اوحدی: وجود «ابوترابی‌فرد» باعث وحدت حداکثری بین اسرا بود

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: وجود حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد در اردوگاه‌های رژیم بعث که در آن افرادی با گرایش‌ها و سلایق گوناگون بودند باعث ایجاد وحدت حداکثری شده بود.
کد خبر: ۷۷۲۷۵۲
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۴ - 28August 2025

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سعید اوحدی» رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران به‌عنوان یک جانباز و آزاده و عضوی از جامعه ایثارگران است که هم در دوران اسارت و هم پس از آن توفیق درک حضور سید آزادگان مرحوم سید علی‌اکبر ابوترابی را داشت. وی متولد اسفند ۱۳۳۵ و دانشجوی مهندسی برق دانشگاه «لانگ بیچ» آمریکا بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کشور بازگشت و با شروع جنگ تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد.

او مهرماه سال ۱۳۵۹ در جبهه جنوب در پایگاه «منتظران شهادت» اهواز حضور داشت و دو سال بعد در عملیات والفجر مقدماتی خود به اسارت دشمن درآمد و برادرش در همین عملیات به شهادت رسید. اوحدی در بیشتر اردوگاه‌های اسرا از جمله «الاماره»، «موصل» و «الرمادی» حضور داشت و در نهایت همراه با حجت‌الاسلام والمسلمین «سید علی‌اکبر ابوترابی فرد» در آخرین روز تبادل اسرا، مورخ ۲۵ مرداد ۶۹ از تکریت ۵ به میهن بازگشت.

وی بعد از اسارت به‌عنوان نماینده مرحوم ابوترابی‌فرد در ستاد آزادگان و دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در امور آزادگان که حقیقتا عارف بالله و «ابوتراب» بود را همراهی می‌کرد. از این‌رو به بهانه مراسم رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر کتاب «پاسیاد پسر خاک» در گفت‌وگویی با او، شرح مختصری از زندگی مرحوم حاج‌آقای ابوترابی‌فرد را جویا شدیم که در ادامه مختصری از این گفت‌و‌گو از نظر مخاطبان محترم می‌گذرد.

دفاع‌پرس: شما از ابتدا در جریان تدوین کتاب «پاسیاد پسر خاک» بودید درباره این کتاب توضیح دهید.

بعد از سال‌ها کار بسیار ارزشمندی انجام شد و کتابی با عنوان «پاسیاد پسر خاک» تدوین شد. زندگی‌نامه زندگی ابوترابی‌فرد شامل فصل‌های گوناگونی می‌شد از دوران تحصیل که فردی کوشا بود تا حضور در حوزه علمیه مشهد و قم و نجف. همچنین دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی، حضور در ستاد آزادگان، نمایندگی مجلس و... سرانجام رحلت ایشان که همراه پدر بزرگوارشان در مسیر مشهدالرضا در شب شهادت حضرت امام رضا (ع) آسمانی شدند.

دفاع‌پرس: از چه زمانی با آقای ابو توترابی ارتباط داشتید؟

سال ۱۳۶۳ در دوران اسارت و بعد از آن در خدمت آقای ابوترابی بودم. زمانی که از اردوگاه رمادیه منتقل شدیم به اردوگاه بین‌القفسین که اردوگاه موقتی بود بین اردوگاه الانبار و اردوگاه رمادیه. شرایط این اردوگاه بسیار پیچیده بود، هم موقت بود و هم کم‌ظرفیت. شاید حداکثر ظرفیت آن ۲۵۰ نفر بود، اما ۶۰۰ اسیر که بعدها آزاده شدند در این اردوگاه نگهداری می‌شدند. جدای از حجم بالای چندبرابر ظرفیت، مشکل دیگر این بود که در این اردوگاه از اسرای با طیف‌های فکری و گرایش‌های مختلف نگهداری می‌کردند. اما آن‌جا یک مزیت بزرگ وجود داشت؛ حضور، اسم و سایه آقای ابوترابی‌فرد که آرامشی در اردوگاه ایجاد کرده بود. 

ساعت هواخوری بسیار کم بود، امکانات بهداشتی به‌شدت محدود و سرویس‌های بهداشتی حتی برای ۲۵۰ نفر هم کم بود چه برسد به ۶۰۰ نفر. بعثی‌ها مجموعه اسرای اردوگاه‌های مختلف را جمع کرده بودند و چون سیستم‌های امنیتی آن‌ها نیز در اینجا محدود بود، سعی می‌کردند با حداکثر فشار فیزیکی و روانی کنترل را از دست ندهند؛ مثلا انگیزه و فضای برنامه‌ریزی برای فرار یا انگیزه درگیری با پرسنل اردوگاه را از بین ببرند و مدیریت کنند. برای همین همواره با آموزه‌هایی که داشتند واقعا به اصطلاح روی اعصاب اسرا راه می‌رفتند.

وجود «ابوترابی» باعث وحدت حداکثری بین اسرا بود

برای نمونه هفته‌ای یک‌بار داخل آسایشگاه‌ها می‌آمدند و به‌عنوان تفتیش وسایل اسرا همه چیز را به هم می‌ریختند. در همین اردوگاه بلندگوهایی نصب کرده بودند و در شرایطی که بچه‌ها روی زمین و بسیار فشرده می‌خوابیدند و واقعا جا نبود و آلودگی بالا بود، این بلندگوهای بعثی‌ها هم دائما در مغز بچه‌ها بود. اخبار نامربوط، گاهی اخبار مایوس‌کننده، مصاحبه با منافقین، تحقیر و توهین‌ها، موسیقی مبتذل قبل از انقلاب و... که روح و روان بچه‌ها را آزار می‌داد.

یادم می‌آید یک روز در خدمت حاج‌آقا در حیاط اردوگاه قدم می‌زدیم. من دغدغه داشتم چون می‌دانستم روزی ما را از حاج‌آقا جدا می‌کنند و سوالاتی که دارم بی‌پاسخ می‌ماند. می‌خواستم همه را با حاج‌آقا مطرح کنم. مثلا یکی از سوالات این بود که ما را مجبور می‌کنند بر اساس قوانین عراق ریش‌های‌مان را با تیغ بتراشیم و این از نظر شرعی حرام است. برای ما این چه حکمی دارد؟ حاج‌آقا چون نگاه تربیتی داشت، اغلب با چند پرسش شروع می‌کرد و ما را به پاسخ می‌رساند تا رشد بدهد.

رویکرد حاج‌آقا در مواجهه با اسارت و اسرا بسیار پخته و همراه با آینده‌نگری بود. ما نمی‌دانستیم چند سال دیگر اسیر می‌مانیم؛ تازه سال ۱۳۶۳ بود. از حاج‌آقا سوال کردم اگر ما را از شما جدا کردند و ما که مدعی هستیم کارهای آموزشی و تربیتی اسرا را در اردوگاه‌ها پیگیری می‌کنیم، در اردوگاه‌ها چه کنیم؟ چون زندگی جمعی در اسارت داریم که معلوم نیست پایانش چه زمانی است. ایشان گفت: «سعی کنید در زندگی اسارت برای هم‌اردوگاهی‌های خود مثل عضو یک خانواده باشید و دلسوزی کنید. فرزند جایی که همه درها به روی او بسته می‌شود و راه دیگری ندارد به خانواده خود متوسل می‌شود همچنین باید رسالت تربیتی را نسبت به هم‌اردوگاهی‌ها فراموش نکنید.» 

وجود «ابوترابی» باعث وحدت حداکثری بین اسرا بود

دفاع‌پرس: در رابطه با اردوگاه بین‌القفسین ارتباط آن با آقای ابوترابی چه خاطراتی دارید؟

یک روز در همین اردوگاه با آقای ابوترابی قدم می‌زدیم و صحبت می‌کردیم که خبر دادند بعثی‌ها به داخل آسایشگاه ریخته‌اند تا تفتیش کنند. وسایل با هم قاطی می‌شد و ممکن بود میان بچه‌ها درگیری ایجاد شود. این اقدام ساعت‌ها اسرا را مشغول می‌کرد تا ذهنشان از مسائل اصلی منحرف شود و بعثی‌ها راحت‌تر بتوانند کنترلشان کنند. اسرا بلافاصله به داخل آسایشگاه می‌رفتند تا وسایل خود را پیدا کنند، گاهی بر سر این مسئله بین اسرا اختلاف ایجاد می‌شد که آقای ابوترابی مانع این اختلاف‌ها می‌شد. به طور کلی ایشان روش و راهبرد دقیقی داشتند به طوری که دوران اسارت برای ما به «دانشگاه انسان‌سازی» تبدیل شود.

دفاع‌پرس: بعد از دوران اسارت ارتباط شما با آقای ابوترابی ادامه داشت؟ 

یادم هست آقای ابوترابی برای نمایندگی مجلس ثبت‌نام کردند. ما آزادگان جلسه گذاشتیم، ستاد تشکیل دادیم و برای تبلیغات آماده شدیم. خدمت‌شان گزارش دادم. ایشان گفتند: «کاری نکنید، من به سوریه می‌روم و پس از بازگشت خبر می‌دهم.» چند روز بعد از سفر، گفتند: «در حرم حضرت زینب (س) متوسل شدم و گفتم اگر این امر به صلاح من و آزادگان است، خودتان کار را درست کنید. شما هم هیچ اقدامی نکنید.» در نهایت حاج آقا بدون تبلیغات انتخاب شدند.

دفاع‌پرس: مکتب ابوترابی امروز چه ضرورتی برای جامعه دارد؟

در اسارت همه اقشار و سنین حضور داشتند؛ جامعه‌ای کوچک‌ از ایران. انسجام و همدلی اسرا به برکت سیره آقای ابوترابی شکل گرفت. این همان چیزی است که امروز جامعه ما نیازمند آن است. اگر گاهی سخنی بی‌جا گفته شود، دل خانواده شهدا و مردم داغدار می‌شکند. باید از سیره سید آزادگان الگو گرفت؛ نقش آقای ابوترابی در این مسیر بی‌بدیل و اساسی بود و این سیره می‌تواند امروز نیز در جامعه ما تحولی بزرگ ایجاد کند.

گفت‌وگو از علیرضا جلالیان

انتهای پیام/ 119

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار