شهید عادل حاوی زاده:

پیکر بی‌جانم را در پرچم جمهوری اسلامی بپیچید

شهید «عادل حاوی زاده» در وصیت‌نامه خود می‌گوید: آرزویم این بود که جسدم را با گلاب قمصر کاشان بشویید و در میان پرچم جمهوری اسلامی ایران بپیچید و به خاک بسپارید.
کد خبر: ۷۶۸۳۴۱
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۹ - 06August 2025

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید «عادل حاوی زاده» بيست و چهارم تير ۱۳۴۶ در شهرستان خرمشهر به دنيا آمد. پدرش عبدالله و مادرش مهين نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. دوم مهر ۱۳۶۳ در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به فک، شهيد شد. پيکر او را در شهرستان بوشهر به خاک سپردند.

پیکر بی‌جانم را در پرچم جمهوری اسلامی بپیچید

وصیت نامه شهید

با درود بر منجی عالم بشریت، مهدی موعود (عج)
و با درود بر امید مستضعفان جهان، امام خمینی
و با درود و سلام بر رزمندگان پرتوان اسلام و شهیدان از صدر اسلام تاکنون.

در چشمان مادران غم‌دیده و زنان جوان و پدرانی که مشتاقانه به سربازانی که به جبهه برمی‌گردند می‌نگرند و عزیزان خود را نمی‌بینند، چه می‌بینید؟

آری، من از تبار شهیدان گمنام و بی‌نام‌ونشان تاریخ هستم.
جسم بی‌جانم را در حالی‌که سینه‌ام از روبه‌رو، نه از پشت، به‌وسیله‌ی گلوله‌های دشمن سوراخ شده، یا با تن بی‌سر و پا، با بدن و صورت سوخته، به علت نبودن وقت با لباس شهادت، در صحراهای دور دفن کرده‌اند.

من در دل تاریک شب، در سنگرها با چشم‌های بیدار و عزمی استوار، با انگشتان آماده روی ماشه، اسلحه‌ام را آماده‌ی نابود کردن دشمنان دین و وطنم کرده‌ام؛ آماده‌ی ایثار هستم.

وصیتم را کرده‌ام. بی‌ارزش‌ترین موجودی‌ام، یعنی جانم را، خیلی پیش‌ترها وقف اسلام و میهن کرده‌ام و برای هر وظیفه‌ای آماده‌ی ایثار هستم.
امیدوارم مرگ پرافتخار من برای اسلام و آینده‌ی مملکتم مفید باشد.

من موجودی خودم را در طبق اخلاص گذاشته و نثار آرمان‌های مردم‌مان کرده‌ام.
سنگرها و پایگاه‌ها و دریاهای‌مان پر از صفا و صمیمیت است؛ محیطی پر از ایثار، پر از حماسه، پر از شهامت، پر از گذشت، در جبهه‌ها حکم‌فرماست.

در سنگرهایمان، فارس، کرد، لر، ترک و بلوچ دست در دست هم، به دفاع از انقلاب اسلامی و کشور عزیز مشغولیم و حماسه‌ی اتحاد و توانستن و با هم بودن را به اثبات رسانده‌ایم.

آن زمان که جسم بی‌جان مرا در صحراها و یا دریاها و یا کوه‌ها و دشت‌های کشور پهناور و عزیزمان پیدا می‌کنید، بدانید آرزویم این بود که جسدم را با گلاب قمصر کاشان بشویید و در میان پرچم جمهوری اسلامی ایران بپیچید و به خاک بسپارید.

وحدت را حفظ کنید و در راه ساختن ایرانی اسلامی، سربلند و متکی به خود گام بردارید و هدفی جز پیشرفت، و جز زدودن آثار استعمار، استثمار و استحمار نداشته باشید.

از برادران گروه مقاومت شهید مجاهدی می‌خواهم همیشه همبستگی خود را حفظ کنند و از همدیگر جدا نشوند و امام را تنها نگذارند.

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگه‌دار
زیارت کربلا نصیب ما بگردان.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها