به گزارش گروه فرهنگ دفاعپرس، نشست معرفی کتاب «علم و دین در افق جهانبینی توحیدی» به میزبانی خانه حکمت ایران با حضور مهدی گلشنی، عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در وین برگزار شد.
مهدی گلشنی، عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و نویسنده کتاب «علم و دین در افق جهان بینی توحیدی» درباره چرایی نگارش این کتاب اظهار داشت: در دوران تمدن اسلامی، علم در چارچوبی خداباورانه شکل گرفت. دانشمندان مسلمان معتقد بودند که فعالیت علمی نوعی عبادت خداست و همه این طرز فکر را داشتند. این ذهنیت در قرون وسطی در دنیای مسیحیت نیز ادامه یافت و به آغاز علم مدرن با کوپرنیک، کپلر، گالیله و نیوتن رسید، که آنها نیز معتقد بودند دینشان و فعالیت علمیشان نوعی عبادت است.
عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران افزود: اما این نوع طرز فکر در قرنهای هفدهم، هجدهم و نوزدهم به اوج رسید و در قرن نوزدهم به قدرت بیشتری دست یافت. در نیمه اول قرن نوزدهم، اگوست کنت نظریه پوزیتیویسم را مطرح کرد که میگفت تنها آنچه از طریق حواس ما به دست میآید ارزشمند است و بقیه چیزها بیارزشاند؛ بنابراین دین و فلسفه کنار گذاشته شدند. این رویکرد در قرن نوزدهم با نظریه داروینیسم و فرویدیسم تقویت شد و در نیمه اول قرن بیستم نیز ادامه یافت.
وی تصریح کرد: در آغاز قرن بیستم، مکتب پوزیتیویسم منطقی ظهور کرد که میگفت تنها آنچه از طریق حواس قابل اثبات باشد، دارای معناست و امور فلسفی و دینی را بیمعنا و قابل صرف نظر دانستند. همچنین ظهور نظریه کوانتوم توسط بور، بورن و هایزنبرگ به کنار گذاشتن مفهوم علیت و تکیه صرف بر دادههای حسی کمک کرد. اینشتین و پلانک تلاش کردند این نگاه را نقد کنند، اما موفق نبودند، چون خودشان نیز تا حدی این مبانی را پذیرفته بودند.
گلشنی ادامه داد:، اما در نیمه دوم قرن بیستم، شرایط کاملاً تغییر کرد. کارل پوپر گفت ارزشهای اخلاقی را نمیتوان از علوم تجربی به دست آورد. سپس پیتر مداور، برنده جایزه نوبل پزشکی، اظهار داشت که پرسشهای اخلاقی را علم نمیتواند پاسخ دهد و اینها باید توسط دین یا فلسفه پاسخ داده شوند. علاوه بر این، پرسشهای نهایی بشریت مانند «از کجا آمدهام؟»، «هدف من در این جهان چیست؟» و پرسشهای بنیادینی که علم قادر به پاسخ دادن به آنها نیست، مانند «چرا این جهان هست؟» و «چرا چنین قوانینی بر جهان ما حاکم است؟»، تنها از طریق دین یا فلسفه قابل پاسخاند.
عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران گفت: در ادامه، فلسفه علم در نیمه دوم قرن بیستم شکل گرفت و فیلسوفان علم اظهار کردند که هر نظریه علمی بر پایه اصول متافیزیکی (فراتر از فیزیک) استوار است که از خود علم گرفته نشده بلکه از فلسفه یا دین میآید و بر علم حاکم است. به عنوان مثال، هندسه اقلیدسی بر پنج اصل استوار است، و نظریه نیوتنی بر سه قانون و قانون جاذبه. در نظریه کوانتوم، یک دیدگاه میگوید علیت وجود ندارد و شانس بر جهان حاکم است، و نظریه دیگر (نظریه بوهم) علیت را قبول دارد؛ هر دو نظریه تمام دادههای تجربی را توضیح میدهند و هنوز هیچ کدام رد نشدهاند. اگر به اسلام باور داشته باشیم، اسلام دیدگاه علیت را قبول دارد.
وی تاکید کرد: این دیدگاهها باعث شدند فلسفه وارد علم شود و دانشگاههای مهم غربی مانند آکسفورد، کمبریج، پرینستون و کلمبیا فلسفه را در برنامههای خود وارد کنند. اینشتین به مخالفانش میگفت که باید با فیلسوفان بنشینید و مشکلات را حل کنید، اما فیزیکدانها گوش نمیکردند. امروزه فلسفه به شدت در دانشگاههای معتبر غربی حضور دارد.
گلشنی اظهار داشت: دین نیز بیدار و تقویت شد؛ انجمن اروپایی علم و الهیات هر دو سال یک بار کنفرانسهایی در شهرهای مهم اروپا برگزار میکند که من در چندین دوره آن شرکت کردهام. این کنفرانسها بسیار مفید بوده و از ادیان مختلف حضور داشتند و فیلسوفان نیز در آنها شرکت کردند. همچنین مؤسسه فارادی برای علم و دین در کمبریج و مرکز ایان رمزی در آکسفورد تأسیس شدند که دین را تقویت کردند. «بنیاد جان تمپلتون» هم مسابقهای برگزار کرد تا دانشگاهها را به برگزاری دورههای علم و دین ترغیب کند. من در این مسابقه شرکت کردم و از میان ۲۰۰۰ شرکتکننده از دانشگاههای جهان، پیشنهاد دوره من جزو ۱۵۰ دوره برگزیده و جایزه گرفته شد.
عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران خاطرنشان کرد: در سال ۱۹۹۵ این پیشنهاد شد و در سال ۲۰۰۷ دوره «علم و دین» را در دانشگاه صنعتی شریف برگزار کردم و موضوعات جدیدی اضافه کردم. سپس در سالهای اخیر که میخواستم کتاب «علم و دین در بستر یکتاپرستی» را منتشر کنم، موضوعاتی مانند «آگاهی مادی نیست» را اضافه کردم که پیشرفت مهمی در غرب است. بیشتر دانشمندان غربی معتقد بودند روح انسان مادی است، اما اکنون برخی از مهمترین آنها میگویند روح غیرمادی است و برخی فیلسوفان غربی کتابی در این باره نوشتهاند.
وی گفت: در فصلهای اول کتاب، تاریخچه رابطه علم و دین در جهان اسلام، سپس غرب، و دیدگاههای جهانی درباره این دوره را بیان کردهام. سپس اشاره کردهام که علم نمیتواند به بسیاری از سوالات مهم انسان پاسخ دهد. بعد به موضوعاتی درباره وجود پرداختهام که معمولاً دانشمندان ملحد علیه دین مطرح میکنند و فیلسوفان و دانشمندان دینی پاسخ دادهاند. در این بخش، نظرات فیلسوفان و دانشمندان مسلمان و مسیحی درباره وجود خدا، آفرینش جهان، معجزات، شرور، هدفمندی جهان، رستاخیز، رابطه علم و ارزشها، و امکان علم دینی آمده است. همچنین نظریهای درباره علم دینی دارم که کتابی در این زمینه نوشتهام.
گلشنی اظهار داشت: این کتاب برای فیلسوفان مسیحی و یهودی در آمریکا و اروپا ارسال شد و بسیاری آن را پذیرفتند و جملات تشویقآمیزی از آنها را در پشت کتاب آوردهام. یکی از ویژگیهای مهم کتاب این است که نشان میدهد فیلسوفان مسلمان و مسیحی (باورمندان ادیان ابراهیمی) نظرات بسیار مشترکی دارند. آیتالله استاد مطهری همان چیزی را میگوید که فیلسوفان و دانشمندان انگلیسی یا آمریکایی میگویند. این موضوع در دانشگاههای معتبر غربی بسیار مهم بوده است.
انتهای پیام/ 121