمان بر آن شرح مینویسند و برای بعضی دیگر فهمش دشوار است.
این رزمنده و پیشکسوت دوران دفاع مقدس همچنین بیان کرد: عروس امام خمینی (ره) در کتاب «اقلیم خاطرات» نوشته است؛ زمانی که ایشان در نجف ساکن بودند؛ جمعی از بانوان دور هم نشسته و مشغول صحبت بودند. ناگهان امام خمینی (ره)، سخنی را میشنوند و میفرمایند: «خانه من و غیبت کردن؟!».
وی در ادامه افزود: ما باید مراقب زبان و قلم خود باشیم چراکه اموری مثل اخلاق و کرامت انسانی بسیار مهم هستند، زیرا نگاه و تفکر متفاوتمان با سایرین نبایستی ما را به مسیری بکشاند که سخن ما آغشته به دروغ، تهمت و غیبت شود.
پویا در بخش دیگری از صحبتهایش در تشریح اوصاف همرزمان شهید خود گفت: شهدای گردان روحالله؛ چهرههایشان به زلالی و پاکی این همین عکسها بود. آنها دلهای صافی داشتند چراکه قلبهایشان عاری از هرگونه کینه و حسدی بود. شهیدان؛ در شب و روز عملیاتها، مانند انسانی بودند که میخواهد به برنامه جشنی برود و به همین خاطر مراسم حنابندان داشتند. آنها اهل نماز، مناجات، استغفار و مراعات بودند و همرزمانشان، این افراد را به قدری دوستش داشتند که به آنها وابسته میشدند.
رزمنده گردان روحالله لشکر پنج نصر در دوران جنگ تحمیلی همچنین با اشاره به خاطرات خود از این گردان در عملیات «والفجر هشت» گفت: وقتی که در منطقه فاو، من پیکر شهید «علی توحیدی» را در آمبولانس گذاشتم، همرزمانش با صدای بلند گریه میکردند و اشک میریختند. اما من در حالی که میدانستم او به شهادت رسیده است، به همه تشر زدم و گفتم این طور که شما فکر میکنید، نیست؛ توحیدی زنده است! چراکه حفظ روحیه آنها، در آن شرایط امری مهمی بود.
وی در پایان صحبتش با اشاره به مکالمات خود با «محمدباقر قالیباف» فرمانده وقت لشکر پنج نصر در عملیات والفجر هشت عنوان کرد: وقتی که «حسین فاضلالحسینی» در فاو به شهادت رسید؛ برادر باقر در پشت بیسیم به من خبر شهادتش را داد و گفت: «حسین، وقتی که سوار بر موتور بود به خاطر اصابت ترکش به شهادت رسید، مبادا بچههای رزمنده از ماجرا بویی ببرند چراکه این خبر آنها را ناراحت خواهد کرد. ما باید باقی بچهها را به عقب بازگردانیم».
انتهای پیام/