خاطره آقای مربی از رزمندگان لشکر ۵ نصر در عملیات «والفجر هشت»

خادم گفت: وقتی که از خط اولیه اروند همراه با رزمندگان عبور کردیم؛ اقدام به پاکسازی سنگر‌ها کردیم. در آنجا به خاطر سبقه آموزشی که چندماه قبل از عملیات والفجر هشت داشتم همه من را به عنوان «آقای مربی» می‌شناختند و به همین خاطر وقتی که مرا در هنگام پاکسازی می‌دیدند مجدد طرز کار و پرتاب نارنجک را از من سئوال می‌کردند!
کد خبر: ۷۲۸۲۸۲
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۰ - 21February 2025
 «عباس خادم» از رزمندگان لشکر پنج نصر در دوران دفاع مقدس در گفت‌و‌گو با خبرنگار دفاع‌پرس از خراسان رضوی در تشریح خاطرات خود از گردان روح‌الله این لشکر در عملیات «والفجر هشت» اظهار داشت: این گردان، قبل از عملیات «والفجر هشت» تشکیل شد و من در آن برهه زمانی در قسمت آموزش نظامی تخریب لشکر پنج نصر مشغول به فعالیت بودم؛ که تا پیش از من شهید «شهاب خزاعی» عهده‌دار این سمت بود. او و در عملیات کربلای یک به شهادت رسید. آشنایی من با شهید خزاعی به سال ۵۹ برمی‌گردد؛ آن زمان من با ایشان هم‌محله‌ای بوده و با یکدیگر در ارتباط بودیم و همین آشنایی سبب شد که شهید خزاعی مرا به مجموعه کادر گردان معرفی کند.
 
خاطره آقای مربی از رزمندگان لشکر ۵ نصر در عملیات «والفجر هشت»
 
وی در ادامه یادآور شد: دو ماه پیش از آغاز عملیات والفجر هشت جلساتی با فرماندهان رده بالای لشکر پنج نصر، از جمله «محمدباقر قالیباف» فرمانده وقت لشکر، برگزار می‌شد. آنها در این جلسات به طور خلاصه ما را توجیه کردند که یک عملیات آبی ـ خاکی در پیش است و بایستی آموزش نیرو‌ها در حول چنین محور‌هایی باشد. به بیان دیگر آنها از ما می‌خواستند که نیرو‌های رزمنده طوری آموزش ببیند که هم بتوانند از آب عبور کنند و هم توانایی نبرد در موقعیت خاکی را داشته باشند.
 
خادم گفت: با این همه؛ اما هیچ وقت تا پیش از آغاز عملیات؛ جزئیات و زمان این رویداد مهم برای مسئولان و رده‌های پائین لشکر پنج نصر مشخص نبود.
 
این رزمنده دوران دفاع مقدس همچنین عنوان کرد: بر اساس توصیه‌های توجیهی در جلسات مذکور؛ سه گردان برای حضور در عملیات والفجر هشت به عنوان گردان‌های خط‌شکن انتخاب شدند تا هم به صورت نظری یا تئوری آموزش ببینند و هم به شکل عملی. یکی از سه گردان مذکور؛ «روح‌الله» بود و گردان‌های دیگر «سیف‌الله» و «نصرالله» بودند.
 
وی بیان کرد: در آن ایام؛ آموزش پرتاب نارنجک نیرو‌های مذکور در پاگان شهید برونسی، در ۲۰ کیلومتری شهر اهواز، بر عهده من بود. آن زمان آموزش‌های اولیه به وسیله نارنجک‌های تخم‌مرغی یا صوتی در پشت خاکریز‌ها انجام می‌شد. پس از آنکه رزمندگان به صورت نظری با نحوه پرتاب نارنجک آشنا شدند؛ برای هر گروهان؛ پرتاب حداقل ۵۰ عدد از این سلاح نظامی تعریف شده بود تا ترس اولیه آنها بریزد.
 
خادم درباره اهمیت آموزش پرتاب نارنجک به رزمندگان در روز‌های قبل از عملیات والفجر هشت اظهار داشت: در باب مهم بودن این آموزش نظامی همین بس که وقتی رزمندگان به خاک عراق رسیدند؛ یکی از نخستین کار‌های آنها پاکسازی سنگر‌های دشمن به وسیله نارنجک بود تا بتوان راحت‌تر به سمت مراحل بعدی عملیات پیشروی داشت.
 
آموزش نظامی تخریب لشکر پنج نصر در دوران دفاع مقدس تأکید کرد: هنگام نزدیکی عملیات؛ هریک از مسئولان یا فرماندهان وقت به سمت گردان‌های لشکر اعزام شدند که آن زمان من به پادگان شهید فقیهی‌فرد اعزام شدم و معاون من هم شهید «محسن حسنی» بود. بعد از مدتی به علت سبقه آشنایی من با شهیدان خزاعی و حسنی من به گردان روح‌الله اعزام شدم و دو روز قبل از عملیات در لابه‌لای نخسلتان‌های حاشیه اروند به این گردان ملحق و خود را به شهید «حسین فاضل‌الحسینی» فرمانده گردان معرفی کردم.
 
وی در ادامه  تشریح کرد: بعد از معارفه با شهید فاضل‌الحسینی؛ ایشان من را به شهید «گل‌محمد غزنوی» معرفی کرد. ما دو نفر مأموریت یافتم که تخریب سنگر‌های بتنی و اجتماعی در خاکریز‌های دشمن را به طور کامل به وسیله نارنجک و با یکدیگر انجام دهیم و از این مسئله به اطمینان کامل برسیم تا خدای ناکرده، نفری از نیرو‌های دشمن به رزمندگان آسیب نرساند. به همین خاطر ما دو نفر مقدار زیادی نارنجک به خودمان بسته بودیم و بعد از اعلام رمز عملیات با عنوان «یا فاطة‌الزهرا (س)» در ساعت ۲۲:۱۰؛ با قایق از عرض اروند عبور کردیم. من در نوک قایق بودم و شهید غزنوی با سایر نیرو‌ها در انتهای این وسیله آبی بودند و این قایق با سرعت از آب‌ها عبور کرد.
 
خاطره آقای مربی از رزمندگان لشکر ۵ نصر در عملیات «والفجر هشت»
 
خادم در تشریح مشکلات عبور از آب‌های اروند گفت: عبور از اروند کار ساده‌ای نبود چراکه دشمن به وسیله سلاح دولول؛ رزمندگان را هدف قرار می‌داد و ما گلوله‌های این سلاح را، که تیر رسام بود، می‌دیدیم؛ هرچند که روز‌های قبل ما را توجیه کرده بودند که در مقابل این دولول یک چهارلول در خاک خودی برای مقابله با دشمن و حفاظت از رزمندگان قرار دارد.
 
این پیشکسوت دفاع مقدس در تکمیل صحبت خود افزود: وقتی که به نزدیکی خاک عراق رسیدیم به ما گفته شد که در نزدیکی خشکی هستید، اما وقتی که از قایق پریدیم؛ متوجه شدیم که با خشکی فاصله زیادی داریم و به همین خاطر شناکنان خود را به سمت عراق رساندیم. پیش از ما نیرو‌های غواص؛ زحمت کشیده بودند و مسیر را برای ما، که گروه بعد بودیم، باز کرده و موانعی مثل سیم خاردار قطع کرده بودند. آنها با چراغ قوه که رنگ‌های مشخصی داشت در شب به ما علامت می‌دادند و به سمت آنها حرکت کردیم. 
 
وی در پایان صحبت خود همچنین یادآور شد: وقتی که از خط عبور کردیم؛ طبق وعده‌ای که با شهیدان فاضل‌الحسینی و غزنوی داشتیم، اقدام به پاکسازی سنگر‌ها کردیم. در آنجا به خاطر سبقه آموزشی که چندماه قبل از عملیات والفجر هشت داشتم همه من را به عنوان «آقای مربی» می‌شناختند و به همین خاطر وقتی که مرا در هنگام پاکسازی می‌دیدند مجدد طرز کار و پرتاب نارنجک را از من سئوال می‌کردند!
 
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها