به گزارش دفاعپرس از کرمانشاه، «شهید غلامعلی باپیرزاده» در دومین روز تیر ماه سال ۱۳۲۷ در یک خانواده مذهبی در روستای امامیه سفلی از توابع شهرستان مرزی سرپلذهاب چشم به جهان گشود.
اطرافیانش نقل می کنند از همان آغاز کودکی حس هم نوع دوستی و شهامت در وجودش نمایان بود و دارای اخلاق حسنه بود و به بزرگتر از خود احترام ویژه می گذاشت.
از سال ۱۳۴۹ به مدت ۲ سال در ژاندارمری سابق در استان مازندران مشغول خدمت سربازی شد و در زمان شروع حرکات انقلابی شرکت در راهپیمایی ها را وظیفه شرعی خود دانست و برادران خود را به این کار نیز ترغیب می کرد و حضوری پر رنگ و فعال داشت.
بعد از شروع جنگ تحمیلی به ندای امام خمینی لبیک گفت و در همان آغازین روزهای تشکیل نهاد بسیج مردمی به عضویت آن در آمد و در بیشتر جبهه های غرب و جنوب کشور شرکت کرد.
در طول مدتی که در جبهه بود چندین بار مجروح شد و بلافاصله بعد از بهبودی باز در خط مقدم حاضر می شد و بودن در خانه را برای خود ننگ می پنداشت.
برادر شهید از خاطره ی اولین بار جراحتش گفت : غلامعلی در اولین مجروحیت در ناحیه دست و ران در بیمارستان بستری بود که آیت الله بهشتی به ملاقات ایشان می رود، و به نشانه ی یادگاری در آن زمان یک اسکناس ۲۰ تومانی را به او هدیه و پشت اسکناس را نیز امضاء می کند.
غلامعلی بعد از مدتها این اسکناس را به برادرش نشان می دهد و سرانجام در عملیات کربلای ۴ در تاریخ دهم دی ماه سال ۱۳۶۵ پیکرش به همراه هفت تن از همرزم هایش در آب غرق می شود.
بعد از ۱۳ روز عملیات جستجو سرانجام پیکر آنها در آب پیدا شد، اما دیگر پیکر هیچ کدام از آنها قابل شناسایی نبود و تنها چیزی که باعث شناسایی غلامعلی شد همان یادگاری شهید بهشتی بود که در جیبش سالم مانده بود.
سرانجام بعد از ۲۵ روز پیکر غلامعلی را به خانواده تحویل می دهند و در مزار شهدای روستای امامیه شهرستان سرپلذهاب به خاک سپرده می شود.
بخشی از وصیت نامه شهید
بر شماست ای پدر و مادرم که امروز باید به شهادت من افتخار کنید زیرا شما مفتخر به این هستید که فرزندی را در راه اسلام و قرآن اهدا نموده اید. مانند قبل روزه و نماز را به پا دارید زیرا این شهادت ها و رنج های این ملت به خاطر به پا داشتن احکام اسلام و قرآن است.
انتهای پیام/