به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اردبیل، سردار «علی خدادوست»، رزمنده و پیشکسوت دفاعمقدس، با حضور در دفتر خبرگزاری دفاعمقدس به گفتوگو و تشریح خاطرات خود از ایام جنگ تحمیلی پرداخت.
دفاعپرس: خود را معرفی کرده و بفرمایید در چه سالی عازم میادین جنگ شدید؟
بنده متولد سال ۱۳۴۲ در روستای حسنباروق از توابع اردبیل هستم. تا سال ۱۳۶۱ ساکن روستا بودم، اما پس از اعزام به میادین جبهه و اتمام حضور در ادوار جنگ، در تبریز ساکن شدم.
پس از آن دوران و با عضویت در سپاه پاسداران، روند تحصیل خود در مقاطع دانشگاهی را ادامه داده و موفق به کسب کارشناسی ارشد رشته مدیریت امور دفاعی و دکترای افتخاری شدم.
رهنمودهای امام خمینی ما را به سمت جبهه سوق داد
دفاعپرس: چه عاملی باعث شد تا برای اعزام به جبهه بسیج شوید؟
از آنجایی که در روستا به دنیا آمده و خانوادهای روستایی داشتم، خود نیز پا به پای دیگر اعضا، در مراتع کشاورزی مشغول کار بودم و در آن حین، تحصیلات خود در مقطع نظری را پی مینمودم.
در همان سال نخست انقلاب و در سال ۱۳۵۷ بود که با ورود امام به ایران، صدای تظاهرات در بحبوحه انقلاب به روستای ما نیز رسید و از آنجا بود که شناختی نسبت به امام و انقلاب پیدا کرده و شیفته او شدم.
راهنماییهای امام، تکلیف دانستن رهنمودهای رهبر و از جهت دیگر، نمو یافتن در خانوادهای متدین، باعث شد تا در اردیبهشت سال ۱۳۶۱ و در ۱۹ سالگی، برای اولین بار به میادین جبهه اعزام شوم.
عامل دیگری که باعث این اتفاق بود، فضای حاکم و خفقان اجتماعی محدود بود که دانشآموزان و دانشجویان را تحتالشعاع قرار میداد؛ برای مثال، در یافتن رمان "بینوایان" که نه تنها در استان اردبیل برای من محقق نشد، به واسطه پدرم آن را از تهران تهیه کرده و پس از تهیه نیز با مشکلات نبود آزادی و ترس مطالعه مواجه بودم.
آن شرایط اجتماعی و ترس و تهدیدها از جزئیترین مسائل در دوران قبل از انقلاب و از طرف دیگر، دعوت استقلال و آزادی امام راحل و رهایی از آن شرایط حاکم بر جامعه، باعث شد تا جوانانی نظیر من حتی از روستاها برای اعزام به جبهه بسیج شوند.
درس را نیمه تمام گذاشته و به جنگ رفتم
دفاعپرس: آیا خانواده شما مخالفتی با حضورتان در میادین جنگ و جبهه نداشتند؟
برای خانوادههای حزباللهی این کار نه تنها مخالفتی را همراه نبوده بلکه به عنوان یک تکلیف مشخص تلقی میشد. با این وجود تنها پدرم بود که از این اقدام ممانعت میکرد و دلیل آن هم، اصرار بر ادامه دادن و اتمام تحصیل بود.
همین موضوع بود که سبب شد با وجود نیمه تمام ماندن تحصیلات، پس از اولین اعزام به میادین جبهه، بازگشته و برای امتحانات پایان ترم و اخذ مدرک تحصیلی، درس بخوانم. در حقیقت حضور در دوران دفاعمقدس هیچ گاه اشتیاق من برای تحصیل را از بین نبرد.
دفاعپرس: در چه عملیاتهایی مشارکت داشته و در کدام مسئولیتها به کار گرفته شدید؟
نخستین اعزام با حضور در گردان مصطفی خمینی انجام یافت که با آغاز عملیات بیتالمقدس مصادف شد.
در همان روزهای نخست اعزام، برخلاف خواسته قلبی من، افراد تازه وارد را برای انجام آموزش از گردان جدا کردند، اما پس از طی کردن مراحل آموزشی موفق شدم در بخش توپخانه سپاه و در کنار شهید حسن تهرانی مقدم و شهید شفیع زاده که از موسسین توپخانه سپاه بودند، برای دفاع از میهن تلاش کنم.
دومین مرحله اعزام مربوط به تیرماه سال ۱۳۶۲ بود که تا سال ۱۳۶۶ نیز ادامه داشت و منجر به مشارکت در عملیاتهای والفجر ۸، رمضان، بیتالمقدس ۲، بیتالمقدس۳، والفجر ۴، خیبر، بدر، کربلای ۴، نصر ۷ و پوشش توپخانهای مناطق در دوران جنگ بود.
دفاعپرس: در خصوص شهید تهرانی مقدم برایمان بگویید. آن شهید چه ویژگیهایی داشت؟
تهرانیمقدم، جوانی لاغر اندام، اما پرتلاش بود که مسئولیت تطبیق آتش خمپارهها در عملیاتهای جنوب را بر عهده داشت. اولین روزی که در منطقه عملیاتی "دارخوین" مستقر شدیم، دیدم که یک جوان با سر و وضع خاکی و سوار بر جیپ میآید و گفتند او تهرانی مقدم است؛ مسئول توپخانههای سپاه.
آن شهید، بسیار اهل کار بود و اخلاق تندی داشت، اما الان به او حق میدهم که شرایط روحی او با آن وضعیت عملیاتهای بیتالمقدس و قبول مسئولیت توپخانه، در چه شرایطی بوده؛ با این وجود بسیار مهربان و متواضع بود و گهگاهی نیز با رزمندگان بازی میکرد.
در تبریز بودم که خبر شهادت تهرانی مقدم را شنیدم و بسیار متاثر شدم؛ در آن مقطع همه میگفتند که "علمدار" شهید شده است.
کتاب سمفونی توپها، رسالتی برای ادای دین نسبت به یاران شهید
دفاعپرس: چه اتفاقی سبب شد تا کتاب خاطرات خود را بنویسید؟
با تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر حفظ خاطرات دفاعمقدس و جلوگیری از نشر مطالب اشتباه، به این فکر افتادم تا جایی که در توان دارم، چیزهایی که در ذهنم بود را به دیده تحریر در آورم تا با این کار علاوه بر ادای دین خود نسبت به همرزمان، اثری برای نسلهای آتی نیز، برجای بماند.
خاطرات کتاب سمفونی توپها در سال ۱۴۰۱ توسط خودم نقل شده و با ارجاع به نویسنده، ویراستاری و تکمیل شد و نامی مناسب با توجه به محتوا و موضوع کتاب نیز انتخاب شد و دلیل آن نیز صداهای مختلفی از انواع توپهای جنگی بود که هر کدام نوای متفاوتی داشتند.
دفاعپرس: به عنوان سوال آخر، نسل امروز چگونه میتواند ادامهدهنده آرمانهای شهدا باشد؟
نسل امروز نسلی است که مسیر خود را پیدا کرده و قدم در راه شهدا میگذارد. البته برخی از جوانان نیز هستند که از رسانهها و الگوهای غربی پیروی میکنند و به دلیل این هجمه فرهنگی با آرمانهای شهدا فاصله گرفتند؛ لیکن اگر زمانی در کشور جنگی اتفاق افتد، همان جوانان تاثیرپذیر از غرب نیز برای دفاع از میهن و ناموس خود پا به میدان گذاشته و برای وطن جانفشانی میکنند.
امروزه رسانههای غربی، با هدف قرار دادن نسل جوان و نوجوان، سعی در آسیب رساندن به آینده جامعه ایرانی را داشته و در این مسیر، با ایجاد فتنههایی در صدد دست یافتن به اهداف خود هستند؛ لیکن نسل امروز باید با بصیرت خود، اهداف دشمن را شناخته و با آنها مقابله کند.
انتهای پیام/