به گزارش خبرنگار دفاعپرس بوشهر، شهید اصغر عدالت متولد یک اردیبهشت سال ۱۳۳۹ شهر دالکی شهرستان دشتستان استان بوشهر در تاریخ ۲۰ دیماه ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید و در دالکی خاکسپاری شد.
در در بخش هایی از وصیت نامه این شهید والامقام آمده است:
پاسداری یک شغل نیست یک تعهد است. یک پاسدار یک حقوق بگیر نیست یک حق بگیر است. جاه طلب نیست، اصلاح طلب است. هنگامی که یک بنده حقیر خداوند با تمام رجایش دست از دودمان و اوطان خود می شوید و هنگامی که تشعشع و تلألو نور هدایت پرده ظلمانی و تیره طاغوت را می زداید و خورشید درخشان آسمان ندبه از پشت ابرهای ظلمت و گَرد ناپاکی ها و گناهان متجلی می شود.
انسان به واسطه این فضیلت متبرک می شود و مصمم میشود که در این صورت یا باید بماند و با دریای بلا و شداید متلاطم شود و یا باید هجرت کند که این راه نکویی است و هنگامی که یک تنه از سوی سرای خود عازم جبهه های نور علیه ظلمت می شود تا با دشمنان و خصمان دون همت و ذلیل حق ستیز نماید،این برای او یک سعادت است که خداوند آن را نصیب همه کس نمی کند ولی هنگامی هم که آمد باید حقیقی بیاید، صبور بیاید، رئوف بیاید و شرور نیاید که این برای او بس ناگوار و ناخوشایند است. بله حالا که نشستهام و این چند وصیت خلاصه را حک می کنم، در جبهه فاو هستم.
البته بارها و بارها به جبهه آمدهام تا امتحان فینالی را که خداوند قرار است از من بگیرد پس دهم ولی این طور که آزمایش شده مثل این که در این گزینش الهی مردود شده ام اما این بار نیز آمده ام تا بار دیگر خود را آزمایش کنم و اگر صلاح خداوند چنان باشد ان شاءالله قبول خواهم شد. و گرنه آن قدر به درگاهش استغاثه میکنم که رضایش را جلب کنم.
و اما پدر عزیزم، همان طور که مستحضر هستید من یک امانت بودم از جانب خداوند که در موقع ولادت خداوند این بنده روسیاه را به شما امانت داد و میبایست آن را به صاحب اصلیاش پس می دادید. پس چه بهتر که آن را زودتر به صاحبش پس بدهید و در ضمن ای برادران و ای خواهران به من ناکام نگویید چون که من با طعم شیرین شهادت به کام خود رسیدم و تنها آرزویم همین بود و لهذا خودم از خداوند مکرراً استدعا کردم که من را ناکام از دار دنیا ببرد و آن هم به واسطه شهادت در راهش.
از امت حزب الله به خصوص برادران بسیجی این توقع را دارم که تا زندهاید دست از چراغ نور و هدایت که همان رهبری و ولایت فقیه است نکشید که در غیر این صورت به چاه ظلمات فرو خواهید رفت و نه دنیایی دارید و نه آخرتی.
ضمناً لازم است که راه شهیدان اسلام را ادامه دهید. نگذارید خون آنها که نهال انقلاب است از بین برود. تا آن جایی که ممکن است برایم دعا کنید و زیادی طلب مغفرت کنید و زیاد فاتحه بخوانید که خیلی محتاجم و گدایم و آن هم گدای معنوی که هیچ چیز بدتر از فقر معنوی نیست.
در آخر یکی از برادرانم را وصی خود میکنم و از وصی خود میخواهم که نصف مقدار موجودی من را به عنوان رد مظالم بدهد و در ضمن ۱۸ روز روزه بدهکار هستم، ادا کنید. مع الوصف وصیت نامه ام رایکی از برادرانم بخواند و از خواهرانم می خواهم تا آن جا که ممکن است گریه کنید که شاید خدا به خاطر اشک شما مرا عفو کند.
انتهای پیام/