گروه فرهنگ دفاعپرس- اکبر صفرزاده: سال ۱۴۰۴ توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی به نام «سرمایهگذاری برای تولید» مزین شده است. سرمایه گذاری برای تولید در حوزه سینما پیش از اجرا، نیازمند تبیین و فرهنگ سازی است و برای این امر هیچ برنامهای بهتراز «هفت» نیست چرا که از یک سو تخصص این برنامه سینما است و از سویی دیگر مخاطب میلیونی تلویزیون را همراه خود دارد.
سرمایه گذاری برای تولید در حوزه سینما میتواند بدین گونه تبیین و اجرایی شود که علاوه بر بنیاد سینمایی فارابی، کانون پرورش فکری کودکان یا اوج که در مسائل حاکمیتی به تولید فیلم مشغول هستند بیست یا سی کمپانی بسیار بزرگ فیلمسازی با رویکرد صادرات و با اتکاء به سرمایههای مردم در ایران به وجود بیاید. کاری که تاکنون باید انجام میشده ولی از انجام آن غفلت شده است.
تبیین و اجرایی شدن سرمایه گذاری برای تولید یعنی سرمایههای مردم با اهرم مالیات از دلالی، سوداگری و سفته بازی دلار، ماشین، مسکن و زمین بیرون بیاید و در قالب سهام وارد کمپانیهای بزرگ تولیدی شوند. در صورت ورود سرمایههای مردم به عرصه تولید فیلم، تقریبا نیازی به سرمایه گذاری دولت در این زمینه نخواهد بود.
در طول چند دهه گذشته به دلیل اینکه عمده امکانات صنعت سینما در پایتخت بوده تمام زوایای این صنعت با جغرافیای پایتخت گره خورده و دیگر استانهای کشور به میزان قابل توجهی از مزایای این صنعت بی بهره بودهاند. با دیجیتال شدن صنعت سینما انتظار این بود که این صنعت از انحصار پایتخت جدا شود و در استانهای دیگر نیزشاهد رشد و توسعه این صنعت باشیم، اما اینگونه نشد.
تا زمانی که کمپانیهای بزرگ سینمایی با رویکرد صادرات به وجود نیاید سینمای ایران به رشد و توسعه واقعی نخواهد رسید. سینمای ایران زمانی میتواند در عرصه جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد که بتواند با شرکتهای بزرگ بین المللی در امر تولید و پخش فیلم مشارکت کند.
«هفت» به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین برنامه سینمایی تلویزیون میتواند در حوزه سینمای صادراتی و بین المللی و تشکیل کمپانیهای بزرگ پیشرو باشد، اما متاسفانه همچنان مهمترین اولویت برنامه هفت، نقد فیلمهای ایرانی و خارجی و بحثهای بعضا بیهوده بین منتقدان این برنامه است.
فرم و ساختار برنامه «هفت» با فرم و ساختار جامعه ایران همخوانی لازم را ندارد. فرم و ساختار زندگی بسیاری از اقشار جامعه از ده سال پیش تاکنون به طور کلی تغییر کرده، اما فرم و ساختار برنامه هفت از ده سال پیش تاکنون تقریبا بی تغییر مانده و همچنان همان گونه است که زمان فریدون جیرانی بود.
شاید در ده سال یا پنج سال پیش نقد فیلم برای اهالی سینما و مردم در اولویت بود، اما اکنون و در سال ۱۴۰۴ آنچه بیش از همه برای مردم و صنعتگران مهم است خروج از انحصارهای کهنه و قدیمی و ورود به بازارهای جهانی است. اینکه چگونه میتوان به بازارهای بین المللی ورود کرد و چگونه میتوان سینما را از انحصار پایتخت بیرون آورد و همه استانها را درگیر این صنعت صادراتی پولساز کرد؟
مساله دیگر رابطه دانشگاه با صنعت سینما است که این مهم نیز متاسفانه فقط در تهران شکل گرفته و در دیگر استانهای کشور خبری از آن نیست. به عنوان مثال کردستان، زاهدان، اهواز، ایلام یا .. میتوانند در صورت داشتن رشتههای انیمیشن و سینما در دانشگاههای دولتی اشان و همین طور کمپانیهای بزرگ فیلمسازی متکی به سرمایههای مردم، یکی از مراکز مهم تولید انیمیشن و تولید فیلمهای صادراتی باشند، اما این مهم نیز مورد غفلت قرار گرفته است.
انتهای پیام/ 121