مراسم شب خاطره مدافعان حرم برگزار شد / خاطره سردار اسدی از سفر شهید محمد باقری به چین

مراسم شب خاطره مدافعان حرم در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با سخنرانی سردار محمد جعفر اسدی و خاطرخ گویی سردار محمود چارباغی و سردار حسن نوعی اقدم برگزار شد.
کد خبر: ۷۷۵۳۷۴
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۷ - 06September 2025

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مراسم شب خاطره با موضوع مدافعان حرم به همت سازمان پیشکسوتان سپاه و معاونت فرهنگی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در این موزه برگزار شد.

مراسم شب خاطره مدافعان حرم برگزار شد

در این مراسم که با حضور خانواده‌های رزمندگان و فرماندهان مدافعان حرم برگزار شد، سردار «محمود چهارباغی» و سردار «حسن نوعی‌اقدم» از فرماندهان مدافع حرم و جبهه مقاومت به بیان خاطرات خود پرداختند.

مراسم شب خاطره مدافعان حرم برگزار شد

حاضرین در این مراسم همچنین از سخنرانی سردار سرتیپ پاسدار «محمدجعفر اسدی» معاون بازرسی قرارگاه مرکزی حضرت خاتم‌الانبیا (صل الله علیه و آله) و فرمانده وقت سپاه سوریه بهره بردند.

دشمن دست و پاهای آخر را می‌زند

سردار سرتیپ پاسدار «محمدجعفر اسدی» معاون بازرسی قرارگاه مرکزی حضرت خاتم‌الانبیاء (ص) و از فرماندهان جبهه مقاومت با نام جهادی «ابو احمد»، در این مراسم با بیان اینکه برگزاری چنین مراسمی در موزه خود پیام مهمی دارد، اظهار داشت: موزه دو جهت دارد؛ یکی زباله‌دان تاریخ است و بخش دیگرش نگه‌داری آثار قیمتی که شاید غیرقابل اندازه‌گیری و سنجشِ ارزش این آثار است.

سردار اسدی: تمجید رئیس ستاد ارتش چین از فرماندهان ایرانی/ دشمن دست و پاهای آخر را می‌زند

سردار اسدی ادامه داد: در همین موزه، عکس صدام معدوم هم هست که در بخش زباله‌دان قرار دارد و در سمتی دیگر، تمثال شهید «سید حسن نصرالله» را داریم که نمی‌توانیم آن را ارزش‌گذاری کنیم؛ البته باید از سرنوشت هر دو نفر، درس گرفت.

معاون بازرسی قرارگاه مرکزی حضرت خاتم‌الانبیاء (ص) افزود: تاریخ برای عبرت‌گرفتن است؛ مثلا زمانی که شاه در اوج قدرت و حمایت استکبار بود، عمال او طلبه‌ها را در فیضیه از پشت بام به داخل حیاط پرت می‌کردند؛ امام (ره) در آن مقطع فرمودند که اینها رفتنی هستند و شما ماندنی. شاید ظاهربین‌ها حرف امام (ره) را نفی یا تمسخر می‌کردند، اما در ادامه‌ی تاریخ شاهد بودیم که امام و طلبه‌ها ماندند و رژیم طاغوت رفتنی شد.

وی یادآور شد: بعد از رحلت امام عظیم‌الشأن، آیت الله حائری شیرازی در اولین خطبه نماز جمعه خود گفت که امام بدر کامل و ماه شب چهارده بود و هر کس چشمش کمی سو داشت، او را می‌دید، اما حضرت آقای خامنه‌ای ماه شب اول است، اگر صبر کنید، این هم بدر کامل می‌شود. امروز این را شاهدیم که همه انسان‌های آزاده، این ماه کامل را می‌بینند.

سردار اسدی با اشاره به فراز دیگری از سخنان امام خمینی (ره) در زمان تدریس، گفت: امام (ره) به طلبه‌ها فرموده بود که اگر من خودم را بالاتر از شما بدانم از ابلیس پست‌تر هستم؛ همین امام سال‌ها بعد در بهشت زهرا گفت که «من تو دهن این دولت می‌زنم؛ من به پشتوانه شما مردم دولت تعیین می‌کنم»؛ امام (ره) مظهر شجاعت، اخلاق و تقوا بود که توانست چنین تحول عظیمی ایجاد کند.

معاون بازرسی قرارگاه مرکزی حضرت خاتم‌الانبیاء (ص) عنوان کرد: اگر حضرت امام (ره) نبود، امروز معلوم نبود چه سرنوشتی برای ما رقم بخورد؛ او بود که ما را از خواب غفلت بیدار کرد و به اوج رساند.

سردار اسدی سپس با اشاره به عملکرد سردار «چهارباغی»، او را قهرمان توپخانه در دنیا دانست و افزود: امروز یک نفر هم نداریم که به اندازه او توپ شلیک کرده باشد، یا عملیات توپخانه را انجام داده و فرماندهی کرده باشد.

 

وی همچنین به خاطره‌ای از سردار شهید محمد باقری اشاره و بیان کرد: سپهبد شهید باقری در سفری که به چین داشت، رئیس ستاد ارتش چین به او گفت شما ارزش ژنرال‌های خود را نمی‌دانید؛ ما در چین یک ژنرال نداریم که یک ماه تجربه جنگ میدانی داشته باشد، اما ژنرال‌های شما بعضاً بالای هشت سال سابقه حضور در جنگ و میدان را دارند.

معاون بازرسی قرارگاه مرکزی حضرت خاتم‌الانبیاء (ص) افزود: همه این‌ سرداران، قهرمان‌های ایران و مدیون حضرت امام (ره) هستند که همه ما را از زیر یوغ طاغوت نجات داد و به عزت و سربلندی رساند.

سردار اسدی تاکید کرد: امام (ره) ژرف‌نگر در ماجرای فیضیه، سخنی گفت که در سال‌های بعد شاهد تحقق وعده ایشان بودیم. امام خامنه‌ای هم فرموده‌اند که ما به قله نزدیکیم.

وی به عملیات طوفان‌الاقصی و تجلیل رهبر معظم انقلاب اسلامی از آن اشاره و تصریح کرد: حیوانی را که دارند ذبح می‌کنند، دست و پا‌های آخرش را می‌زند؛ الان هم حرکات دشمن مذبوحانه است؛ دشمن در حال نابودی است و این حرکاتی که می‌کند، دست و پا زدن‌های آخر او است؛ لذا ما قطعاً به قله نزدیکیم.

این فرمانده پیشکسوت دفاع مقدس در پایان گفت: شرط پیروزی «ایمان» است و بخشی از این ایمان، ایمان به ولی فقیه و باورداشتن به این نکته است که حرف‌های او از جنس خدایی است و قطعاً محقق خواهد شد؛ همان‌طور که ایشان در نامه به جوانان مبارز اروپایی و آمریکایی نوشتند که شما در طرف درست تاریخ هستید، باید در طرف درست تاریخ باشیم. باید مراقبت کنیم که در این مسیر پاهایمان نلغزد و محکم قدم برداریم؛ زیرا پیروزی و قله نزدیک است.

سوریه به آغوش مقاومت باز می‌گردد

سردار سرتیپ پاسدار «علیرضا عظیمی جاهد» مسئول سازمان پیشکسوتان سپاه در این مراسم با بیان اینکه افتخار ما در سازمان پیشکسوتان سپاه این است که در خدمت خانواده مدافعان حرم هستیم، اظهار داشت: خداوند در قرآن تأکید دارد که ایام خدا را گرامی بدارید و به یاد بیاورید؛ دفاع مقدس هشت ساله ایران، جبهه مقاومت و دفاع مقدس ۱۲ روزه ایام خداست که جا دارد در این مراسم از پدیدآورندگان این ایام، یعنی رزمندگان و فرماندهان جبهه مقاومت و مدافعان حرم یاد کنیم.

سردار عظیمی‌جاهد: سوریه به آغوش مقاومت بازخواهدگشت

سردار عظیمی‌جاهد ادامه داد: قرآن کریم تأکید دارد که حضرت ابراهیم (ع)، چون مخلص بود، از او یاد کنید؛ لذا من اینجا باید از یار مخلصِ حاج قاسم سلیمانی، این پیر طریقت، برادر «ابو احمد» (سردار محمدجعفر اسدی) یاد کنم که در همه صحنه‌ها یاریگر مدافعان حرم بود و با یار همیشگی‌اش حاج قاسم و با همه بزرگان مدافع حرم، کارستان کردند.

مسئول سازمان پیشکسوتان سپاه با اشاره به وضعیت امروز سوریه گفت: سوریه به آغوش مقاومت بازخواهدگشت. ما ابوالفضلی (ع) و زینبی (س) هستیم و دوباره به زیارت حضرت رقیه (س) خواهیم رفت و در مسیر، همه شهدا را یاد می‌کنیم.

وی عنوان کرد: خداوند فرموده است که خدا را که کمک کنید و دین خدا را نصرت کنید، خدا هم شما را کمک خواهد کرد؛ پس یقین بدانیم که مردم غزه، لبنان، سوریه، عراق، ایران و یمن که دین خدا را یاری می‌کنند، پیروزند و روزی می‌رسد که جشن پیروزی می‌گیریم.

سردار عظیمی‌جاهد با اشاره به نبرد ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی خاطرنشان کرد: در این نبرد، موشک‌ها را با توکل بر خدا شلیک کردیم و به هدف خوردند؛ پس هر کس که با خداست، قطعاً پیروز خواهد بود.

تدبیر حاج قاسم برای روحیه‌دادن به مردم و ارتش سوریه

سردار سرتیپ «محمود چهارباغی» رئیس مرکز آموزش قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء (ص) و از فرماندهان جبهه مقاومت در سوریه، در این مراسم

 با اشاره به سابقه حضور خود در مأموریت دفاع از حرم اظهار داشت: سال ۱۳۹۳ در عملیاتی قرار بود که منطقه «شیخ مسکین» سوریه را بازپس‌گیری کنیم، اما موفق نشدیم؛ یک علت مهم این ناکامی، نداشتن توپخانه بود؛ لذا به من مأموریت دادند که توپخانه سپاه در سوریه را تشکیل دهم و ما با سرعت توانستیم سه گردان توپخانه را شکل دهیم.

تدبیر حاج قاسم برای روحیه‌دادن به مردم و ارتش سوریه

سردار چهارباغی افزود: پس از برخورداری از یگان توپخانه، اولین عملیات موفق ما انجام شد و منطقه وسیعی که زیر دید اسرائیلی‌ها در بلندی‌های جولان بود، بازپس گرفته شد و به «تل قرین» رسیدیم.

وی اضافه کرد: در نزدیک سنگر فرماندهی بودم که در بی‌سیم اطلاع دادند خط شکسته شده و منطقه را گرفته‌ایم. حاج قاسم و ابو احمد (سردار اسدی) با موتور راهی شدند و من هم دنبالشان رفتم تا به منطقه رسیدیم. حاج قاسم بعد از بررسی خط به ما گفت به همه گوشزد کنید که هیچ ایرانی جلوی دوربین نرود. عملیات باید به نام ارتش سوریه تمام شود. مارش پیروزی می‌زدند و فرماندهان ارتش سوریه مصاحبه کردند، در واقع همه مردم و ارتش با این کار روحیه گرفتند و این تدبیر حاج قاسم بود که کار نیرو‌های ما را به نام ارتش سوریه زد و آنها روحیه گرفتند و موفقیت‌های بعدی پیش آمد.

فرمانده توپخانه سپاه در سوریه به خاطره‌ای دیگر اشاره و بیان کرد: روزی ابو احمد (سردار اسدی) تماس گرفت و گفت صبح خودت تنها بدون راننده با ماشین بیا اینجا. وقتی که رسیدم، ابو احمد به همراه یک نوجوان سوار ماشین شدند. ابو احمد گفت برویم به همه جبهه سر بزنیم. گفتم بعضی از جبهه‌ها خطرناک است و با خمپاره و تیربار هم می‌توانند ما را بزنند؛ البته با خمپاره و تیربار هم زدند، ولی سالم رسیدیم؛ آن نوجوان هم می‌گفت برویم جلو همه جا را ببینیم.

سردار چهارباغی ادامه داد: عصر که کار تمام شد، ابو احمد به من گفت، چرا نپرسیدی این نوجوان کیست؟ گفتم حتماً خودت لازم نمی‌دانستی بگویی. او گفت این «عباس» پسر آقای «رشید» (سپهبد شهید غلامعلی رشید) است، او را فرستاده و سفارش کرده که در منطقه دور بزنید و جبهه را به او نشان دهید.

وی افزود: یکی از مناطق مهم، «نبل و الزهرا» بود؛ این منطقه در محاصره قرار داشت و ساکنانش به ایرانی‌ها و حاج قاسم نامه نوشته بودند که ما از شیعیان و هم‌آیین شما هستیم، ما را از محاصره آزاد کنید. عملیات آزادسازی این منطقه شروع شد و تا آخرین سنگر پیش رفتیم. شب وقتی که حاج قاسم رسید، چشم‌هایش از بی‌خوابی قرمز بود. ایشان در اتاق عملیات، وضعیت را بررسی کرد. قرار بود که یک ساعت دیگر رمز عملیات را اعلام کنیم. به حاجی گفتم نیم ساعت در اتاق بغلی بخوابید؛ برای شروع ساعت سین، شما را بیدار می‌کنم. حاجی رفت و بلافاصله هم خوابش برد، نزدیک زمان عملیات رفتم بیدارش کنم؛ چند بار صدا زدم، اما به دلیل خستگی فراوان بیدار نشد؛ طوری خوابیده بود که دلم نیامد بیشتر صدایش کنم.

فرمانده جبهه مقاومت اضافه کرد: ابو احمد را پیدا کردم و به او توضیح دادم که حاجی بیدار نشد؛ رمز را بگو تا عملیات را شروع کنیم؛ او رمز را گفت و بعد از چند دقیقه حاجی با صدای غرش توپ و انفجار‌ها بیدار شد و گفت حاج محمود! شروع کردی؟ قرار بود رمز را من بگویم. من هم گفتم، دیدم شما خیلی خسته هستید، به ابو احمد گفتم که رمز را اعلام کند. حاجی با ناراحتی نگاهی به من انداخت و چیزی نگفت.

سردار چهارباغی گفت: در منطقه ریتیان که آخرین سنگر بود، به دلیل شهر زیرزمینی که دشمن ایجاد کرده بود، زمین‌گیر شدیم. آنجا سردار اسدی خودش به میدان زد و گفت همه پشت سرش حرکت کنند. وقتی که خط شکسته شد با هر زحمتی که بود، جلوی او را گرفتیم تا برگردد و مابقی فرماندهان ادامه دهند. وارد نبل و الزهرا شدیم. در بدو ورود، با حاج قاسم و دیگر فرماندهان به گلستان شهدا رفتیم و بعد نماز جماعت را در مسجد جامع آنجا خواندیم. مدافعان حرم ایرانی قهرمان‌های مردم آنجا شده بودند و من هم یاد آزادی خرمشهر افتادم.

ماجرای توسل‌جستن سردار نوعی‌اقدم به سردار شهید مهدی باکری

سردار «حسن نوعی‌اقدم» از پیشکسوتان لشکر عاشورا در دفاع مقدس و فرمانده وقت قرارگاه حضرت زینب (س) در سوریه، در این مراسم با اشاره به خاطره‌ای از سپهبد شهید سلیمانی، اظهار داشت: حاج قاسم من را به ساختمان شیشه‌ای فراخوان داد و گفت که برو بخشی از جاده دمشق به بغداد را آزاد کن. من هم گفتم چشم. حاجی گفت که آمریکا از طریق روس‌ها پیام داده که وارد جاده نشوید، وگرنه شما را می‌زنیم. برو مأموریتت را انجام بده و اگر زد، سلام من را به باکری برسان.

ماجرای توسل‌جستن سردار نوعی‌اقدم به سردار شهید مهدی باکری

سردار نوعی‌اقدم افزود: نام «باکری» رمز سلحشوری ماست. باکری هنوز فرمانده و مراد من است، من هم برای اجرای عملیات اقدام کردم. بعد‌ها از حاج قاسم پرسیدم این چه دستوری بود که به من دادید؟ او هم گفت می‌خواستم ببینم میزان اطاعت تو از فرماندهی و ولایتمداری در زمان انجام غیرممکن‌ها چقدر است.

وی با بیان خاطره‌ای دیگر، گفت: ۱۹ سالم بود که فرمانده یکی از گردان‌های لشکر عاشورا شدم. در جزیره مجنون، آقا مهدی (شهید باکری) کادر لشکر را خواست و گفت باید ظرف ۲۰ روز ۴۰ سنگر برای شب عملیات بسازیم. من که در گردان پدافند در خط بودم، گفتم که من می‌سازم. کار را شروع کردیم و ۱۰ روزه ساختیم؛ در جریان انجام کار، دو شهید و دو مجروح هم دادیم.

فرمانده پیشکسوت دفاع مقدس ادامه داد: من آقا مهدی را نماینده ولی فقیه و نماینده امام زمان (عج) می‌دانستم و بعد از اتمام کار برای اینکه خنده به لب او بیاورم، او را سوار بر موتور به کنار سنگر‌ها بردم. آقا مهدی، گفت که کار را برای خدا کرده‌ایم. من هم آموختم که اگر می‌خواهیم راه شهدا را ادامه بدهیم، باید کار برای خدا باشد.

سردار نوعی‌اقدم یادآور شد: من در سپاه اردبیل مشغول بودم و آنجا کار‌های زیادی انجام داده بودیم، که ابو احمد (سردار اسدی) از سوریه زنگ زد و گفت سوریه می‌آیی؟ گفتم بله. گفت کی؟ گفتم فردا. شب در منزل به همسرم گفتم باید فردا به سوریه بروم. همسرم ابتدا مخالفت کرد؛ اما وقتی متوجه شد که سردار اسدی از من خواسته که راهی سوریه بشوم، رضایت داد. این موضوع را عرض کردم تا بگویم سردار اسدی واقعاً بر دل‌ها فرماندهی می‌کند. نه‌فقط نیروهای ایشان، بلکه همسران نیروهایش هم او را این‌قدر قبول دارند.

وی اضافه کرد: به سوریه که رسیدم در دیرالعدس مستقر شدم. مرحوم سردار استوار، من را توجیه کرد و گفت که قرارگاه حضرت زینب (س) را تشکیل بدهم؛ قرارگاهی که فقط و فقط مسئول ستاد قرارگاهش مشخص بود.

فرمانده وقت قرارگاه حضرت زینب (س) در سوریه با اشاره به ارادت خود به شهید باکری گفت: در تمام صحنه‌های جنگ سوریه، حضور و کمک آقا مهدی را لمس کردم و چه صحنه‌هایی که به‌صورت غیرقابل باور، از شکست و عقب‌نشینی با توسل به آقا مهدی، تبدیل به نصر و پیروزی شد.

سردار نوعی‌اقدم خاطرنشان کرد: بعد از پیروزی در یکی از عملیات‌ها وقتی به حاج قاسم ماجرای توسل به آقا مهدی را تعریف کردم، حاج قاسم «الله اکبر» گفت و عنوان کرد که واقعاً روح باکری در اینجا جنگید، خدا مهدی را رحمت کند.

در پایان این مراسم از خانواده سه شهید مدافع حرم با هدای پرچم و کتبه متبرک تجلیل شد.

انتهای پیام/ 119

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار