به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، سردار سرتیپ دوم پاسداراسماعیل صفری که از17 سالگی وارد کمیته انقلاب اسلامی شده ودرمسئولیت مختلفی در این حوزه خدمت کرده است، از سال 62 به همراه رزمندگان تیپ موسی جعفر(ع) با39 ماه حضور مستمر دردفاع مقدس خاطرات زیادی ازایثارها، دلاوری ها وشجاعت واز جان گذشتگی قهرمانان هشت سال دفاع مقدس دارد دراین میان یکی ازاین خاطرات تقدیم حضور می گردد.
به یاد دارم یک روزدرجبهه های جنوب (لشکر 28 روح الله) جوان 16 ساله ای راننده لودر بود وسنگرها را برای بچه ها درست می کرد وروی سنگرهای بتونی خاک می ریخت که از دید دشمن برای انداختن خمپاره وتوپ مستقیم در امان باشند .
وی درمیان بچه ها از روحیات خاصی برخورداربود وبه خوش اخلاقی وتواضع زبانزد همه بچه های رزمنده بود این خصوصات بارز او را به شکلی خاص مورد توجه همگان قرارداده بود.
مسئول مهندسی رزمی ما آمد به من گفت: ما هرکاری می کنیم که این آقای محمدی (راننده 16 ساله ) به مرخصی نمی رود که نمی رود.
نامه های خانواده بچه ها را تعاون همیشه بین آنها توزیع می کرد، اما این جوان اصلا به نامه هایی که برایش می رسید توجهی نمی کرد ونمی خواند ومن به اصرار به وی می گفتم که شما وسایلتان را جمع کنید وبه عقب برگردید وبه مرخصی بروید .
چرا که پدرو مادرتان دلتنگ شما هستند ومدت زیادی است که از حال و وضعیت شما بی خبرند، نگران نباشید کار شما را فرد دیگری دنبال می کند بعد دستی به سرش کشیدم وگفتم :انشاالله ... وقتی با روحیه بهتری برگشتید دعای خیرپدرومادرتان بدرقه راه شما ودیگرعزیزان رزمنده نیز خواهد بود.
پس از ساعتی که من برای بازدید وکارهای نظارتی به عقب برگشتم این جوان را دوباره دیدم او با دیدن من باز شروع به خواهش وتمنا کرد وگفت: شما به من اجازه بدهید امشب به خط مقدم برگردم وکارهایی که به من محول شده را انجام دهم قول می دهم پس ازانجام کارم برگردم وبرای ملاقات خانواد ه به مرخصی بروم .
با اصرارو پافشاری که از وی دیدم به ناچاراجازه دادم وایشان نیزبعد از اجازه خندان و متبسم ساک خود را برداشت وبه پشت یکی ازخودروهایی که به خط برمی گشت انداخت، با خوشحالی سوار شد و از آنجا دور شدند.
این جوان رزمنده همان شب به خط برگشت وهنگامی که روی لودردرحین درست کردن خاک ریزوسنگربود سرانجام این جان ناآرام و شیدا، وصال به معبود را به بهانه ترکشی که بر پیکرش نشست پیدا کرد وشهد دلنشین شهادت را لاجرعه سرکشید.خدایش با اولیا محشور گرداند.