به گزارش خبرنگار دفاعپرس از البرز، شهدای مدافع حرم، ستارگانی درخشان در آسمان تاریخ معاصر ایران هستند؛ مردانی که در اوج آرامش ظاهری زندگی، بار سفر بستند و کیلومترها دورتر از وطن، جان بر کف به استقبال خطر رفتند. آنان در روزگاری که شعلههای تروریسم تکفیری و جنگ نیابتی قدرتهای استکباری، منطقه را در بر گرفته بود، چونان سدی فولادین در برابر پیشروی دشمن ایستادند.
مدافعان حرم، تنها برای دفاع از گنبد و بارگاه اهلبیت(ع) به میدان نرفتند، بلکه از حریم عزت، امنیت و ایمان یک ملت پاسداری کردند و هر قطره خونشان سندی زنده بر این حقیقت است که اگر آنان نبودند، موج ناامنی و خشونت، به خانههای ما میرسید و امروز آرامش کودکانمان و امنیت کوچههایمان، معنایی نداشت.
آنان ادامهدهندگان راه عاشورایند؛ وارثان غیرت عباس(ع)، صلابت زینب(س) و ایمان حسین(ع). با شنیدن نامشان، قلبها به تپش میافتد و چشمها از غرور و دلتنگی میبارد، چرا که قصه آنان، قصه غربت و شکوه است. در میان این اسطورههای بیادعا، نام شهید رضا کارگربرزی بهعنوان نمادی از ایمان، تخصص و ازخودگذشتگی میدرخشد.
او فرزند ششم خانوادهای مذهبی و سنتی، در سال ۱۳۵۸ در نظرآباد چشم به جهان گشود. از همان کودکی، ویژگیهای شخصیتی خاصی داشت که او را از همسالانش متمایز میکرد، وقتش را بیهوده تلف نمیکرد، به آموزشهای دینی پایبند بود و در هفتسالگی به نماز ایستاد و از ۱۰ سالگی نیز روزههایش را کامل میگرفت.
رضا جوانی اهل مطالعه، باانگیزه و جدی در مسیر رشد فردی و علمی بود و حضور مستمرش در بسیج و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، از همان نوجوانی، نشان میداد که روحیهای جهادی دارد. ورزش را جزئی جداییناپذیر از زندگی خود میدانست و در مسیر تحصیل علم، همواره به دنبال بالاترین درجات بود.
مسیر علمی او، ترکیبی کمنظیر از دانش نظامی و دانشگاهی بود؛ فارغالتحصیل دانشگاه نظامی امام علی(ع)، رتبه اول کارشناسی ارشد اطلاعات و امنیت از دانشگاه امام حسین(ع)، دارنده مدرک کارشناسی مهندسی برق و الکترونیک و همچنین کارشناسی زبان و ادبیات عرب و انگلیسی.
او در سال ۱۳۸۳ به سپاه قدس پیوست و مأموریتهای متعدد داخلی و خارجی را تجربه کرد. ثمره زندگی مشترکش، دو فرزند به نامهای محمدمهدی و محمدحسین است.
«محمدرضا کارگربرزی»، برادر این شهید والامقام در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس از البرز اظهار داشت: برادرم پیش از حضور در سوریه، در جبهه مقاومت لبنان و فلسطین هم فعالیت داشت. از سال ۱۳۸۹ بر اساس مأموریت سپاه قدس وارد سوریه شد و وظیفه آموزش افسران و نیروهای سوری را در جنگهای پارتیزانی و تخصص تخریب بر عهده گرفت.
وی با اشاره به برخی مأموریتهای این شهید که 6 ماه طول میکشید، مطرح کرد: این شرایط و مسیر برای ما که خانوادهاش بودیم، غریب نبود، چون از همان ابتدا میدانستیم که آقارضا زندگیاش را وقف جهاد کرده است. اگر جوانان امروز بخواهند شبیه این شهدا زندگی کنند باید ولایتپذیری، ازخودگذشتگی، تحصیل و علمآموزی برای خدمت به جامعه و اخلاص در عمل را به عنوان سه گوهر اصلی در مسیر رشد بشناسند.
کارگربرزی گفت: دغدغه اصلی او، تعجیل در ظهور حضرت ولیعصر(عج) و پاسداری از اسلام و انقلاب بود. به مظلومان جهان عشق میورزید و پاسداری از امنیت مردم را وظیفهای الهی میدانست. او در گفتههایش، بر این نکته تأکید داشت که شیعه باید مرد میدان باشد، نه تماشاچی. جملهای که بارها تکرار میکرد این بود که حضرت زینب(س) شیعه بیتفاوت نمیخواهد، یاوران آگاه و شجاع میطلبد.
وی ادامه داد: مأموریت اصلی آقا رضا آموزش نیروهای سوری بود اما صبح جمعه ۱۱ مردادماه ۱۳۹۲ وقتی خبر رسید که تعدادی از نیروهای ما در کمین دشمن گرفتار شدهاند، همراه با شهید سید شفیع برای نجاتشان شتافت. دوی ر میانه این عملیات، بر اثر اصابت گلوله قناصه به پهلو، به شهادت رسید و به دیدار معبود شتافت.
برادر شهید کارگربرزی در پاسخ به این سوال که چرا باید کیلومترها دورتر بجنگیم؟ پاسخ داد: رهبر معظم انقلاب فرمودند که اگر مدافعان حرم نبودند، باید در کرمانشاه و همدان میجنگیدیم. این حضور، دفاع از ایران بود، نه صرفاً یک کشور دیگر. دشمن اگر از آن مرزها عبور میکرد، نه حرم امنی باقی میماند، نه حرمت و امنیتی در داخل کشور.
وی درباره وظیفه امروز خانواده شهدا اظهار داشت: ما باید زینبوار پیام شهیدان را برسانیم. این رسالت فقط روایت خاطره نیست، بلکه انتقال فرهنگ ایثار و ولایتمداری به نسلهای آینده است. باید با صبر، شجاعت و زبان امروز، پیام شهدا را به گوش جامعه برسانیم.
به گفته برادر شهید کارگربرزی، مهمترین پیامی که از زندگی این شهدا میتوان گرفت، همان سفارش امام خمینی(ره) است که فرمودند: «پشتیبان ولایتفقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.» شهید کارگربرزی با عمل خود نشان داد که این جمله، نه شعار، بلکه نقشه راه عزت و امنیت ایران است.
کارگربرزی در پایان خاطرنشان کرد: امروز که بر مزار او میایستیم، نسیم آرامی میوزد و گویی صدای نجواهایش را میشنویم که برای خدا بایستید که اگر نیتتان خدایی باشد، حتی کوچکترین قدمتان ماندگار میشود. این جمله، خلاصه تمام زندگی شهید است؛ زندگیای که از آغاز تا لحظه شهادت، وقف حقیقت و عدالت شد.
انتهای پیام/