گروه استانهای دفاعپرس _ «سید علی موسویان» فعال اجتماعی، در غروب گرم و غبارآلود روز سیزدهم خردادماه ۱۴۰۴، طبیعت ایران یکی از وفادارترین فرزندان خود را از دست داد. «هدایتالله دیدهبان»، محیطبان کهنهکار و سرپرست منطقه حفاظتشده خائیز، با شلیک مستقیم گلوله از فاصله نزدیک، در خودرو سازمانیاش به شهادت رسید. مهاجمان، شکارچیان غیرمجاز بودند؛ مسلح، بیرحم، و مصمم به عبور از قانون.
اما این اتفاق، یک قتل صرف نبود. این ترور، نمایانگر گسترش مرزهای ایثار در ایران امروز است؛ مرزهایی که دیگر محدود به دفاع از خاک در میدان جنگ نیست، بلکه تا اعماق جنگلها، کوهها و دشتهایی کشیده شده که انسان در آنها باید در برابر انسان بایستد؛ برای حفظ طبیعت. «دیدهبان، نه فقط نامش که رسالتش نیز بود؛ مردی که چشم بیدار طبیعت بود و جانش را در پاسداری از آن نثار کرد.
محیط بان خائیز؛ مردی برای تمام فصول
«هدایتالله دیدهبان»، مردی میانسال، متأهل، و اهل منطقهای میان دو استان کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان بود. او نزدیک به دو دهه از عمر خود را در لباس محیطبانی گذراند و از سال ۱۳۸۰ در منطقه خائیز فعالیت داشت. دیدهبان، در سال ۱۳۹۴ بهعنوان محیطبان برگزیده کشور معرفی شد و در میان همکارانش به شجاعت، تعهد، و صداقت شناخته میشد.
منطقه حفاظتشده خائیز، با وسعتی بیش از ۳۳ هزار هکتار، یکی از زیستگاههای غنی حیاتوحش ایران است؛ جایی که آهوی ایرانی، پلنگ، گرگ، و گونههای نادر گیاهی و جانوری زندگی میکنند. اما این منطقه، همچون بسیاری از مناطق مشابه، در معرض تهدید شدید شکارچیان غیرمجاز است.
روایت یک شهادت؛ نه در میدان نبرد، بلکه در جادهای رو به طبیعت
در ساعت ۱۷:۵۰ روز ۱۳ خرداد، دیدهبان پس از دریافت گزارشی درباره حضور شکارچیان غیرمجاز در حوالی سد مارون، با خودرو سازمانی به محل اعزام شد. شکارچیان که در کمین بودند، از فاصلهای بسیار نزدیک با اسلحه کلاشنیکف به ناحیه سر او شلیک کردند. شلیک از سمت چپ، دقیق و مرگبار بود. دیدهبان در دم جان باخت. مهاجمان پس از قتل، اسلحه سازمانی، تجهیزات انفرادی و برخی لوازم او را ربودند و متواری شدند.
پیکر او روز ۱۶ خرداد با حضور خانواده، همکاران، مردم بهبهان و فعالان محیطزیست تشییع شد. تصویری که از مراسم تشییع در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد، نشان میداد خواهر او با گریههایی مملو از درد و حسرت، تابوت برادر را بدرقه میکرد؛ صحنهای که بار دیگر، مخاطرات شغلی محیطبانان را به یاد جامعه انداخت.
از خائیز تا وطن: مرزهای نوین شهادت
ما در فرهنگی بزرگ شدهایم که شهید را همواره در میدان جنگ، در کنار خاکریزها و در دفاع از مرزهای ملی تصور میکنیم. اما اکنون باید پذیرفت که «خاک» فقط آن نیست که مرزهای جغرافیاییمان را شکل میدهد. خاک، یعنی بوم؛ یعنی زیستبوم؛ یعنی جایی که حیات در آن جریان دارد. در این معنا، محیطبانان همانقدر در صف مقدم دفاع از کشورند که سربازان در میدان نبرد.
شهادت «هدایتالله دیدهبان»، تصویری نو از مفهوم ایثار را پیشروی جامعه ایرانی قرار میدهد: دفاع از بیصداها؛ از آهوان، درختان، پرندگان، و رودها. دفاع از طبیعت، دفاع از آیندهای است که هنوز نیامده، اما اگر امروز برایش نجنگیم، فردا چیزی از آن نخواهد ماند.
قانونی که شمشیرش کند است
قانون بهکارگیری سلاح توسط محیطبانان، سالهاست محل انتقاد است. دیدهبان خود از جمله کسانی بود که به صراحت این قانون را ناکارآمد میدانست. او در مصاحبهای گفته بود: «محیطبانان در لحظه خطر، باید بیشتر به قانون فکر کنند تا به جان خود یا متخلف؛ و این یعنی ما همیشه یک قدم عقبتریم.»
بسیاری از محیطبانان یا در دفاع از خود محکوم شدهاند یا آنقدر با دستهای بسته به میدان رفتهاند که خود قربانی شدهاند. دهها محیطبان در ایران در دهههای اخیر کشته شدهاند، بیآنکه حمایتهای کافی قانونی یا لجستیکی از آنها صورت گرفته باشد.
آیندهای که باید نوشت
در پی این حادثه، دادستانی بهبهان از تشکیل پرونده و پیگیری دستگیری سایر متهمان خبر داده است. قاتل، طبق اعلام رسمی، در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت و به قتل اعتراف کرده و سلاح سازمانی دیدهبان نیز کشف شده است. با این حال، جامعه محیطزیست کشور معتقد است که عدالت تنها در مجازات قاتل خلاصه نمیشود؛ بلکه در اصلاح قوانین حمایتی، افزایش امکانات محیطبانان، و مهمتر از همه، به رسمیت شناختن طبیعت بهعنوان جبههای برای ایثار تحقق مییابد.
«هدایتالله دیدهبان»، دیگر در خائیز نیست. اما رد گامهایش بر کوه و رود، بر دل کسانی که به حفظ طبیعت ایران میاندیشند، باقی مانده است. امروز، مرزهای ایثار، به لطف مردانی، چون او، از جبههها عبور کرده و به قلب جنگلها و کوهها رسیده است؛ مرزهایی که شاید در نقشهها نیایند، اما در حافظه جمعی یک ملت، جاودانه میمانند.
«هدایتالله دیدهبان» را همکارانش «شریف»، «خردمند» و «عاشق طبیعت» توصیف کردهاند. او نماد نسلی از محیطبانانی بود که با دست خالی، اما دلی پر از عشق، در برابر سلاح ایستادند. نام او، در کنار دیگر شهدای محیطبان، اکنون بخشی از حافظه جمعی ایران شده است؛ حافظهای که باید ما را به سوی بازنگری در قوانین، ساختارها، و نگاهمان به طبیعت ببرد.
شاید زمان آن فرا رسیده که مرزهای ایثار را دوباره تعریف کنیم؛ مرزهایی که از ارتفاعات زاگرس تا جنگلهای هیرکانی، از کویر لوت تا دشتهای جنوبی، ادامه دارند. جایی که انسان باید نه فقط محافظ انسان، که حافظ همه اشکال حیات باشد.
انتهای پیام/