به گزارش خبرنگار دفاعپرس بوشهر، شهید حیدر رئیسی نژاد دوم بهمن ۱۳۴۸ در شهر شبانکارها ز توابع شهرستان دشتستان به دنيا آمد. پدرش ايرج، راننده بود و مادرش شيرين نام داشت. دان شآموز چهارم متوسطه بود. از سوي بسيج و با سمت امدادگر در جبهه حضور يافت و در جزيره قطعه عراق به اسارت درآمد. بيست و هفتم بهمن ۱۳۶۵، در زندان الزبير عراق به شهادت رسيد. پيکر او را سال ۱۳۶۹ در زادگاهش به خاک سپردند.
در وصیت نامه این شهید والامقام آمده است:
به نام الله پرورشدهنده روح الله، پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود بر روح الله فرمانده جندالله و با سلام بر رزمندگان کفر ستیز اسلام و با سلام بر تمامی خدمتگزاران و مسئولین جمهوری اسلامی ایران. ابتدا از خداوند بزرگ طلب مغفرت و عفو گناهان کوچک و بزرگی که در طول عمر، آشکارا و پنهان کردهام، مینمایم و ا ز او میخواهم تا مرا مورد آمرزش قرار نداده ا ز دنیا نبرد. دوم ا ز پدر و مادرم حلالیت میطلبم و تمنا دارم که خطاهای مرا ببخشند، پوزش مرا قبول کنند. نزد خودم و خدای خودم شرمنده زحمات هر دوی آنها هستم.
برادرانم! اسلام را بشناسید و همیشه حامی ولایت فقیه و روحانیت مبارز باشید و آنها را تنها نگذارید و به جبههها جوانمردانه هجوم آورید زیرا امروز رفتن به جبههها یک تکلیف است. برای این بنده حقیر دعا کنید و هر وقت بر سر مزا رم میآیید فاتحه بخوانید. آیه الکرسی بخوانید زیرا خیلی محتاجم.
خواهرانم حجاب بزرگترین سنگر زن است. پس حجاب را حفظ کنید و توصیهام به شما برادران و خواهران به عنوان یک برادر کوچک این است که در دل شب بلند شوید و از خداوند طلب مغفرت و عفو نمایید. مادرم! به تو نمیگویم که گریه نکن زیرا که امام فرموده گریه بر شهید زنده نگه داشتن نهضت است. گریه کن اما نه بر من، بر امام حسین (ع) و مصائب او و بر زینب و بر شهداء کربلا گریه کن.
در شهادتم لباس سیاه به تن نکنید و مجالس پر خرج نگیرید. در ضمن مادرم اگر جسدم به دست شما نرسید یاد شهداء کربلا کنید. مادر جان میخواهم بروم. مادر جان دلم برای فرشتگان تنگ شده. مادر جان میخواهم بروم تا به همرهان برسم. میخواهم بروم تا از این تنهایی نجات پیدا کنم. سلام بر رهبر بزرگ اسلام. سلام بر خدا جویان ایران که اکنون اسلام را زنده کردهاند و با پروازهای ملکوتی خود خورشید را بر بال خود نشاندهاند و جهان را روشن کردهاند.
سلام و درود بر رسول الله (ص)، بر حسین (ع) و پیروان او که به حق، نامشان و حماسه ایشان باید در تاریخ بماند تا آیندگان از آن درس بگیرند. مادرم و خواهرم من امانتی بودم که هر چند وظیفه خود را در قبال مسئولیتم در این دنیا انجام ندادم ولی امیدوارم با کشته شدنم باعث خدمتی به اسلام عزیز باشد و هم اکنون به سوی کسی که از سوی او آمدهام باز میگردم.
پس در موقع ناراحتی شکر خدا را همیشه بجا آورید. به جای گریه برای امام حسین (ع) و شهدای مظلوم کربلا گریه کنید. ای کسانی که اکنون جنازه مرا به دوش دارید به دستانم نگاه کنید و ببینید که من هیچچیزی را با خود نمیبرم. به خون ریخته شدهام نگاه کنید و بدانید که من این را داشتم که در راه خدا اهداء نمودم. از پدر و مادرم که زحمات زیادی برای من متحمل شدهاند خیلی ممنونم و امیدوارم که خدا اجر و پاداش خیر به آنها بدهد و من توانسته باشم دین خود را نسبت به آنان اداء کرده باشم. مادرم از شوق دارم پرواز میکنم گویا شهادت نصیبم میشود و قرار است این مرگ الهی مرا در بر گیرد و قربانی دین خدا شوم . والسلام علی من اتبع الهدی
فرزند حقیر شما حیدر رئیسی نژاد
لطفاً پدر جان! کسی این وصیت نامه را نخواند و آن را جایی بگذارید تا وقتی که به آرزوی خود رسیدم آن را بر روی مزارم بخوانید.
انتهای پیام/