به گزارش گروه بینالملل دفاعپرس- سعید شهرابی فراهانی، مدیر مرکز پژوهش و مطالعات بین المللی ضدصهیونیستی؛ «صلح از راه زور» در ادبیات قدرتهای بزرگ، ابزاری برای تحمیل نظم نابرابر جهانی است. این استراتژی در خاورمیانه نه به تسلیم ملتها، بلکه به رشد و تکثیر جبهههای مقاومت منجر شده است. تجربه نشان داده که فشار، محاصره و تهدید، بهجای کاهش بحران، سرمایه فرهنگی مقاومت را تقویت میکند.
ایران: انعطاف محدود و عقلانی را میپذیرد، اما تسلیم را به هیچوجه.
مذاکره واقعی تنها زمانی ممکن است که طرف مقابل از بیثمر بودن جنگ و فشار آگاه شود.
تحلیل راهبردی
۱. ماهیت «صلح از راه زور»
ماهیت واقعی آن: یا تسلیم یا نابودی.
پیامد عملی: بازتولید تنش، بحران و جنگهای نیابتی.
تناقض اصلی: «صلح»ی که از دل تهدید بجوشد، خود بذر جنگهای آینده است.
۲. پویاییهای منطقهای
فلسطین، لبنان، عراق و یمن نمونههای روشن هستند.
مقاومت در این سرزمینها تنها واکنشی نظامی نیست؛ ریشهای فرهنگی و تاریخی دارد.
هر فشار تازه، نسل جدیدی از مقاومتگران را خلق میکند.
۳. پیامدهای فرامنطقهای
افزایش شکاف غرب با قدرتهای نوظهور (چین و روسیه).
تضعیف اعتبار نهادهای بینالمللی.
بیثباتی پایدار در خاورمیانه و گسترش حلقههای مقاومت فراملی.
۴. جایگاه ایران
اصل راهبردی: انعطاف محدود، تسلیم هرگز.
مکانیزم ماشه: تمدید مهلتها معادل بازی سیاسی و نقض روح توافق است.
شرط مذاکره واقعی: پذیرش این واقعیت که «ایرانیها تسلیمبشو نیستند».
توصیههای دیپلماتیک
مدیریت روایت: تبیین اینکه «صلح از راه زور» به معنای ادامه جنگ به شیوه دیگر است.
تقویت همبستگی منطقهای: انسجام داخلی و محورهای مقاومت، مهمترین سد در برابر فشار خارجی است.
دیپلماسی هوشمند: مذاکره تنها در صورتی ثمربخش است که طرف مقابل به بنبست فشار پی ببرد.
هشدار به قدرتهای جهانی: هرگونه فشار جدید، نه به تسلیم بلکه به تقویت موجهای مقاومت خواهد انجامید.
جمعبندی نهایی
«صلح از راه زور» استراتژیای است که در کوتاهمدت ممکن است فشارآفرین باشد، اما در بلندمدت، تنها به تولید مقاومتهای گستردهتر و پیچیدهتر منجر خواهد شد. خاورمیانه امروز شاهد این چرخه است. هر تهدید تازه، جبههای تازه میسازد.
دیپلماسی حقیقی زمانی آغاز میشود که طرف مقابل بپذیرد:صلح از گلوله نمیروید.
انتهای پیام/955