گروه ساجد دفاعپرس: رزمندگان اسلام در جبههها علیرغم همه مشقتها و سختیهایی که متحمل میشدند؛ اما هرطور که بود، علاوه بر توجه به معنویات، از هر فرصتی نیز برای خوشگذرانی و شوخطبعی آنهم در حیطه رعایت ارزشها استفاده میکردند و از این راه، سعی میکردند تا روحیه حاکم در میان یکدیگر را سرزنده و شاداب نگه دارند.
آخ کربلای پنج!
پسری فوقالعاده با مزه و دوست داشتنی بود. بهش میگفتند: «آدم آهنی» جای سالم در بدنش نداشت؛ آبکش به تمام معنا! آنقدر طی سالهای جنگ تیر و ترکش خورد که کلکسیون تیر و ترکش شده بود. از آن بچههایی بود که راستیراستی قطبنما را منحرف میکنند، دست به هرجای بدنش که میگذاشتی، جای زخم و جراحتی کهنه و یا تازه بود. اگر کسی نمیدانست و کمی محکم جای زخمش را فشار میداد و دردش میآمد، نمیگفت مثلاً «آخ دردم آمد. فشار نده»؛ بلکه با ملاحت خاصی اسم عملیاتی را به زبان میآورد که آن زخم و جراحت، احتمالاً مربوط به آن بود؛ مثلاً کتف راستش را اگر کسی محکم میگرفت، میگفت: «آخ والفجر مقدماتی»، یا «آخ فتحالمبین»، یا «آخ کربلای پنج» و همینطور تا آخر بچهها هم عمداً اذیتش میکردند و صدایش را در میآوردند تا تقویم عملیات را مرور کنند.
انتهای پیام/ 113