به گزارش
دفاعپرس از کردستان، دکتر "پیشرو حمهجان" استاد دانشگاە سلیمانیە، در یادداشتی تحلیلی در رسانههای بینالمللی منطقه، چنین عنوان نموده است که؛ هنوز مشخص نیست که در تقابل میان ایران و اسرائیل کدام طرف پیروز خواهد شد. اما صرفنظر از نتیجه این رویارویی، چه با تغییراتی در ایران، چه با شکست کابینه نتانیاهو، یا بازگشت هر دو طرف به میز مذاکره، میتوان گفت ایران از منظر استراتژیک دستاوردهای چشمگیری به دست آورده که در تاریخ معاصر بیسابقه است:
اول:
حملات موشکی مستقیم ایران به خاک اسرائیل، از زمان جنگ جهانی دوم، اقدامی بیسابقه است کە از سوی هیچ کشوری با این گستردگی و شیوه نبوده است. این اقدام خط دفاعی غیرقابل نفوذ اسرائیل را که سالها از سوی جهان بهعنوان خطی غیرقابل عبور تلقی میشد، درهم شکست.
دوم:
ایران به اولین کشوری تبدیل شده که بهصورت آشکار و استراتژیک با سیاستهای اسرائیل مقابله کرده است، در حالی که قدرتهای بزرگ جهان، حتی در صورت نارضایتی از برخی سیاستهای اسرائیل، همچنان خود را با دیپلماسی و بیانیههای کاغذی محدود میکنند.
سوم:
ایران با هوشمندی خود را بهعنوان نماینده و حامی اصلی جهان اسلام در برابر ستم معرفی کرده، بدون تمایز میان سنی و شیعه، عرب و پارسی، ترک و کرد. این امر حمایت گستردهای در میان مسلمانان جهان، از جمله جامعه کرد، برای ایران به ارمغان آورده است. حتی در بدترین سناریو، اگر ایران شکست بخورد، در نگاه ملتهای مسلمان بهعنوان نماد دولت شهید شناخته خواهد شد.
چهارم:
ایران اولین کشوری در تاریخ معاصر است که در رویارویی مستقیم با آمریکا (بهعنوان قدرت هژمونیک جهانی) ترسی به خود راه نداده و در مواضع خود ثابتقدم مانده است. این امر دولت آمریکا را وادار به بازنگری در استراتژی منطقهای خود کرده و حتی، همانطور که روزانه شاهدیم، دولت ترامپ را دچار سردرگمی کرده و شبکههای اجتماعی پر از اظهارات شتابزده و غیرعملی او و دولت آمریکا شده است.
پنجم:
ایران بهعنوان منبعی الهامبخش، الگویی نوین برای مقاومت در برابر قدرتهای برتر ایجاد کرده است، از طریق پایبندی به اصول و دفاع از منافع. این الگو میتواند برای ملتهای جهان سودمند باشد تا بهراحتی تسلیم هرگونه دستورکار خارجی نشوند و از این توهم خارج شوند که آمریکا و اسرائیل توانایی کنترل کامل جهان را دارند؛ بلکه میتوان به آنها گفت «نه».
ششم:
مردم ایران در طول این بحران (تاکنون) نمونهای از ملتی هوشیار را به نمایش گذاشتهاند. با وجود برخی نارضایتیهای داخلی، دریافتهاند که تغییر به تحریک خارجی به نفع آنها نیست. آنها میدانند که حق تعیین سرنوشت تنها زمانی معنای واقعی دارد که ملت بهصورت مستقل درباره آینده خود تصمیم بگیرد، نه بهعنوان ابزاری در برنامههای ژئواستراتژیک آمریکا و اسرائیل. تجربه تلخ و پیچیده عراق و اقلیم کردستان پس از مداخله خارجی، نمونه روشنی است که نشان میدهد تغییر به نام «آزادی» و به دست «خارجی»، میتواند ملت را به سوی بدبختی، آشوب و دشمنیهای طولانیمدت سوق دهد.
انتهای پیام/